بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید علوم حديث ـ شماره29،پاييز1382 نگاهى به «منهج»هاى حديثى در كتب اهل سنت
مرتضى وفايى
«منهج شناسى» و به تعبير روشن تر، «روش شناسى» يكى از شاخه هاى نو معرفتى در زمينه شناخت، ارزيابى و كاربرد علوم مختلف به شمار مى آيد و دير زمانى نيست كه در بعضى از دانشها رواج يافته است. اين شاخه معرفتى كم و بيش در حوزه علوم دينى هم جا باز كرده است و روشهاى تفسيرى، كلامى، فلسفى و... از اين زمره اند. اخيراً در حوزه حديث و برخى از علوم وابسته به آن، مانند رجال تأليفات و مقالاتى از سوى پژوهندگان شيعى به چشم مى خورد؛ مانند: 1. الشيخ الكلينى البغدادى و كتابه الكافى، سيد ثامر هاشم حبيب العميدى، قم: مؤسسة النشر الاسلامى، 1414ق 2. الكلينى و الكافى، عبدالرسول غفّار، قم: مؤسسة النشر الاسلامى، 1416ق/ 1374ش.
3. دراسات في الحديث و المحدّثين (بخش كوچكى از كتاب)، هاشم معروف الحسنى. 4. آشنايى با بحارالأنوار،احمد عابدى (همايش بزرگداشت علامه مجلسى، 1378ش). 5. روشهاى فقه الحديثى شيخ طوسى در كتاب استبصار (پايان نامه كارشناسى ارشد)، كمال صحرايى اردكانى، 1374ش (معرّفى شده در شماره پنجم فصلنامه علوم حديث 1376ش) 6. تحقيقى پيرامون كتاب من لايحضره الفقيه (پايان نامه كارشناسى ارشد)، محمود نظرى، شهريور 1375ش. 7. روش تدوين كتاب من لا يحضره الفقيه (پايان نامه كارشناسى ارشد)، خانم نيره جاويدانى، تابستان 1379ش. 8. درآمدى بر مكتب حديثى علامه طباطبايى در تفسير (پايان نامه كارشناسى ارشد)،سيد سعيد ميرى، 1378ش. 9. المنهج الرجالى و العمل الرائد في الموسوعة الرجالية لسيّد الطائفة آيةاللّه العظمى البروجردى، سيد محمدرضا الحسينى الجلالى، قم: مؤسسة النشر الاسلامى، 1420ه. ق. با توجّه به حجم عظيم احاديث شيعه و تعداد قابل توجّه كتابهاى حديثى شيعه، به نظر مى رسد اهل سنّت گوى سبقت را از ما ربوده اند و آثار معتنابهى عرضه كرده اند. سزاوار است محقّقين و دانش پژوهان، كار جدّى ترى در اين شاخه نو از علوم حديث انجام دهند. با بررّسى اجمالى نگارنده در تأليفات اهل سنّت، آثارى چند را در اين زمينه استقصا و مختصراً به تعريف و شناسايى آن پرداختيم، اين تأليفات عمدةً به بررسى روش هاى دريافت، نقل و تدوين احاديث توسط محدّثان بزرگ اهل سنّت پرداخته است. اميد است در فرصت هاى آينده توفيق حاصل شود، آثار مؤلفين شيعى در اين زمينه نيز به تفصيل مورد شناسايى قرار گيرد، و اين همّت ناچيز درآمدى باشد بر كوشش هاى آتى پژوهندگان در «منهج شناسى» كتب حديث شيعه. و اينك آثار معرفى شده: * تاريخ الحديث و مناهج المحدثين، تأليف: الدكتور محمود سالم عبيدات، مراجعة المتن و التدقيق: الدكتور محمود نادى عبيدات، دار المناهج، اردن ـ عمان، چاپ اول، 1997م. مؤلف در اين كتاب نسبتاً كم حجم، به بررسى منهج چند تن از محدّثين و بزرگان اهل سنّت پرداخته، روش تدوين و تنظيم احاديث را بيان كرده است، كه ما ذيلاً به توضيح چهار مورد آن مى پردازيم: الف. منهج مالك در «موطّأ» 1. نقل كردن احاديث صحيح و قوى طبق مذهب و اجتهاد خودش، كه بيشتر احاديث متّصل هستند. 