بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مادامى كه امر معاش انسان در دنيا منتظم نگردد، تبتّل و انقطاع الىاللّه برايش حاصل نمىشود. انتظام امر معاش انسان زمانى ممكن مىگردد كه بدن او سالم و نسل او دايم باشد؛ لذا خداوند خوردن و آشاميدن را براى بقاى بدن و ازدواج را براى بقاى نسل همه انسانها قرار داده و به بعضى از آنها اختصاص نداده است؛ بنابراين، انسانها نيازمند تمدن، اجتماع و تعاوناند، زيرا هركدام از آنها بهتنهايى نمىتواند نيازهاى خود را در اين زمينهها برآورده سازد و بدون مشاركت همنوعان خود قادر به تدبير امور مختلف زندگى نيست، بلكه در انجام كارها ناچارند به يكديگر يارى كنند؛ براى مثال، فردى براى ديگرى بار ببرد و ديگرى گندم آسياب كند و غيره؛ از اينرو در ميان آنها تعدد و تكثر و تحزّب پديد مىآيد و گروههاى مختلفى شكل گرفته و روستانشينى و شهرنشينى بهوجود مىآيد و افراد اين جوامع در معاملات، مناكحات و جنايات خود به قانونى نيازمند مىشوند كه در بين آنها مرجع قرار گرفته و به عدل حكم كند، اما بدون چنين قانونى، انسانها به جان هم افتاده و به ستيز با يكديگر مىپردازند و از طريق كمال باز مىمانند. در نتيجه، به سوى هلاكت كشيده شده و نسل آنها منقطع، و نظام زندگىشان مختل مىشود.1به اعتقاد فيض كاشانى، قانون لازم و ضرورى زندگى اجتماعى انسانها، شرع است كه اگر بدان عمل كنند به سعادت قُصوى و كمال مطلوب خود مىرسند.2 اما براى اينكه انسانها به اين شرع آگاهى يافته و بدان عمل كنند، شارعى لازم است تا اين قانون و روش آنرا براى انسانها معين كند و زندگى آنها را در دنيا انتظام بخشد و طريقى به آنها نشان دهد كه از آن طريق به خداوند برسند؛ بدين معنا كه ياد آخرت و حركت به 1. علماليقين، ج 1، صص 338 و 339.2. ضياءالقلب، ص 175.