1. حكومت نبوي
در منظر عرفانى فيض، نبى شكل اعلاى انسان كامل مىباشد، انسان كامل در نگاه عرفانى او، به منزله «روح عالم» است و عالَم، جسد آن محسوب مىشود؛ همچنانكه روح به تدبير و تصرف جسد مىپردازد، انسان كامل نيز به تدبير و تصرف عالم مىپردازد.1 انسان كامل از نظر فيض، دو نوع نبوت دارد:الف) نبوت مطلقه: به نظر فيض، نبوت مطلقه نبوت حقيقى حاصل در ازل و باقى تا ابد است، و دارنده اين مقام بر استعداد جميع موجودات از حيث ذات و لوازمش اطلاع دارد و برحسب استعداد آنها حق هر كدام را ادا مىكند. اين مقام نبى، حاصل از انباء ذاتى و تعليم حقيقى ازلى است كه فيض كاشانى از آن به «ربوبيت عُظمي» و «سلطنت كبري»، و از دارنده آن مقام به «خليفه اعظم»، «قطب اقطاب»، «انسان كبير»، «آدم حقيقي»، «قلم اعلي»، «عقل اوّل» و «روح اعظم» تعبير مىكند. به اعتقاد ايشان، همه علوم و اعمال و مراتب و مقامات نبى، يا ولى، يا رسول و يا وصى او به اين مقام منتهى مىشود و باطن چنين نبوتى فناى عبد در حق تعالى است.2ب) نبوت مقيّده: بهنظر فيض، نبوت مقيده عبارت از اخبار حقايق الهيه، مانند معرفت ذات حق تعالى و اسما و صفات ايشان و احكام الهى است كه اگر با تبليغ احكام و تأديب اخلاق و تعليم حكمت و قيام به سياست نيز همراه شود، «نبوت تشريعيه» ناميده مىشود كه مختص به مقام رسالت مىباشد.3 اين نوع از نبوت، از جزئيات نبوت مطلقه بوده و1. كلمات مكنونه، صص 120 و 121.2. همان، ص 186.3. ر. ك: همان، علماليقين، ج 1، صص 366 ـ 367؛ ايشان بين نبى و رسول و نبوت و رسالت فرق قائل شده و مىنويسند: «النبى من أوحى إليه بالعمل، والرسول من أوحى إليه بالعمل والتبليغ».