2. صحّه گذاشتن بر «مرسلات» و «بلاغات» (بلغنى أنّ... ). 3. دقت در دريافت و پذيرفتن احاديث، و تلاش بر اينكه جز از ثقات نقل نكند. 4. او بر اثر ملازمت با علما توانست بين شخص «صالح و پارسا و حافظ» و شخص «صالح و پارسا و غير حافظ» تمييز دهد و فقط از گروه اول حديث بگيرد. 5. روش مالك اين است كه در هر موضوعى ابتدا روايات پيامبر، سپس آثار صحابه، و سپس تابعين از اهل مدينه را نقل مى كند، و بسيار نادر است كه از غير اهل مدينه نقل كند. 6. به نظر بسيارى كتاب الموطّأ مخلوطى است از حديث و فقه الحديث، و بعضاً آن را كتاب فقهى دانسته اند، چون در بررسى الموطّأ مى بينيم گاهى بين حديث پيامبر(ص) و گفته هاى صحابه و تابعين امتزاج كرده است، سپس اقوال بعضى عالمان مدينه را ذكر كرده، و بعد سنّت عمليه اى كه اهل مدينه بر آن بودند ذكر مى كند،و سپس نظر خود را بيان مى دارد. ب. منهج بخارى در كتاب صحيح خود 1. علماى پيش از بخارى در جوامع حديثى، همه احاديث صحيح و غير صحيح را جمع آورى مى نمودند، امّا كتاب وى اولين كتابى است كه فقط به نقل احاديث صحيح پرداخته است. 2. او بيشتر از رجالى نقل حديث نموده كه از طبقه اول رجالْ روايت نموده اند، و به عدالت و ضبط مشهور بودند. زيرا وى واقف بر احوال راويان بوده و قبل از اين كتاب، كتابِ التاريخ الكبير را كه حاوى چهارده هزار راوى است تأليف كرده است.
3. بخارى از ميان ششصدهزار حديثى كه حفظ بوده، فقط چهارهزار حديث صحيح از ميان آنها استخراج نمود، و چنانچه احاديث مقطوع و تجزيه شده را كم كنيم، بيش از 2602 حديث نمى ماند. 4. در بعضى ابواب، به مناسبت ارتباط حديث با چند باب و يا استنباط حكم فقهى، بعضاً احاديث تكرار شده است. 5. همچنين به دليل مناسبت احاديث با چند باب، بعضى احاديث نيز تقطيع شده است.
6. صحيح بخارى اولين كتابى است كه جامع همه موضوعات مى باشد، يعنى شامل عقايد، تفسير، فقه، سيره و آداب، زهد، فتنه ها و... است. 7. بخارى گاهى ضمن آوردن احاديث، فوايدى فقهى نيز، بر اساس استنباط خود ذكر مى كند. 8. بخارى براى هر موضوع يا بابى كه مى گشايد، مقدمه اى در توضيح و شرح آن ذكر مى كند، كه اصطلاحاً آن را «تراجم» گفته اند، و شامل آيات، روايات يا آثار صحابه است و به نظر بسيارى، فقه بخارى در «تراجم» او گنجانده شده است. ج. منهج مسلم در صحيح خود 1. امتيازى كه صحيح مسلم نسبت به كتابهاى قبل از خود و حتى بخارى دارد، شرايطى است كه وى به آنها پايبند بوده و آن را در مقدمه كتاب ذكر كرده است. 2. بيان روش تدوين و تقسيمات وى بر احاديث: الف. احاديثى كه حافظانِ متقن روايت كرده اند. ب. احاديثى كه افراد متوسط در حفظ و اتقان، كه مورد قبول اند روايت كرده اند.
ج. احاديثى كه ضعفا و ترك شدگان نقل كرده اند. 3. او خود بيان مى كند، مطالبى كه توسط شخص ثقه اى كه ضابط بوده، بر روايت اضافه شده را نيز پذيرفته است، و در مقابل، نصِ روايت شخص شاذ و منكر را مردود شمرده.
