وى را به دربار صفوى فرا مىخواند تا مأمور ترويج جمعه و جماعات و نشر علوم دينى و تعليم شريعت در اصفهان شود.1 فيض نيز دعوت شاه عباس را پذيرفته2 و به اصفهان رفت و او را مصمم به سياسات دينى يافت و بدين جهت در آنجا اقامت گزيد و به اقامت نماز جمعه در اصفهان برگزيده شد. ولى به دليل كارشكنىهاى برخى از علماى ظاهر و بهوجود آمدن تفرقه و تشتت در ميان مردم و در پى آن، حصول فتور در عزم شاه، ايشان منصرف شده و به كاشان برگشت و بقيه عمر خود را در كاشان و قمصر به عبادت و تعليم و ترويج دين پرداخت.3
جايگاه علمى و تأليفات فيض كاشاني
فيض كاشانى از جميع علوم، بهره وافى داشته و به تأييد تصنيفات بر جاىمانده از وى، جامع علوم زمان خويش بود؛ لذا او را از پيشوايان عرفان، حكمت، الهيات و حديث، و از شاگردان صدرالمتألهين شيرازى در فلسفه و تصوف و شاگرد سيد ماجد بحرينى در فقه و حديث برشمردهاند. به تعبير علامه امينى، وى «علمدار فقه، پرچمدار حديث، مشعلدار فلسفه، گنجينه عرفان و كوه عظيم اخلاق و امواج خروشان علم و معرفت» در زمان خود بوده است.4وى در فلسفه و كلام، بسيار مقتدر و توانا بود و در زمره يكى از فلاسفه بزرگ اسلامى قرار دارد، چرا كه در تحليل و تجزيه مسائل دشوار حكمت1. اصل فرمان شاه عباس در ضميمه شماره يك آورده شده است.2. البته چنانكه در ضميمه شماره يك آمده، فيض دعوت شاهعباس را نپذيرفته، ولى براساس آنچه در رساله شرح صدر آمده، وى پس از ترديد اوليه، فرمان شاه را مىپذيرد.3. ر. ك: فيض كاشانى، «رساله شرح صدر» صص 61 ـ 70؛ همان، رساله «اعتذار»، صص 281 و 282؛ و تذكره نصرآبادى، به تصحيح وحيد دستگردى، ص 155.4. علامه امينى، الغدير، ج 11، ص 362.