بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
است،1 از نظر فيض، تداوم شكل اعلاى مديريت و هدايت جامعه بهوسيله انبيا است. ايشان روايتى از امام رضا نقل مىكنند كه: «امامت در حقيقت، خلافت خداوند و رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم در روى زمين بوده و امام، زمامدار دين و نظام مسلمين و تأمينكننده صلاح دنيا و عزّ مؤمنين مىباشد و بهواسطه او، نماز و روزه و زكات و حج و جهاد و جمعآورى فيء و صدقات و امضاى حدود و حفظ مرزهاى مسلمين تحقق مىيابد».2 اما از نظر ايشان، هركسى نمىتواند چنين امام و رهبرى باشد، زيرا همانطور كه «واجب است پيامبر از همه ناپاكىها و ذمائم اخلاقى، مانند بدخُلقى، حسد، بخل و... منزه بوده و معصوم از همه گناهان باشد تا مردم با طيب خاطر و از روى اطمينان و رغبت از او اطاعت كنند»،3 جانشينان او نيز بايد همه آن صفات را جز نبوت داشته باشند؛ پس جانشين پيامبر نمىتواند مانند ساير آحاد مردم باشد، بلكه بايد در قول و عمل به دور از هرگونه خطا و زلل بوده و عالِم به كتاب اللّه و سنت رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم، و فقيه در دين باشد و به حكم رسول خدا حكم نمايد، چرا كه او جز در نبوت همانند پيامبر است؛ لذا امام صادق عليه السلام مىفرمايند:«كلّ ما كان لرسولاللّه صلّى الله عليه وآله وسلّم فلنا مثله الاّ النبوّة والأزواج4. يعنى هر آن چه رسول خدا داشت، ما نيز آن را داريم جز نبوت و تعداد زنان».با توجه به شرايطى كه براى امام ذكر شد، تعيين چنين خليفهاى را به اعتقاد فيض نمىتوان به انتخاب مردم وانهاد، ولذا ايشان مىگويد: 1. الوافى، ج 8، ص 1174. «الامامة فى هذا الحديث [من أمّ قوما...] تحتمل الإمامة فى كلّ شيء؛ يعنى الرئاسة العامّة...».2. المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ج 4، ص 176.3. همان، ج 1، ص 225؛ و علماليقين، ج 1، صص 354 ـ 357.4. الوافى، ج 2، ص 39؛ المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ج 1، ص 233؛ و منهاجالنجاة، ص 8.