بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
لا يوصل إلى معرفة هذه الخصال المحمودة، والخلال المعدودة إلاّ بوحى اللّه سبحانه إلى رسوله؛ لامتناع الاطّلاع على البواطن، و لذا أوحى اللّه تعالى إلى نبيّنا صلّى الله عليه وآله وسلّم فى على عليه السلام بآية '' انّما وليّكماللّه `` و آية '' بلّغ ما اُنزل اليك ``و غيرهما؛1 آگاهى به صفات پسنديده و معايب برشمرده شده در اشخاص به دليل عدم دسترسى مردمان بر باطن افراد، غيرممكن است و تنها از طريق وحى و نص الهى مىتوان به اين صفات اطلاع يافت؛ از اينرو خداوند متعال چنين اشخاصى را از طريق وحى به رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم و امت ايشان معرفى كرده است.پيامبر نيز با نص الهى، در عمل و قول به تعيين جانشينان خود تصريح كرده است. عقل و نقل نيز مؤيد اين اقدام پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مىباشند؛ چنانكه فيض مىگويد:اما عقل: پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم كمال شفقت و مهربانى و رأفت نسبت به امت خود داشته تا آنجا كه آداب خلوت را تعليم آنان نموده است، چه جاى امور ديگر؛ بنابراين هيچ عقلى باور نمىكند كه منصب خلافت نبوى را كه بناى ثبات اركان ايمان و قاعده استوارى و استمرار مراسم بر آن است، مهمل و معطل داشته، [و] به تعيين امت واگذاشته باشند. با اين همه اختلاف رأىها كه مردمان را هست تا به حدى كه دو كس، نادر يافت مىشود كه در امرى از امور سهل با هم بسازند، حاشا و كلاّ.2اگر كسى بگويد كه: «وجود شريعت و كتاب پيامبر در ميان امت براى هدايت آنها در همه امور كافى است» در پاسخ مىگوييم: صرف بقاى كتب و شرايع پيامبران، بدون كسانى كه عالِم به آن شريعت بوده و 1. المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ج 1، ص 233.2. فيض كاشانى، پاسخ به سؤالات اهل مولتان، ده رساله، ص 226؛ كلمات مكنونه، ص 206 و قرّةالعيون، ص 421.