4. او تأكيد دارد كه، بر هر كس كه قدرت تمييز روايت صحيح از سقيم، و ثقه از غير ثقه را دارد، واجب است كه جز از صحيح و ثقه روايت نكند. 5. وى احاديثى كه به لفظ «فلان بن فلان» تضعيف شده را صحيح مى شمارد، به شرط آنكه؛ علم به دست آوريم كه اين دو در يك زمان بوده اند و امكان ملاقات و گفتگو داشته اند، يا اينكه خبرى مبنى بر ملاقات و گفتگوى آنها به دست آوريم. 6. او بر خلاف بخارى، براى هر حديث؛ يك جايگاه قرار داده، و همه طرق و اسانيد آن را در همانجا ذكر كرده، و تعابير مختلف آن روايت را در همانجا آورده است. با اين روش؛ او احاديث مرسل را با احاديث صحيح السند تقويت مى كند، يا آنكه متن روايت را با متون ديگر تأييد مى كند؛ و درجه صحّت حديث را بالاتر مى برد. د. منهج ترمذى در كتاب «جامع» اين كتاب داراى چند نام مى باشد، كه مهم ترين آنها: جامع ترمذى، صحيح ترمذى و الجامع الصحيح مى باشد. منهج او در اين كتاب: 1. ترمذى بين دو روش بخارى و مسلم جمع نموده، به عبارتى روش بخارى كه به فقه اهميت بيشترى مى دهد، و روش مسلم كه حديث را در جايگاه مناسب خود قرار داده و به إسناد روايت اهميت مى دهد، را به كار بسته است. 2. روش ترمذى در جامع؛ روشى معلّل است، به عبارتى؛ شرط ترمذى در أخذ روايت وسيع تر از بخارى و مسلم است، يعنى هر حديثى را كه فقيهى به آن عمل نموده داخل شرط خود گنجانده است. لذا در كتابش احاديث صحيح، واهى، متّصل، منقطع، سالم و معلل را جمع آورى نموده، امّا علل را در احاديث ذكر مى كند، و به روشنى مرتبه آنها را از قبيل: صحيح، حسن، مرسل، يا غريب بيان مى كند، و اين از خصوصيات كتاب اوست. 3. او اولين كسى است كه حديث را از حيث قبول و ردّ به سه قسمت تقسيم نمود: صحيح، حسن، ضعيف، در حالى كه قبل از وى حديث را به: صحيح و ضعيف تقسيم مى نمودند. وى در انتهاى جامع خود، در كتاب علل مقصودش را از حديث «حسن» بيان مى كند. 4. ترمذى غالباً با احاديثى كه إسنادش غريب است آغاز مى كند، سپس به دنبالش حديثِ با إسناد قوى را ذكر مى كند، يعنى حديث را از پايين به بالا مى نگرد. 5. ابواب جامع ترمذى بيشتر بر مبناى ابواب فقهى بنا شده است. او به دو صورت به احاديث هر باب اشاره مى كند. ابتدا چند حديث را با سندش ذكر مى كند، سپس به ذكر صحابه و تابعين و يا ائمه مذاهبى مى پردازد كه در همان باب روايت دارند، بدون آنكه متن و سند روايت را ذكر كند. بدين صورت كه مى گويد: «و في الباب عن ابى بكر و على و عائشه و فلان و فلان و... » * منهج الامام بخارى في تصحيح الأحاديث و تعليله أبوبكر كافى، إشراف: الدكتور حمزه عبداللّه المليبارى، دار ابن حزم، بيروت ـ لبنان، 1412ق/ 2000 م. نويسنده در اين كتاب، روش تحليلى مقارن را به كار برده است، بدين نحو كه پس از استقراء كامل صحيح بخارى و برگرفتن شواهد و مثالها، آنها را جهت استخراج قواعد نهفته در آن؛ تحليل و بررسى كرده است. در مرتبه بعد، نتايج به دست آمده را با ديدگاههاى علماى هم عصر بخارى، مانند: مسلم و ترمذى و أبي حاتم و أبي زرعه، و يا علماى بعد از