بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت
04 / 06 / 1383بسم الله الرحمن الرحيمبه برادران و خواهران عزيز؛ جناب آقاى رئيس جمهور، آقايان وزراء، معاونان، مسؤولان و مديران عالىرتبه خوشامدعرض مىكنم. رسم ما اين است كه در هفتهى دولت، هم ياد شهداى عزيز اين هفته را گرامى مىداريم - در واقع با تكرار نام شهيدرجايى و شهيد باهنر، اين پرچمها را كه تعيينكنندهى خط مشى دولت و نظام جمهورى اسلامى است، مشخصتر و واضحترجلوى چشم خودمان مىگيريم، تا فراموش نكنيم كه از چه راهى عبور مىكنيم و به كجا مىخواهيم برسيم - و هم پايان يكسال و آغاز سال جديد را به دولت محترم و خدمتگزار معمولاً تبريك عرض مىكنيم. امسال اين حوادثى كه در نجف و در مجموعهى كشور همسايهى ما (عراق) رخ مىدهد، حقيقتاً آنچنان غمى را بردلهاى ما تحميل مىكند كه نشاط تبريكگويى و تبريكشنوى را سلب مىكند.حقاً و انصافاً آنچه كه امروز نظاميان اشغالگر درعراق و بخصوص در نجف انجام مىدهند، از نقاط سياهِ ماندگار و فراموشنشدنى است. نجف يك دانشگاه است؛ فقط يكشهر معمولى نيست. هزار سال است كه اين شهر مركز علم، مركز پرورش علماى بزرگ و صادر كردن علماى برجسته و پارساو پرهيزگار به همهى نقاط دنياى اسلام بوده و بالاتر از اين، مرقد اميرالمؤمنين و محل توجه دلهاى مسلمانان و بخصوصشيعيان است. اين نظاميان اشغالگر با ناديده گرفتن همهى اين مسائل، اين يادگارهاى عزيز تاريخى و هميشگى ملت ما رااينطور راحت مورد تهاجم قرار مىدهند و سياستى را كه از نظر افكار عمومى دنيا و از نظر همهى معيارهاى انسانىصددرصد محكوم است، مىخواهند اينجا پيش ببرند.سياست امريكايىها در عراق و بخصوص در اين حوادث نجف،سياست پيش بردن كار با زور و سركوب است و بديهى است كه كارى كه با زور و سركوب بخواهد پيش برود، يقيناً كارِ ماندگارو موفقى نخواهد بود؛ اينها بلاشك شكست مىخورند. و تعجب اين است كه اين سياستگذاران ناشى و مست و لايعقلامروزِ امريكا و پشتيبانان آنها نمىفهمند كه چه اشتباه بزرگى را مرتكب مىشوند و سياست غلطشان را دنبال مىكنند.بلاشك اين سياست علاوه بر اينكه ضربههاى طاقتفرسايى را به نظام امريكا خواهد زد، دهها سال درهى عميق نفرت را بينامريكايىها و اشغالگران با امت اسلامى و دنياى اسلام بهوجود خواهد آورد. ما با ملت و با مظلومان عراق همدردى وهمدلى مىكنيم و كارهاى اشغالگران را محكوم مىكنيم و اميدواريم خداوند متعال در حمايت از حق، سنت هميشگىخودش را بار ديگر نشان دهد. اين روزها شما آخرين سال دولت را مىخواهيد آغاز كنيد. البته آخرين سال اين دولت با اولين سال اين دولت هيچ تفاوتى ندارد. همه ى سالها، همه ى ماهها و همه ى روزها، روزهاى كار و خدمت است. اين هست كه وقتى شما در پايان يكدوره ى چهارساله يا هشت ساله، به مجموعه ى كار و تلاش مخلصانه اى كه به خرج دادهايد نگاه مىكنيد، هم خودتان احساسرضايت مىكنيد، هم مطمئن مىشويد كه خداى متعال از محصول كار شما راضى است و ملت هم نتايج اين را در زندگىخودشان احساس مىكنند. اگر خداى نكرده كمبود و نقصى وجود داشته باشد، انسان در دل خودش نه اين رضايت را از خوددارد، نه اين خاطرجمعى را از رضايت الهى و رضايت مردمى.