زیان های عیب جویی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زیان های عیب جویی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

حسین حقانی زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زيانهاي عيب جوئي از ديدگاه اسلام

مکتب اسلام ـ شماره 7، مهر 1375

حسين حقّاني زنجاني

در مقال شمار قبل گفتيم که عمل جستجوي عيوب ديگران در قوانين اسلام عملي ناپسند و مذموم بوده و از آن نهي شده است.

از کلمات پيشوايان اسلام علت هاي متعددي براي اين نهي مي توان يافت:

1ـ اشاع فحشاء

يکي از علل حرمت تجسّس؛ اشاع فحشاء و شيوع مفاسد در جامعه است.

خداوند در قرآن مجيد صريحاً اين عمل را مذمت کرده و آن را موجب عذاب الهي مي داند:«اِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ اَنْ تَشِيعَ الف احِشَةُ فِى الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذ ابٌ اَلِيمٌ».

ترجمه: همانا براي کساني که دوست دارند که اعمال زشت و ناپسند در ميان جوامع مسلمين اشاعه پيدا کند، عذاب دردناکي است.

پيشوايان اسلام نيز در موارد گوناگون مي فرمايند:«مَنْ اَذاعَ فاحِشَةً كانَ كَمُبْتَدِئِها».

ترجمه: کسي که عمل زشت و قبيحي را پخش کند، مثل کسي است که آن عمل زشت و قبيح را انجام مي دهد.

شکي در اين نيست که عيب جوئي از ديگران مصداق بارز اشاع فحشاء به شمار مي رود.

نکت قابل ذکر اين که پيشوايان اسلام در روايات و احاديث در موارد گوناگون صفات انسانهائي را از باب نمونه و الگو براي ساير انسانها بيان مي کنند که ويژگيهاي آنان اين است که به مثاب چراغ هاي هدايت و معادن علم و حکمت براي جوامع بشري محسوب مي شوند که به هنگام هر فتنه و آشوب و در تاريکيها مي درخشند و نورافشاني مي کنند از جمل صفات چنين کساني اين است که آنان جزو«مذامع» نيستند.

مرحوم ملا محسن فيض در کتاب نفيس وافي در ذيل اين روايات توضيحي تحت عنوان«بيان» مي فرمايد:

«مذامع جمع مذياع و من لا يكتم السّرّ». يعني: مذياع کسي است که سرّ و راز ديگري را نگه نمي دارد و صفات بد ديگران و لغزشهاي آنان را آشکار مي نمايد.

پس مؤمن واقعي کسي است که دنبال عيب ديگران نگردد چون اين عمل نزد خداوند مبغوض است. به نقل از امام صادق عليه السلام حضرت خضر در مقام نصيحت به حضرت موسي چنين گفت: «اذکر خطيئتك و اياك خطايا الناس» در ياد گناهان خويش باش از خطاهاي ديگران پرهيز کن.

2ـ عيب جوئي حدود الهي را مي شکند

اين صفت از جمله صفاتي است که حدود الهي را مي شکند و آنها را از بين مي برد و پرده هاي عصمت و قدس و تقوا را پاره مي نمايد.

ابوخالد کاهلي از امام سجاد عليه السلام نقل مي کند که شنيدم مي فرمود:

از جمله گناهاني که پرد عصمت و پاکي و قداست انسانها را در جوامع بشري پاره مي کند، ذکر عيوب ديگران مي باشد. (ذکر عيوب الناس...).

از اينرو است که غفلت از صفات زشت ديگران به عنوان نشانه اي از نشانه هاي کرم و جوانمردي نام برده شده است.

قال اميرالمؤمنين عليه السلام:«اشرف خصال الکرم غفلتک عمّا تعلم»: بالاترين صفت کرم و جوانمردي غفلت تو از بيان آنچه که از صفات ديگران مي داني.

و در مقابل جستجوکنندگان عيوب ديگران در لسان پيشوايان اسلام به عنوان شريرترين انسانها نام برده شده است.

وصيّت رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السّلام چنين است:«آيا مي خواهي از شريرترين انسانها به شما خبر بدهم؟ گفت: آري. اي رسول خدا فرمود: از جمل آنها«الباغون للبراء العيب». يعني کساني هستند که دنبال عيوب انسانهاي پاک بوده مي خواهند از اين طريق آبروي آنها را ببرند.

و چنين کساني نمي دانند که گناه اين کار از اصل عمل گناه ديگران بيشتر است چنان که علي عليه السلام ضمن روايت طولاني مي فرمايد:«اما ذكر موضع سترالله عليه من ذنوبه ما هو اعظم من الذنب الذى عاب به» : يعني افشاء گناهي که خداوند آن را از ديگران مستور داشته، بيشتر از گناهي است که گناهکاري آن را انجام داده است.