بخارى، مانند: دارقطنى و بيهقى مقايسه كرده است. سپس اين نتايج حاصله را با قواعد كتابهاى مصطلح الحديث مطابقت كرده، تا ميزان توافق و اختلاف ديدگاه تطبيقى امام بخارى، با ديدگاه نظرى بسيارى از متأخرين را روشن سازد. مؤلف، فصل اول را به تاريخچه حديث و علوم حديث تا قبل از بخارى اختصاص داده است. سپس به معرّفى شخصيّت بخارى و آثار علمى او پرداخته است. در فصل دوم، منهج تصحيح احاديث نزد بخارى بدين شرح آمده است: 1. عدالت رواة 2. ضبط رواة 3. اتصال سند فصل سوّم ،كه به منهج تعليل احاديث نزد بخارى اختصاص دارد، با اين مباحث تدوين شده است: 1. احاديث معلّل در صحيح بخارى 2. منحصر بودن روايت تنها به يك راوى يا «تفرّد در نقل» و اثرش در تعليل روايت. 3. اختلاف در إسناد يا در متن روايت و اثرش در تعليل آن. 4. وجود زيادات در سند يا در متن روايت. * منهج الامام مسلم في ترتيب كتابه الصحيح و دحض شبهات حوله الدكتور ربيع بن هادى المدخلى، مكتبة الدار بالمدينة المنورة، چاپ اول، 1408ق، 1988م. كتاب حاضر، در حقيقت نقدى است بر رساله دكتوراى آقاى دكتر حمزه المليبارى، كه موضوعش تحقيق و تخريج بخش دوم از كتاب غاية المقصد في زوائد المسند است، و در آن به دو حديث ابن عمر و ابن عباس پرداخته و آنها را مورد مناقشه قرار داده است. وى مدّعى است كه «مسلم» آنها بدين جهت در كتاب صحيح خود ذكر كرده، تا علل و اشكالات آن شناسايى شود. ـ نويسنده كتاب، پس از مناقشه و ردّ دلايل آقاى المليبارى، ديدگاه علما را در صحّت تمامى احاديث صحيح مسلم به عنوان مؤيد سخن خود ذكر مى كند، از جمله نظر: امام الحرمين، ابو بكر محمد بن عبداللّه شيبانى، ابونصر عبيداللّه بن سعيد بن حاتم السجزى، ابن الصلاح، النووى و ابن حجر. ـ در ادامه، وى به بيان منهج مسلم در كتاب صحيح پرداخته، چنين بيان مى كند: بايد توجه داشت كه مسلم در كتاب صحيح خود، ملتزم به رعايت ترتيب در ذكر رواياتِ دو طبقه اى كه در مقدمه كتاب خود اشاره كرده است؛ نمى باشد. روش وى در ذكر روايات بدين صورت مى باشد: 1. بعضاً أسانيد طبقه اول را مقدم مى دارد. 2. بعضاً أسانيد طبقه دوم را مقدم مى دارد. 3. گاهى در يك باب؛ تنها احاديث طبقه اول را ذكر مى كند. 4. گاهى در يك باب در صورتى كه حديثى از طبقه اول نيابد، و نيز اگر طرق اسانيد طبقه دوم به آن درجه از صحّت كه مدّ نظرش بوده، رسيده باشد، تنها احاديث طبقه دوم را ذكر مى كند. 5. و گاهى در يك باب، فقط حديثِ يك صحابى را ذكر مى كند. ـ بنابراين بايد دانست كه، تقدّم و تأخّر احاديث هيچ تأثيرى در قوّت و ضعف و يا صحّت و معلّل بودن احاديث ندارد. سپس نويسنده مثالهاى بسيارى از صحيح مسلم براى هر يك از موارد پنج گانه فوق ذكر مى كند. ـ در ادامه، وى به نقد ديدگاه هاى «المليبارى» در رساله دكترايش مى پردازد، و به تفصيل با دلايل گوناگون؛ شبهات وى را در معلل بودن بعضى رواياتِ مسلم به چالش مى كشد. * الامام مسلم و منهجه في صحيحه الدكتور محمد عبدالرحمن طوالبه، دار عمار ـ عمان، 1418ق/ 1998م، چاپ اول (رساله دكتورى) مؤلف