مكتب اسلام ـ سال 25، ش7، مهر 1384
فقهاي نامدار شيعه
سلار ديلمي
ابن زهره ابوالمكارم
عقيقي بخشايشي
10_ سلار ديلمي (563 هـ)
ولادت او همانند ديگر معاريف و مفاخر مكتب اسلام درست روشن و مشخص نيست ولي
نام او حمزه بن عبدالعزيز ديلمي طبرستاني، كنيهاش ابويعلي لقب سلار
ميباشد.
فقيهي است بزرگوار و شيخي است جليل و عظيمالشان كه از مفاخر و اعيان فقهاي
اماميه ميباشد. سلار معرب سالار ميباشد كه به معناي امير و رئيس كل است
ولادتش در مازندران صورت گرفته است او به قصد تكميل تحصيلات اسلامي خويش بمركز
حوزه علميه آن روز كه بغداد و نجف بوده است مهاجرت كرده است.
مرحوم مدرسي ميگويد
او يكي از اعاظم علماي متقدمين اثني عشريه است كه در علم و ادب مقدم و فتاوي و
اقوال او در كتب فقهيه مذكور و از شاگردان علمالهدي، سيد مرتضي و شيخ طوسي و
از مشايخ روايتي شيخ ابوعلي طوسي (پسر شيخ طوسي) است و گاهي به سمت نيابت از سيد
مرتضي در بغداد درس ميگفته بلكه در اثر فقاهت و جلالت مراتب علميه از طرف سيد
منصب حكومت شرعيه و فصل خصومات و مرافعات دينيه را نيز در بلاد حلب داشته است.
تاليفات او
او تاليفات متعددي در زمينه فقه و اصول فقه و كلام دارد كه چند نمونه از آنها
ذكر ميشود:
الابواب والفصول در فقه
التذكرة في حقيقةالجوهر، كلام
التقريب در اصول فقه
الرد علي ابي الحسن البصري في نقض الشافي
قاضي عبدالجبار معتزلي كتابي در نقض مذهب شيعه تاليف نمود و نام آنرا المغني
الكافي نهاد پس سيد مرتضي كتاب الشافي في نقد الكافي را تاليف نمود، و ابوالحسن
بصري كتابي در نقض كتاب شافي سيد مرتضي نوشت، سلار هم كتاب فوق را در رد نوشت?
ابوالحسن بصري به امر سيد مرتضي تاليف كرد.
5- المراسم العلويه والاحكام النبوية در فقه كه با ده كتاب ديگر به نام
الجوامع الفقهيه در ايران چاپ شده است.
6-المقنع في المذهب (كلام)
رجال نجاشي نام او را به هنگام دفن استاد خويش سيد مرتضي علم الهدي جز تشييع
كنندگان در كنار ابويعلي جعفري داماد مفيد مينويسد جائي كه ميگويد پس از
فوت سيد مرتضي من مباشر غسل او بودم و با من ابويعلي محمد بن الحسن الجعفري و
سلار بن عبدالعزيز... همراه بود.
شاگردان او
از شاگردان او ابن حني اديب و نحوي معروف است گويند او به ملاقات سلار رسيده و
بحثي از اديبات را پيش او خوانده است و آن هنگامي بود كه سلار در اثر ضعف و پيري
نميتوانسته است، زياد صحبت كند او شرح مطلب را روي تختهاي مينوشت و او
از روي تخته ياد ميگرفت. و ديگر از شاگردان او را ابي فاضل نحوي نوشتهاند
كه متوفي در سال 448 ميباشد.
وفات او
او بسال 563 و در خسرو شاه آذربايجان در چند فرسخي تبريز به رحمت ايزدي پيوست و
در همانجا مدفون گرديده و اكنون به زبان محلي شيخ سالار معروف است.
نظامالدين قرشي موسوم به نظام الاقوال ميگويد وفات او در روز شنبه ششم
ماه مبارك رمضان سال 463 اتفاق افتاد. رحمت خدا بر او باد.
11- ابن زهره ابوالمكارم (585 هـ)
عزالدين ابوالمكارم حمزه بن علي بن زهره حسيني حلبي معروف به سيد ابوالمكارم
بن زهره از فقهاء نامدار و از متكلمين مشهور قرن ششم هجري و بزرگترين دانشمند
شهر تاريخي (حلب) بوده است. ولادت او در سال 511 در ماه رمضان اتفاق افتاد و
تحصيلات خود را ابتداء در وطن مالوف خويش سپس در عراق و نجف تكميل نمود و به
مراتب عاليه علمي نائل آمد.
ابن زهره در فقه، اصول، كلام، نحو، ادبيات عرب، مهارت و تبحر كامل پيدا كرد و
در اين رشتهها تاليفات نيز دارد كه هر كدام از آنها نشانگر مقام شامخ علمي او
و معرف احاطه كامل و جامعيت وي در علوم و فنون مختلف اسلامي است.
نياكان او
ابوالمكارم، گذشته از حسب و شرف علمي و تحصيلي، داراي نسب، بس شريف و
بزرگواري است زيرا او با نه واسطه به امام ششم حضرت امام جعفر صادق(ع)
ميپيوندد به اين ترتيب حمزه بن علي محمدبن ابراهيم، بن احمدبن محمدبن حسين
بن اسحاق بن الامام جعفرالصادق(ع) ميباشد.
آراء دانشمندان درباره او
سيد ابوالمكارم مورد توثيق و توصيف هر عالم بزرگوار و مجتهد رجالي است كه به
شرح حال او پرداخته است.
