بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آنرا در ميان امت به اجرا گذارند، آنان را كفايت نمىكند، زيرا بدون چنين كسانى آنها به فِرَق مختلف تقسيم شده و هركدام به دليل جهل به شريعت و كتاب الهى آنرا بگونهاى متفاوت از ديگران تفسير و معنا مىكنند و در نتيجه، دچار تشتت مىگردند؛ لذا خداوند متعال هر نبى مرسلى را واجب ساخته كه براى خود وصى و جانشينى تعيين كند تا او در ميان امت حجت باشد، و مردم در كتاب و شريعت الهى تصرف نكنند؛ از اينرو حضرت آدم عليه السلام شيث را، حضرت نوح سام را، حضرت ابراهيم اسحاق را، حضرت موسى يوشع را، حضرت عيسى شمعون را و پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم على عليه السلام را جانشين و وصى خود قرار دادند.1تذكر اين نكته لازم است كه به اعتقاد فيض، نصب امام از سوى خدا و رسول وى صلّى الله عليه وآله وسلّم مقتضاى لطف الهى است، زيرا با وجود چنين امامى، امت پيامبر پس از وى از تفرقه به اتحاد مىگرايند، حقوق ضعفا از اقويا، و فقرا از اغنيا گرفته مىشود، جاهلان را علم و غافلان را بيدارى حاصل مىگردد. در حالىكه اگر چنين امامى از سوى خدا و رسول وى تعيين و نصب نشود، بيشتر احكام دين و اركان اسلام، از جمله جهاد و امر به معروف و نهىاز منكر تعطيل شده و مقصود از وضع احكام منتفى مىگردد؛ پس بر پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم به امر الهى واجب است كه امام معصوم عادلى را خليفه خود ساخته و به اين امر تصريح نموده باشد كه پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم چنين كرده است.2فيض كاشانى از طريق نقل نيز تعيين جانشين از سوى پيامبر را تأييد كرده و مىگويد: 1. المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ج 1، ص 230؛ بشارةالشيعة، ص 119؛ و علماليقين، ج 1، ص 375.2. المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ج 1، صص 230 ـ 232؛ علماليقين، ج 1، صص 375 و 376؛ منهاجالنجاة، صص 7 و 8؛ و بشارةالشيعة، ص 119.