است، از وظايف امام و نايب خاص و عام ايشان مىباشد.1امّا چنانكه از عبارت فيض كاشانى برمىآيد، در عصر غيبت امام عليه السلام نيز نايبان عام ايشان (فقيهان جامعالشرايط) از قِبَل ائمه عليهم السلام اذن مىيابند كه به افتا و بيان احكام الهى در ميان مردم بپردازند؛ لذا در عصر غيبت بر كسانى كه فقيه و عادلاند لازم است كه با استناد به كتاب (قرآن) و روايات اهلبيت عليهم السلام تفقه نموده و آنچه را از احكام الهى مىفهمند براى مردم بيان كنند.2 ايشان در بيان اهميت اين وظيفه، آن را از امور «عظيمالخطر، كثيرالاجر، كبير الفصل و جليلالمواقع» دانسته و تأكيد مىكند كه مفتى، وارث انبيا است؛ بنابراين بايد فقيه و عادل بوده3 و به تعبير روايات وارده، بايد اتبع اهل زمان و بلاد و ناحيه خود نسبت به پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم باشد.4
2. قضاوت و دادرسي
يكى ديگر از وظايف و اختيارات حاكمان اسلامى به تصريح آيات و روايات، قضاوت و دادرسى در ميان مردم است. فيض كاشانى اين وظيفه خطير را تنها بر كسانى كه احكام الهى را بيان كرده و فتوا مىدهند، جايز مىداند. به نظر ايشان، اهميت قضاوت و دادرسى به مراتب بالاتر و خطر آن شديدتر از فتوا دادن و بيان احكام الهى است، چنانكه امام على عليه السلام خطاب به شريح مىفرمايند:يا شريح قد جَلَسْتَ مَجْلسا لايجلسُهُ الاّ نبى أو وصى نبى أَوْ شقيّ.5 «اي1. الفتيا و إنّما هى للإمام أو نايبه الخاصّ والعامّ، نخبه، ص 112.2. بشارةالشيعة، ص 132.3. مفاتيحالشرائع، ج 2، ص 52.4. الفتيا و إنّما هى للإمام أو نايبه الخاصّ والعامّ، نخبه، ص 112.5. وسائلالشيعة، ج 18، صص 6 و 7؛ و كتابالقضاء، باب 3، حديث 2.