گفتار صاحب رياض
ملا عبدالله افندي اصفهاني در مورد او گويد:
فقيه نامور عالم بزرگوار اصولي جليلالقدر معروف به ابن زهره صاحب كتاب
الغنيه است كه مشتمل بر اصول فقه و فروع آن ميباشد از فقهاء جليل القدر و از
بزرگان طائفه اماميه و معاصر با ابن شهرآشوب و ابن شهر آشوب از شاگردان او
ميباشد.
علامه مجلسي در بحار ميگويد
كتاب الغنيه نويسنده آن ابن زهره بينياز از توصيف ميباشد، او از فقهاي
بزرگوار و جليلالقدري است كتابهاي او از نهايت اشتهار برخوردار ميباشد به
ويژه اين كتاب نامبرده...
مرحوم مدرسي صاحب ريحانة الادب ميگويد.
ابن زهره كنيهاش ابوالمكارم ملقب به عزالدين معروف به ابن زهره و سيد ابن
زهره عالم فاضل و جليل القدر از اجلاي علماء اماميه از اكابر متكلمين و فقهاي
شيعه ميباشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند امام جعفر صادق(ع) موصول
ميشود و اين خانواده (آل زهره) به همين جهت به اسحاقيون نيز موصوف هستند و فقط
ابن زهره در صورت نبودن قرينه تنها بدو منصرف ميگردد.
او با يك واسطه از ابوعلي پسر شيخ طوسي روايت ميكند. معينالدين مصري،
ابن ادريس، شادان بن جبرئيل قمي، محمدبن جعفر مشهدي صاحب مزار معروف و بعضي
ديگر از او روايت ميكنند.
تأليفات او
باقيه المتعه 2- غنية الروع الي علمي الاصول والفروع 3- قبس الانوار في نصرة
العترة الاطهار 4- النكت در نحو ميباشد او در سال 585 هجري در 74 سالگي در حلب
وفات يافت و در دامنه كوه جوشن نزد مشهد السبط محسن بن حسين بن علي (ع) مدفون
گرديد.
خاندان زهره:
پيش از طلوع ابوالمكارم اين دودمان اصيل را به عنوان و نام اسحاق جد اعلاي
آنها اسحاقيين ميگفتند ولي بعدها ابوالمكارم و پدرش علي و ساير دانشمندان
خاندانش را بنام زهره جد آنها و همه را بني زهره ناميدند از روزي كه اين دودمان
عظيمالشان در حلب توطن اختيار كردند همواره اشعه علم و فضل و ديانت و تقواي
آنان به مردم شيعه حلب و ساير نواحي آن ميرسيد و همه از نعمت وجود آنها
برخوردار بودهاند و كتابها و آثار گرانبهائي در بين مردم به يادگار
گذاشتهاند.
ابوالمحاسن زهرة بن علي جد ابوالمكارم و علي بن زهره پدر ابوالمكارم و برادر
وي ابوالقاسم عبدالله بن علي مولف كتاب التجريد در فقه و كتاب الفيه من الحجج
والادله و تبيين المحجه و كتب ديگر و فرزند او محيالدين محمد كه برادرزاده
ابوالمكارم است دانشمند بزرگي بوده است او مولف كتاب الاربعين در حقوق برادران
ديني است كه شهيد دوم (ره) نامه حضرت صادق را به نجاشي از آن كتاب نقل ميكند و
عموزاده ابوالمكارم علاءالدين ابوالحسن علي كه علامه حلي را اجازه بنام بني
زهره مندرج در جلد بيست و پنج بحار از او است پسر عموي ديگر ابوالمكارم احمدبن
محمد بن حسن بن زهره استاد شهيد اول و پسر عموي ديگرش احمدبن قاسم بن زهره شاگرد
شهيد... و ساير افراد خاندان آنها از فقهاي نامور و اديان سخن گستر و از مجتهدين
سرشناس و بلندپايه شيعه و پيشواي مردم حلب بودهاند...
اساتيد او
ابوالمكارم ابن زهره در محضر اساتيد متعددي به كسب علم و دانش پرداخته است كه
از آن ميان ميتوان اسامي، سيد كبير ابومنصور محمدبن حسن فقيه نامي شيخ
ابوعلي طوسي، عالم بزرگ حسن بن حسن معروف به ابن حاحب حلبي دانشمند متبحر حسين
بن طاهر صفري و سيد بزرگوار علي بن زهره حسني... ميباشد.
شاگردان او
جمع فراوان ديگر از محضر او كسب علم و دانش نمودهاند كه از آن ميان
ميتوان به فقيه بزرگوار ابن ادريس حلي، دانشمند معروف شاذان بن جبرئيل مشهدي
مولف كتاب مزار و ديگري كه در كتابهاي تراجم و رجال آمدهاند اشاره نمود.
پينوشتها:
?. پايان ص51.
?. پايان ص52.
? پايان ص53.
?. پايان ص54.
?. پايان ص55.
5
. ريحانة الادب ج 3 ص 50.
. روضات الجنات ج 2 ص 372.
. روضات الجنات ج 2 ص 373.
. رياض العلماء ج 2 ص 202.
. بحارالانوار ج 1 ص 40.
. ريحانه الاد ج 7 ص 55.
. مكتب اسلام سال دوم شماره 7 مقاله جناب آقاي علي دواني، رجالي معاصر.