«الدنيا مزرعة الآخره»؛ يعنى حفظ دنيا نيز به تَبَع حفظ آخرت براى انسان ضرورى است، چرا كه وسيلهاى براى رسيدن به آخرت است.و آنچه از حيات دنيوى انسانها متعلق به آخرت آنهاست دو چيز است: نفوس و اموال. بنابراين در همه شرايع، حفظ حيات و اموال و معرفت انسان به خدا، ضرورى است، بهطورىكه به اعتقاد فيض كاشانى، مىتوان گفت ضرورت حفظ اين سه چيز در ميان همه ملل مورد اتفاقنظر است؛ پس قابل قبول نيست كه خداى متعال پيامبرانى را مبعوث كرده باشد تا امور دينى و دنيايى مردم را اصلاح كنند، ولى آنها مردم را به كارى وادارند كه آنان را از معرفت الهى بازداشته و به هلاكت نفس و اموال آنها بينجامد.1نتيجه اينكه براى رساندن انسان به كمال و سعادت دنيوى و اخروى، حاكمان و عاملان سياست شرعى در جامعه اسلامى بايد نيازهاى مادى (حفظ اموال و انفس) و معنوى (شناخت خود و خدا) آنها را فراهم سازند و لازمه اين كار، آن است كه آنها قوانين و قواعدى را به اذن الهى و براساس وحى آسمانى، براى تنظيم روابط مالى، اجتماعى، سياسى و... انسانها وضع نموده و آنان را به رعايت اين قوانين ملزم سازند و بر اجراى عادلانه آن نظارت داشته باشند؛ بنابراين، وظايف و اختيارات حاكمان اسلامى را بهمنظور اصلاح دنيا و آخرت انسانها مىتوان در سه زمينه مورد بررسى قرار داد:
1. تبيين احكام و قوانين الهي
يكى از وظايف اساسى حاكمان اسلامى تبيين شرع و قانون الهى براي1. علماليقين، ج 1، صص 346 و 347.