البته انسانها همواره در معرض انجام صفات زشت و بد قرار دارند، شياطين انسي نيز از خارج همواره در کنار انسانها، آنان را به وسوسه هاي باطني وادار مي کنند و تمايلات نفساني، آنان را به سوي افعال زشت و صفات ناپسند دعوت مي نمايند ولکن انسان مصمّم و مؤمن واقعي کسي است که به اين وسوسه ها و نداهاي شيطاني پاسخ منفي دهد به حريم عرض و آبروي ديگري تجاوز ننمايد دائماً و در هر حال به خداوند پناه برد.

دعاي امام سجاد عليه السلام در صحيف سجاديه اين گونه است:

«....اللهم انى اعتذر اليك من عيب مؤمن ظهر لى فلم استره...» پروردگارا به تو پناه مي برم از اين که عيب مؤمني نزد من آشکار و من نتوانم آن را مخفي نگاه دارم!

و نيز در وداع ماه مبارک رمضان امام چهارم شيعيان در صحيف سجاديه چنين مي فرمايد:

«پروردگارا از چند چيز به تو پناه مي برم از جمله اين که او انتهكنا به حرمة من غيرنا و... يعني به تو پناه مي برم از اين که حرمت و احترام غير خودمان را هتک کنيم و صفات ديگران را آشکار سازيم.

ضد کشف عيوب ديگران ستر عيوب ديگران و اخفاء آنها است و اين صفت نزد علماء علم اخلاق از شعب نصيحت و پند و اندرز ديگران و از صفات نيک انساني محسوب مي شود.

چنان که شيخ بزرگوار محمد مهدي نراقي متوفاي 1209 هـ درج 2 کتاب جامع السعادات ص 280 در ذيل باب سترالعيوب اين عبارت را آورده است: «و هو من اعظم شعب النصيحة و لا حد لثوابه كما يستفاد من الاخبار الكثيرة» ستر عيوب ديگران از شعبه هاي نصيحت و اندرز بوده و براي ثواب اين عمل حد و اندازه اي وجود ندارد چنان که روايات زيادي در اين مورد وارد شده است مثل اين روايت:

من ستر علي مسلم ستره الله فى الدنيا و الآخرة. كسى که عيب ديگران را بپوشاند، خداوند عيب او را در دنيا و آخرت مي پوشاند.

آري در فضيلت کتمان عيوب ديگران همين اندازه کافي است که يکي از اوصاف خداوند«ستّار العيوب» است.

و از اينجا است که خداوند براي اثبات گناهان بندگان خود در دنيا و اکثر موارد راه هائي وضع کرده که جز در موارد نادر تحقق پيدا نمي کند مثل اين که براي اثبات زنا که از بدترين اعمال و جزو گناهان کبيره محسوب مي شود، مشاهد چهار مرد عادل را شرط دانسته آن هم مثل قرار گرفتن سرمه در سرمه دان(كالميل فى المِكْحلة).

از اين دستور و ساير دستورات دقيق فقهي اسلامي به خوبي درمي يابيم که خداوند نمي خواهد گناهان انسانها را به آساني آشکار و گناهکاران را در دنيا مفتضح و رسوا سازد حتي ستارالعيوبي خداوند در روز قيامت نيز شامل حال گناهکاران نيز مي گردد. هنگامي که روز قيامت براي حساب و کتاب و رسيدگي به اعمال بندگان برپا مي شود، بنده اي از بندگان چون شرائط سخت و وحشتناک روز قيامت را مي بيند به گريه مي افتد از ناحي خداوند به او خطاب مي شود اي بند من چرا گريه مي کني در پاسخ مي گويد: من مي گريم به جهت آنچه از عيوب من نزد مردم و فرشتگان آشکار مي شود خداوند در جواب او مي گويد اي بند من، من تو را در دنيا با کشف عيوب و اعمال زشت تو، رسوا نکردم و تو نيز گناه و عصيان من کردي حال چگونه تو را در اينجا رسوا کنم!

3ـ بدگماني نسبت به ديگران

يکي ديگر از علل عيب جوئي، صفت ناپسند بدگماني است، گمان بد به هر نحوي که در نفس انسانها پيدا شود، باعث عيب جوئي و بدگوئي و ساير صفات زشت در رابطه با ساير انسانها مي گردد از اينرو بدگماني نسبت به غير در اسلام مورد نهي واقع شده است.

امام جعفر صادق عليه السلام از پدرش امام باقر عليه السلام از پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله چنين نقل مي کند که فرمود: «اياکم و الظن فإنّ الظنّ اکذب الکذب».

خودتان را تا مي توانيد از گمان بد نسبت به ديگران دور کنيد زيرا گمان بد از دروغ بدتر است(زيرا گمان بد چه بسا انسانها را به دروغ گوئي بلکه بالاتر موجب ارتکاب انواع گناهان مي گردد).