ما وظايفى داريم. ماها مىآييم و مىرويم؛ مسؤولان مختلف مىآيند و مشغول كار مىشوند و در مجموعهى نظامجمهورى اسلامى نقش خودشان را ايفا مىكنند و مىروند، ليكن مجموعهى فعال و كارآمد نظام با آمد و رفتِ ماها نبايدهيچگونه تغييرى جز تقويت پيدا كند و به خودش ببيند؛ مثل بازيكنهاى يك تيم؛ يكى خارج مىشود، يكى داخل مىشود؛ اماتيم مشغول كار خودش است و تلاش خودش را انجام مىدهد و به مصلحت، يكى مىآيد و يكى مىرود. روال كار بايستىتداوم و استمرار سياستهاى كلىيى باشد كه مجموعهى نظام آن را براى آيندهى كشور تصوير كرده است. البته دورهى كارىِهر كدام از ماها يك بخشى از عمر اين نظام را در واقع به خود اختصاص داده؛ فرضاً وقتى يك دولتى دو دوره )هشت سال(ادامه پيدا مىكند، اين در وضع كنونى، تقريباً يك سوم عمر همهى نظام را اشغال كرده و كار كرده و تلاش كرده است؛ اينها معيارهاى ارزيابى ما از كارهايمان بايستى باشد.من اولين نكته اى را كه مىخواهم به شما مديران ارشد اين مجموعه عرض كنم، اين است كه »انگيزه ى « كار در آغاز و درانجام كار نبايد هيچ تفاوت كند. يك مؤلف وقتى كتابى را مىنويسد، صفحهى آخر را با همان همت و با همان انگيزهيىمىنويسد كه صفحهى اول را شروع كرده؛ زيرا اگر صفحهى آخر را شما ننويسيد، يا دقت به خرج ندهيد، يا با خط خوبننويسيد، كتاب ناقص خواهد شد. به نظر من، مهمترين مسأله در آخرين سال مسؤوليت و خدمت اين دولت اين است كهدوستان و برادران و مديران با همان انگيزه و با همان تلاشى كه در آغاز ورودشان به عرصهى خدمتگزارى داشتند، كار بكنند؛نگذاريد خداى نكرده همتهايتان كاستى بگيرد.نكتهى ديگر اين است كه همهى ما نسبت به آنچه كه انجام مىدهيم، مسؤوليم؛ منتها مسؤوليتها غالباً با پايان دورهىمسؤوليت تمام نمىشود؛ چون كارهاى ما تأثيراتى در كارهاى افراد بعد از ما مىگذارد. همانطور كه ما بر روى بناى افراد قبلىشروع به كار كرديم، ديگران هم بر روى بناى ما شروع به كار خواهند كرد. بنابراين، پىها را بايستى محكم گذاشت وساختمان را بايستى استوار بنا كرد، تا هرچه كه خواستند روى آن بسازند، بتوانند. و اين، افتخارش براى شما خواهد بود. اگرشما سياستهاى خوبى را امروز بگذاريد و اجرا كنيد - كه اين سياستها در آينده سارى و جارى خواهد بود - هر كسى كه براساس اين سياستها كار كند، ثواب و افتخار آن، براى شما خواهد بود؛ اما اگر خداى نكرده كوتاهى هم بكنيد، باز همينطوراست؛ يعنى »من سنّ سنّة حسنة كان له اجرها و اجر من عمل بها الى يوم القيامة و من سنّ سنّة سيّئة كان عليه وزرها و وزر منعمل بها الى يوم القيامة«. كارهاى ما تأثيراتى در آينده مىگذارد. با اين ديد، با اين نگاه، بايستى به همهى كارهايمان نگاه كنيم. گزارشهايى كه امروز داده شد، گزارشهاى بسيار خوبى بود؛ اما افسوس كه هم كوتاه بود و هم همهى دوستان فرصتنكردند گزارش بدهند و هم فرصت نشد كه همهى آنچه را كه در هر دستگاه هست، گزارش بدهند. اين جلسه براى گزارشدادن كافى نيست؛ شما بخشى از وقت امسال را براى گزارش دادن به مردم صرف كنيد. اينكه ما گفتيم امسال، سالپاسخگويى است، مظهر اين پاسخگويى همين گزارشهايى است كه شما به مردم خواهيد داد. بسيارى از