پس از ذكر زندگينامه، سفرها، اساتيد و شاگردان و تأليفات وى، به معرّفى تفصيلى كتاب صحيح مسلم و آثار تأليف شده پيرامون آن مى پردازد. در بخش دوم كتاب كه مباحث اصلى را شامل مى شود، نويسنده، بررسى منهج مسلم را به چند بخش تقسيم نموده است: الف) منهج وى در كيفيت ذكر اسانيد: 1. هر روايت را به همراه سندش ذكر نموده است. 2. چند سند را در قالب يك سند جمع كرده، حديث را به دنبالش آورده است. 3. چند سند را جداگانه ذكر كرده، متن حديث را دنبال سند اول آورده است. ب) اهداف مسلم از تعدّد اسناد و احاديث هر باب: 1. شناخت احاديث تك راوى 2. شناخت تعدّد راويان يك حديث 3. شناخت تعدّد راويان به همراه اختلاف جزئى در روايت 4. شناخت تعدد راويان به همراه اختلاف روايات 5. شناخت كسانى كه به تدليس متّهم هستند. 6. شناخت اختلاف الفاظ راويان در نقل حديث. 7. برطرف شدن اشتباه در بعضى اسانيد به وسيله اسانيد ديگر. ج ) منهج مسلم در علوم سند از حيث اتصال داشتن. د) منهج مسلم در علوم سند از حيث منفصل بودن. ه) منهج مسلم در علوم متن از حيث روايت. ز) منهج مسلم در علوم متن از حيث درايت. * الحكيم الترمذى و منهجه في نوادر الأصول الدكتوره رجاء مصطفى جزيّن، دارال آفاق العربيه، القاهرة، چاپ اوّل، 1419ق/ 1998 م. بخش اول كتاب، كه چهار فصل در را در خود جاى داده است، به زندگى ترمذى و اوضاع زمان وى و نيز اساتيد و شاگردان، انديشه ها و جايگاه علمى حكيم ترمذى پرداخته و تأليفات پُرشمار او را نام مى برد. در بخش دوم: ابتدا جايگاه محدِّث بودن حكيم ترمذى را شناسايى و معرّفى مى كند، و در ادامه به كتاب الأمثال من القرآن و السنة پرداخته و احاديث آن را تخريج مى نمايد. كه در تخريج احاديث اين كتاب، آنها را به چهار گروه زيرتقسيم كرده است:
1. احاديث صحيحة 2. احاديث حسن 3. احاديث ضعيف 4. احاديثى كه تنها از طريق ترمذى روايت شده است. در ادامه به تخريج احاديث مهم ترين كتاب حديثى ترمذى يعنى نوادر الاصول في معرفة اخبار الرسول همت گماشته، آنها را به پنج گروه تقسيم مى كند: 1. احاديث صحيح 2. احاديث حسن 3. احاديث ضعيف 4. احاديثى كه درجه آنها را به دست نياورده 5. احاديثى كه تخريج آنها برايش ميسّر نشده است. * منهج دراسة الأسانيد و الحكم عليها ـ ويليه دراسة في تخريج الأحاديث الدكتور وليد بن حسن العانى، دارالنفائس، اردن ـ عمان، چاپ اول، 1418ق/ 1997م. اين كتاب، منهج شناسى كتب سته اهل سنت را طبق روش «ابن حجر» در تقريب التهذيب بيان داشته است. ابن حجر براى ارزش گذارى رواة، دوازده مرتبه بر شمرده است. كه آقاى دكتر «وليد بن حسن العانى» در اين كتاب آنها را بازيابى نموده، و حكم هر مرتبه را مشخص كرده است، چون ابن حجر فقط به بيان مراتب اكتفا نموده است. مراتب رواة نزد ابن حجر: 1. صحابه 2. كسانى كه تأكيد بر مدحشان شده (أوثق الناس، ثقة ثقة، ثقة حافظ) 3. كسانى كه يك صفت مرجِّح دارند (ثقة، متقن، ثبت، عدل) 4. كمى پايين تر از درجه سوم (صدوق، لا بأس به، ليس به بأس) 5. كمى پايين تر از درجه چهارم (صدوق سيّى