از اينرو خداوند در قرآن مجيد انسانها را به دوري از گمان بد دستور مي دهد. و مي فرمايد:«ي ا اَيُّهاَ الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثْمٌ».

اي انسانهاي مؤمن از بسياري از گمان ها نسبت به ديگران پرهيز کنيد زيرا برخي از گمانها گناه مي باشند.

مرحوم علامه طباطبائي(ره) در ذيل اين آيه درج 26 ص 351 تفسير الميزان مي فرمايد:

مراد به«برخي از گمانها» که در آيه بالا مورد نهي واقع شده، آن گمانهاي بدي است که انسان به ديگري داشته و به آنها ترتيب اثر خارجي بدهد اين نوع از گمانهاي بد قطعاً از صفات بد و زشت و مورد نهي خداوند است و نيز مراد از جمله«کثيراً من الظن» که در مورد آيه بالا واقع شده، همان گمان بدي است که قطعاً گناه بودن، داخل در مطلق ظن و گمان مي باشد و در ميان مردم بيشتر است و لذا در قرآن تغيير به«کثيرا من الظن» شده است و گرنه حسن ظن و گمان خير نه تنها ممنوع نيست، بلکه مستحسن است چنان که قرآن مجيد در آيه 12 سور نور مي فرمايد:

«لولا اذا سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خيرا» :چرا هنگامي که آن نسبت ناروا را شنيديد و مردان و زنان با ايمان نسبت به خود و کسي که همچون خود آنها بود، گمان خير نبرديد؟.

نکت قابل توجه در آيه نهي از گمان بد اين که در مقام نهي تعبير بر کثيري از گمانها شده ولي در مقام تعليل مي فرمايد:«ان بعض الظن اثم» يعني برخي از گمانها گناه است اين تفاوت تعبير ممکن است از اين جهت باشد که گمانهاي بد بعضي مطابق واقع است و برخي مخالف واقع و آن که مخالف واقع است مسلماً گناه محسوب مي شود و لذا تعبير به«بعض الظن» شده است. بنابراين وجود همين گناه کافي است که از هم گمانها بپرهيزد. نتيجه اين مي شود که معناي آيه:«كثيراً من الظن» معناي اعم بوده به اين ترتيب که مراد از آن هر ظن و گماني که بدانيم در ميان آنها گناهي وجود دارد ولي اجتناب از مواردي از ظن و گمان که گناه بودن آن معلوم نباشد، يک امر احتياطي به شمار مي رود.

سؤال

در اينجا سؤالي مطرح مي شود و آن اين که گمان بد و خوب غالباً اختياري نيست يعني بر اثر يک سلسله مقدمات که از اختيار انسان بيرون است در صفح ذهن انسان پيدا مي شود بنابراين چگونه مي شود از يک امر غير اختياري نهي کرد؟

پاسخ آن اين است

اولاً: منظور از اين نهي، نهي از ترتيب آثار است يعني هر گاه گمان بدي نسبت به مسلماني در ذهن شما پيدا شد در عمل کوچکترين اعتنائي به آن نکنيد طرز رفتار خود را نسبت به او دگرگون نسازيد و مناسبات خود را با طرف تغيير ندهيد بنابراين آنچه گناه است ترتيب اثر دادن به گمان بد مي باشد. لذا در حديثي از پيامبر گرامي اسلام وارد است که«ثلاث في المؤمن لا يستحسن و له منهن مخرج فمخرجه من سوء الظن ان لا تحققه» :سه چيز است که وجود آنها در مؤمن پسنديده نيست و راه فرار دارد از جمل سوء ظن است که راه فرارش اين است که به آن جام عمل نپوشاند.

و ثانياً: انسان مي تواند با تفکر روي مسائل مختلفي گمان بد را در بسياري از موارد از خود دور سازد به اين ترتيب که در راههاي حمل بر صحت بينديشد و احتمالات صحيحي را که در مورد آن عمل وجود دارد در ذهن خود مجسّم کند و تدريجاً بر گمان بد غلبه کند پس گمان بد چيزي نيست که هميشه از اختيار آدمي بيرون باشد و لذا در روايات و احاديث از پيشوايان اسلام دستور داده شده که اعمال برادرت را بر نيکوترين وجه ممکن حمل کن تا دليلي بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخني که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر، مادام که مي تواني مَحْمِل صحيح و نيکي براي آن بيابي.

امام اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:

«ضع امر اخيك علي احسنه حتّى يأتيك ما يقلّبك منه لا تظنن بكلمة خرجت من اخيك سوء و انت تجدلها فى الخير محملاً».

يعني: فعل برادر ديني خود را بر عمل نيک و صحيح حمل کن تا مادامي که عملي انجام دهد که اطمينان تو را از حمل بر صحيح بودن منصرف سازد و عملي را که از برادر مؤمن تو صادر شده مادامي که محمل نيکي دربار آن وجود دارد به موارد بد و نادرست حمل نکن.

/ 1