كارهايى را كه دربخشهاى شما انجام گرفته - من البته اطلاع دارم، ولى در همين گزارشهاى كوتاه، آنها را ذكر نكرديد. اين كارهاى خوب و مهمانجام گرفته و شما فرصت نكرديد كه ذكر كنيد - خيلىها نمىدانند. برنامهسازى كنيد و آنچه را كه انجام گرفته، ترسيم و بيانكنيد؛ من قبلاً به آقاى رئيس جمهور هم اين مطلب را گفتهام. دو ستون درست كنيد: كارها و خدماتى كه انجام دادهايد،كارهايى كه انجام ندادهايد، يا ناكام ماندهايد در انجامش؛ اينها را با مردم در ميان بگذاريد و بدانيد كه مردم قدر خدمت و قدرتلاش را مىدانند. ما بايد هم كارهاى كرده ى خودمان و هم كارهاى نكرده ى خودمان، يا درست نكرده ى خودمان، را با صداقت در ميان بگذاريم. مطمئناً آن تلاش و همت و اهتمامى كه انجام گرفته براى ستون مثبتها، عذر خواهد بود براى مانسبت به ستون ناكردهها؛ چون ناكردهها از روى تعمد، ناكرده نمانده، بلكه به خاطر كمبود امكان، كمبود منابع و گاهى بهخاطر دير رسيدن فكر به ذهن انسان و مسائلى از اين قبيل، ناكرده مانده است.اين مسائل را براى مردم بيان كنيد؛ من بر اينمعنا اصرار دارم. عملكرد شما از عملكرد نظام جدا نيست؛ نمىشود گفت ما نظام خوبى داريم؛ اما دولت بدى داريم؛ بالاخرهدولت برخاستهى از همين نظام است. هر كارى كه شما كرده باشيد و خوب كرده باشيد، براى نظام است و اگر كارى نكردهباشيد، يا بد كرده باشيد، باز هم متعلق به نظام است. ما اصرار داريم كه آنچه انجام گرفته و اهتمامِ به كار رفته، صادقانه،درست و روشن به مردم بيان شود؛ مشخص كنيد چه تحويل گرفتهايد و چه تحويل خواهيد داد؛ مثل صورت وضعيتهايى كه مهندسان در هنگام تحويل و تحول يك كار تهيه مىكنند، شما هم صورت وضعيت كار خودتان را حقيقتاً مشخص و معين كنيدو سعى كنيد كه حداكثر دقت را هم در اتقان آن به كار ببريد. حقيقتاً وقتى ما با مردم مواجه مىشويم، مىتوانيم اعتماد مردم رابا صدق لهجه و بيانِ واقعيتها كاملاً جلب كنيم.نبايد تصور كرد كه صداقت و عدم صداقت و از نظر مردم پوشيده خواهد ماند؛بالاخره توجه مىكنند. نكتهى ديگر اين است كه اولويتهايى را در مدت باقى مانده بايد در نظر بگيريد. وقتى انسان چشمانداز ميدان كارشطولانى است، انتخابهاى متعددى مىتواند داشته باشد؛ اما وقتى چشماندازها كوتاه مىشود، زمان هم براى ادامهى كار كوتاهمىشود و انتخابها هم كم؛ بايستى اولويتها را در نظر گرفت. به نظر من يكى از اولويتها در اين مدت يك سال عمر اينمجموعهى دولت، اين است كه اهتمام كنيد به اتمام كارهايى كه شروع كردهايد. اين گزارش كارهاى نيمهتمام - كه آقاى رئيسجمهور بيان كردند - بسيار مهم است. ما ببينيم كارهاى نيمهتمام كه در دو يا سه سال پيش داشتهايم چقدر بوده و امروز چقدراست. انسان وقتى نگاه مىكند و مىبيند اين كارها به انجام رسيده، احساس موفقيت مىكند. به نظر من يكى از كارهاى مهمىكه در اين مدت بايد انجام بگيرد، همين است كه كارهاى نيمهكاره را سعى كنيد به اتمام برسانيد. موضوع دوم در اولويتها، ايناست كه اين كار به معناى اين نيست كه نهالهاى تازه سر برآورده را فراموش كنيد؛ نه.