ء الحفظ، صدوق يهم، له اوهام، يخطى ء، تغيّر ب آخره) و نيز مواردى مثل (تشيّع، قدر، نصب، ارجاء، تجهّم) 6. كسانى كه حديث كمى دارند و ثابت نشده كه متروك الحديث بوده اند (مقبول حيث يتابع) 7. كسانى كه بيشتر از يك حديث دارند و توثيق نشده اند (مستور، مجهول الحال) 8. كسانى كه توثيق نشده اند و در مورد آنها اطلاق ضعيف شده است (ضعيف) 9. كسانى كه از آنها فقط يك حديث روايت شده و توثيق نشده اند (مجهول) 10. كسانى كه توثيق نشده و به نقصى تضعيف شده اند (متروك، متروك الحديث، واهى الحديث، ساقط) 11. كسانى كه به دروغ متهم شده اند. 12. كسانى كه به نام دروغگو يا واضع نام برده شده اند. * مناهج المحدثين في رواية الحديث بالمعنى دكتر عبدالرزاق بن خليفه الشايجى، دكتر السيد محمد السيد نوح، دار ابن حزم، بيروت ـ لبنان، چاپ اول، 1419ق/ 1998 م. اين كتاب در مورد روش نقل حديث به معنا است، و آيا نقل به معنا مجاز است يا خير؟ و اگر مجاز است، دلايل و ضوابط آن چيست؟ فصول و بخشهاى كتاب بدين صورت است: 1. تاريخچه مختصر روايت به معنا (نقل به معنا) ـ تعريف نقل به معنا ـ أسباب اختلاف راويان در ألفاظ حديث 2. روش و عقيده كسانى كه نقل به معنا را جايز مى دانند، ضوابط و ادلّه آنان 3. روش و عقيده كسانى كه نقل به معنا را مجاز نمى دانند، عوامل و دلايل آنان 4. نظر برتر درباره نقل به معنا، همراه دليل آن. 5. نتايج و پيشنهادات در اين موضوع * الحديث الصحيح و منهج علماء المسلمين في التصحيح عبدالكريم اسماعيل صباح، مكتبة الرشد، رياض ـ و شركه الرياض للنشر و التوزيع، چاپ اول، 1419ق/ 1998 م. در مدخل اين كتاب، ابتدا با موضوع بحث، اهداف و مشكلات آن آشنا شده، به تعاريف اصطلاحات و مفاهيم به كار رفته برمى خوريم. مؤلف در باب اول به بررسى دو مورد ذيل مى پردازد: 1. تدوين حديث پيامبر در عصر آن حضرت و صحابه. 2. بازيابى شروط صحّت حديث. در باب دوم و سوّم، كه مهم ترين ابواب كتاب به شمار مى روند، منهج علماى مسلمان در تصحيح حديث تحت دو عنوان: منهج محدثين در تصحيح حديث، و منهج فقهاى اصولى در تصحيح حديث، مورد جستجو و كنكاش مؤلف قرار مى گيرد. هر يك از اين دو باب داراى فصولى بدين قرار است. باب دوم: 1. مفاهيم نظرى براى دو شرط عدالت و ضبط 2. تطبيق ميدانى دو مفهوم عدالت و ضبط 3. اتصال سند 4. سلامت از شذوذ در سند و متن 5. سلامت از عيب در سند و متن 6. تطبيق ميدانى منهج محدثين باب سوم: 1. مفاهيم نظرى شروط تصحيح 2. تطبيق ميدانى شروط سند و متن 3. راههاى ديگر تصحيح در منهج فقها و اصوليان 4. نقد تصحيح حديث به وسيله اى غير از روش علمى خاص. در باب چهارم، نيز «اجتهاد در تصحيح حديث و شرايط آن» مورد بررسى قرار گرفته است.
. با تتبع مختصر توانستيم به همين تعداد از تأليفات و پايان نامه ها دست يابيم، بى گمان تأليفات و پايان نامه هاى ديگرى در ايران و ساير بلاد اسلامى از نگاهمان بدور مانده است.
. يادآور مى شود اين نوشته صرفاً يك نوع كتاب شناسى اجمالى است، و مطالب عرضه شده تنها ديدگاه مؤلفين آنها مى باشد.