بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و در محدوده رابطه انسان با خدا و نگهداشت پاره اى امور اخلاقى مى دانند و به طور طبيعى هيچ جايگاهى براى دخالت دين در امور اجتماعى و سياسى و حكومتى باور ندارند.اين گروه از مساله تسامح براى طرح افكار خود و كشاندن جامعه به سوى نظامهاى سكولاريستى بهره مى گيرند. آنها در پناه اين اصل اصل حاكميت دينى را رد مى كنند و با اين بهانه كه تسامح اسلامى ايجاب مى كند كه ميدان تحقيق و تبادل نظر باز باشد مى كوشند باورهاى اسلامى و انقلابى مردم را سست كنند.خرده گيريها و خدشه هايى كه زير عنوان (تحقيق) در سالهاى اخير به احكام مسلم اسلام همچون: قصاص ديات قطع دست دزد ناسانى و فرق ارث زن و مرد اجراى حدود اسلامى طلاق و... كه بر اساس نص صريح قرآن و با اتفاق همه علماى شيعه و سنى بلكه همه مذهبهاى اسلامى از دستورها و آيينها و قانونهاى روشن و ضرورى و بدون هيچ شك و گمانى به شمار مى آيند نمونه اى از واقعيت است.البته نظر ما اين نيست كه اين گونه مسأل نبايد طرح مى شود و يا بحث و تحقيق در مورد آنها اشكالى دارد بلكه بر اين نظريم كه كشاندن بحثهاى علمى و فقهى كه باريك انديشيهاى خاص خود را مى طلبد به ميان عامه مردم و تلاش در جهت شبهه افكنى و سست كردن باورهاى دينى مردم ناسازگار با هدف اصلى تسامح و خيانت به مردم است. طرح مباحث علمى در هر زمينه اى بسيار خوب است ولى بايد در مجامع علمى و در حضور انديشه وران و صاحب نظران و محيط هاى دانشگاهى و حوزوى باشد نه در بين مردم كه آمادگى اين گونه مسأل را ندارند.حوزه هاى علوم دينى از ديرباز عرصه برخورد انديشه ها بوده است و آزادانه همه گونه افكار و انديشه و حتى شبهه هايى كه در احكام و عقايد اسلامى به وجود مى آمد مطرح مى شده و در فضايى علمى مورد بحث و بررسى قرار مى گرفته است.