مثلاً فرض كنيد به همين كار تحقيقات،كار توليد علم، ارتباط صنعت و علم و همين پاركها يا مراكز تحقيقاتى كه كارهاى جديد است و نهالهاى تازه سر برآورده، وكارى هم نيست كه تمام شدنى باشد، بايد توجه كنيد كه استمرار پيدا كند، تا اين درخت، تناور شود؛ به اينها هرچه مىتوانيد،برسيد. اين، جزو بهترين چيزهايى است كه از شما باقى خواهد ماند. نكتهى ديگر اين است كه صحنه را تا آنجايى كه مىتوانيد از فساد پاك كنيد. من روى مسألهى فساد خيلى تكيه كردهام وممكن است بعضى به نظرشان بيايد كه تكرارى است، و چرا؟ نه، من اعتقاد راسخ دارم كه مادامى كه ما مجموعهى دستگاهاجرايى خودمان را - اعم از دستگاههاى قوهى مجريه و دستگاههاى قوهى قضاييه - فساد مالى و انحراف از روشهاى قانونى وصحيح خالى نكنيم، همهى كارهاى ما مثل همان آبى - گزارش دادند كه ما از مصرف آب كشور درست استفاده نمىكنيم؛ مثلهمين آبيارىهاى غرقابى، يا مثل همين يارانههايى كه دولت مىدهد و بخش عمدهى آن هدر مىرود و بخشى از آن به جايىكه بايد برسد، مىرسد - كه گزارش كردند، هدر خواهد رفت.من بارها اين را گفته ام، مثال زده ام و تكرار كرده ام كه فساد دردستگاه اجرايى مثل اين است كه ما چندين لوله ى قطور آب به استخرى وارد مىكنيم؛ اما استخر پر نمىشود؛ اين همه تلاشانجام مىگيرد، درعينحال انسان زواياى خالى را مشاهده مىكند، كه بخش عمده اى از اين، مربوط به فساد مالى و مربوط به رخنه هاى اخلاقى است كه در مجموعهى دستگاه در سطوح مختلف وجود دارد. بايد با اينها مبارزه و مقابله كنيد. تا يك عزمجدى و راسخ براى مقابلهى با اينها وجود نداشته باشد - كه حالا بحمداللَّه اين عزم هست و انسان آن را مىبيند - و به دنبال آنعزم، عمل، تحرك، دنبالگيرى و عدم اغماض نباشد، ريشهى فساد بيرون نخواهد آمد و همينطور روى مجموعهى فعاليتهاىمخلصانهيى كه در مجموعهى دستگاه انجام مىگيرد، تأثير مىگذارد. دوستان به مسألهى كوچك كردن، خصوصىسازى و حجم زياد و فربهى دولت اشاره كردند، كه اينها همه مورد تأييداست.من اين نكته را عرض كنم: ما در زمينهى همهى فعاليتهاى گوناگون اقتصادى و توليدى كشور و حواشى آن، بايد توجهكنيم كه ما هم توسعهمحوريم، هم عدالتمحور. ما طبق برخى از سياستهايى كه امروز در دنيا رايج است و طرفداران زيادىهم دارد، نيستيم كه صرفاً به رشد توليدات و رشد ثروت در كشور فكر كنيم و به عدالت در كنار آن، فكر نكنيم؛ نه، اين منطقما نيست. نوآورى نظام ما همين است كه مىخواهيم عدالت را با توسعه و با رشد اقتصادى در كنار هم و با هم داشته باشيم واينها با هم متنافى نيستند.ما ديدگاهى كه تصور كند اينها با هم نمىسازند و يا بايد اين را انتخاب كرد يا آن را، قبول نداريم. ايننكته بايد در همه موارد؛ هم در كاهش حجم دولت، هم در مسألهى خصوصىسازى، هم در نگاه كلى به مسائل اقتصادى وهم در تقسيم منابع ميان بخش خصوصى و بخش تعاونى و بخش دولتى رعايت شود. ما منابع مالى كشور را كجا بيشتر مصرف مىكنيم؟ البته اين يكى از نقاط درست است؛ اينكه دوستان تكيه كرديد كه مااين مقدار را به بخش خصوصى از حساب ذخيرهى ارزى يا از منابع دولتى تزريق كرديم؛ اين فلسفهى درست و سياستدرستى است؛ منتها در كنار اين، توجه كنيد كه ما با اين كار عقب افتادگى هايمان را جبران كنيم و نبايد به سمت افراط در اينزمينه برويم. بخش تعاونى را تقويت كنيم، اموال دولت و دارايىها و موجودىهاى دولت را براى رعايت مصلحت عمومحفظ كنيم و مواظب باشيم كه اموال دولت و دارايىهاى دولت در زير اين قالب و چهارچوب از بين نرود و نابود نشود.