اجتماع ضرورى انسانها، به تدبير امور معنوى و اخروى و اعتلاى آن قادر است؛1 لذا اين معناى كلام الهى است كه مىفرمايد: «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم». پيامبر در همه امور، چه دينى و چه دنيوى اولى به مؤمنين است؛ اما در امور دينى، به تعبير فيض، هر نبى پدر امتش تلقى مىشود، زيرا او اساس چيزى است كه حيات ابدى آنها به آن زنده است؛ لذا پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز مىفرمود: «أنا و على أبوا هذه الأمّة». اما در امور دنيوى نيز اولى به مؤمنيناند، زيرا خداوند متعال آنان را ملزم داشته تا به مؤونه مردم و تربيت ايتام و محجورين آنها پرداخته و معيشت آنان را تأمين كنند.2از نظر فيض، حكومت پيامبر گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم كه خاتم نبوت مطلقه و مقيّده است، كاملترين نوع حكومت مىباشد، زيرا ايشان، «خردمندترين مردم عالم»، و شرع و آيين ايشان «بهترين و برترين شرايع» بوده و او را خداى متعال مأمور رسالت خويش قرار داده و كتاب خود را به واسطه ايشان فرو فرستاده و او را براى «اقامه عدل و داد» برگماشته است.3
2. امامت معصوم عليه السلام
پس از ختم نبوت، جامعه اسلامى بدون حكومت و امامت سامان نخواهد يافت؛ از اينرو جز گروهى از مسلمانان (خوارج) همه فِرَق اسلامى در اصل ضرورت امامت و حكومت در جامعه اسلامى اتفاقنظر دارند و محل اختلافشان، تعيين مصداق حكومتكنندگان است.1. علماليقين، ج 1، ص 378.2. الصافي¨، ج 4، صص 164 و 165.3. آيينه شاهى، ص 151؛ ضياءالقلب، ص 174؛ و المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ص 189.