نكته ى بعد اين كه ممكن است فعاليتهاى كارى ما با ابتكارها و ديدگاههاى نو و نيروهاى پُرنشاط و نوبهنو تغيير پيدا كند،ليكن سياستهاى كلىمان نبايد دچار التهاب و اغتشاش شود؛ يعنى خط سياسى مستمرى كه در سند »چشمانداز« ديده شده،بايستى ادامه پيدا كند. البته وقتى ما هدفى داريم، كاركنان و عاملان و بازيكنان نوبهنويى وارد صحنه مىشوند، ابتكارهاىخودشان را به كار مىزنند، كارهاى جديدى را انجام مىدهند، رأى و نظر خودشان را به كار مىبندند و ممكن است از صحنهكنار بروند و كس ديگرى بيايد و در بخشى از بخشها جاى آنها را بگيرد - اين ايرادى ندارد - و ابتكار جديدى را به كار بزند ونگاه جديدى به مسائل و اجرائيات داشته باشد، ليكن سعى كنيم ثبات سياسى در كشور و در سياستهاى كلى كشور دچارالتهاب نشود. يكى از چيزهايى كه اطمينان و اعتماد را به كار بلندمدت اقتصادى و اجتماعى در كشور تضمين مىكند، ثباتسياستهاست؛ ما بايستى به اين موضوع هم در اظهاراتمان، هم در عملكردمان و هم در انعكاس كارهايمان توجه كنيم واهميت دهيم. سياست نظام اسلامى اين بوده كه به مردم تكيه كند. حقيقتاً نظام مردمسالار به معناى حقيقى كلمه نظام جمهورىاسلامى است.ما در چهارچوب اسلام و با هدايت اسلام و نگاه اسلامى، به مردم تكيه مىكنيم و با مردم و براى مردم حركتمىكنيم. تكيه به مردم، تكيه به جوانها، دفاع از حقوق محرومان - در كشور ما انگيزهى دفاع از محرومان عمومى است؛ اگرچهكه اميدواريم دايرهى محرومان روزبهروز كوچكتر شود و كمتر باشند - بهكارگيرى سرمايهها و ابتكارهاى صاحبان سرمايه -يكى از بخشهاى تكيه به مردم، همين بهكارگيرى سرمايههاى آنهاست - كلاً سياست نظام اسلامى است. ما سرمايههاى مالىو سرمايههاى فكرى و ذهنى مردم را براى پيشرفت كشور به كار مىگيريم و انشاءاللَّه ستون موفقيتها را براى اين دولت هرچهطولانىتر مىكنيم. نكتهى ديگرى كه لازم است اينجا تذكر بدهم، اين است: همهى كسانى كه حرف مىزنند - چه در مطبوعات، چه درتريبونها و منابر ديگر - مواظب باشند خدمات و تلاشهاى صادقانهى دولت را بهخاطر كمبودها زير سؤال نبرند. ما كمبودها ونقصها و ناكاميها را در بخشهاى گوناگون انكار نمىكنيم؛ اما به هيچ وجه وجود نقص و كمبود نبايد موجب شود كه تلاشهاىصادقانه و خدمات ارزنده و كارهاى شده، زير سؤال برود و انكار شود؛ كه اين بىانصافى است، و اميدواريم هيچكس اينبىانصافى را نكند. من مىخواهم خواهش كنم كه اين سالِ آخر خدمت اين دولت خدمتگزار، به مناقشات بىحاصل نگذرد؛ چه در دروندستگاه اجرايى، چه بين قوهى مجريه و قوهى مقننه، چه در مجموعهى نظام. گفتن، تذكر دادن، پرسيدن و نظارت بردستگاههاى نظارتى - كه از جمله كارهاى مجلس شوراى اسلامى است - يك حق مسلّم است؛ ما در اين ترديدى نداريم ومعتقديم كه نقد منصفانه و پاسخگويى منصفانه به نقد، به تقويت دستگاه و نظام كمك مىكند، ليكن اين نبايد با مناقشات وگفتگوها و بگومگوهاى لفظى اشتباه شود.شما كارهاى جديدى را امسال شروع كرديد كه به نظر من كارهاى خوبى است: مبارزهى با قاچاق به صورت كارآمد وبنيانى، وزارت رفاه و تأمين اجتماعى، سازمان گردشگرى و ميراث فرهنگى؛ اينها كارهاى امسال شماست و شروع كار نو درسال آخر يك دولت، به نظر من نشانهى خوبى است از اينكه مسؤولان دولتى احساس نمىكنند كه بناست تاريخ انقلاب وكشور با جابهجايىها ختم شود؛ نه، همچنانكه ديگران كاشتند و ما خورديم، ما مىكاريم تا ديگران بخورند؛ ما بنيانمىگذاريم تا ديگران تكميل كنند؛ تا ديگران از آن استفاده كنند و بهره ببرند. اين سه كارى كه شما امسال شروع كرديد، به نظر من يكى از پيامهاى بسيار خوب و مثبتى كه دارد اين است كه دولتاحساس نمىكند كه چون سال پايانى دولت است، پس پايان نظام جمهورى اسلامى است؛ نه، دولت كارهايى را بنيانگذارىمىكند، تا ديگران بيايند و انشاءاللَّه آن را دنبال كنند. اتفاقاً اين كارهايى كه شروع شده، كارهاى بسيار خوبى است. مسألهىقاچاق حقيقتاً براى كشور خطر است و مبارزهى كارآمد با قاچاق يكى از خدمات بسيار بزرگ است. رفاه و تأمين اجتماعى همكلاً ناظر به طبقات محروم است و سازمان گردشگرى و ميراث فرهنگى هم كه ما قبلاً از آن تمجيد زيادى كردهايم؛ اگر زيادتربگوييم، مىترسيم زيادىشان بشود! اميدواريم كه انشاءاللَّه همهشان موفق و مؤيد باشند. من از خداى متعال مىخواهم كه به شماها توفيق دهد و كمكتان كند. انشاءاللَّه شماها توفيق خدمتگزارى براى اين نظامو كشور و دولت معزز جمهورى اسلامى را تا آخر عمرتان داشته باشيد و هميشه در خدمت اين نظام باشيد و براى اين نظامكار كنيد و تا روز آخر هم - يعنى روزِ آخر اين سالِ آخر را مثل روزِ آخر سالِ اول بدانيد - هيچ تغييرى در انگيزه و اهتمام شماانشاءاللَّه به وجود نيايد و خداى متعال از شما راضى باشد و مردم هم راضى باشند. تأكيد مىكنم آن دو تا ستون را حتماً ترسيم كنيد.من دو، سه مرتبه با آقاى خاتمى در همين سال پاسخگويى - البته چهقبل از فروردين امسال، چه بعد از فروردين - دربارهى اين قضيه صحبت كردهام. هيچ اشكالى ندارد كه مجموعهى دولتمشخص كند كه اين بخش از مجموع عملكردش مثبت است؛ اين بخش، منفى؛ چون آن بخش كه مجموع عملكردش منفىاست، معنايش اين نيست كه بد كار كرده، بلكه ممكن است كمبود منابعش، نداشتن امكانات و نبودن زيرساختهايش درعملكردش مؤثر بوده است، كه البته كاملاً عملى و ممكن است. حداقل كار اين است كه در هر بخشى از بخشها، ستونموفقيتها را با ستون عدم موفقيتها كنار هم بگذارند و به مردم نشان بدهند، تا مردم جمعبندى كنند. البته اعتقاد من اين است كهاين تراز، تراز مثبتى خواهد شد؛ يعنى جمعبندى، جمعبندى مثبت خواهد شد. نبايد مردم تصور كنند كه ما فقط جنبههاىمثبت را مىگوييم و منفىها را نمىگوييم. به من تذكر دادند كه اين تجميع كارهاى مربوط به ايثارگران در سازمان بنياد ايثارگران هم كار خوبى بوده. بله، اين را هممن تصديق مىكنم؛ يادم نبود كه بگويم. اين هم يكى از آن كارهاى بسيار خوبى بود كه انجام گرفت؛ اميدواريم انشاءاللَّه اينكار هم كار موفقى باشد و پيش برود و انشاءاللَّه پيش هم مىرود و به نفع ايثارگران تمام مىشود. خداوند شماها را موفق و مؤيد بدارد