نماز جمعه از نگاه شهید اول نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز جمعه از نگاه شهید اول - نسخه متنی

علی مختاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرهنگ جهاد

نماز جمعه از نگاه شهيد اول

ش: 4 _ تابستان 1375

علي مختاري موضوع خاص عبادات _ نماز

ص 69 _ 81

درآمد:

شهيد ثاني، شيخ زين­الدين بن علي عاملي (911 _ 965 هـ) يكي از فقيهان بزرگ و چهره­هاي درخشان تاريخ خونبار تشيّع است. او در عمر پنجاه و چهار ساله­اش بيش از هفتاد كتاب و رسال بزرگ و كوچك از خود به يادگار گزارد. بزرگ شخصيتي كه تار و پود زندگيش تقوا، تقدس و تحقيق، و آرزويش، گره گشايي از گرفتاران و محرومان بود و در پايان عمر هم با غروبي خونين، صداقت و حقانيت؛ راه، روش، كار و دانش خويش را امضا كرد.

اين فقيه شهيد سه رساله دربار نماز جمعه دارد:

1- صلاة الجمعه؛

2- خصائص يوم الجمعه؛

3- الحثّ علي صلاة الجمعه.

آنچه در پي مي­آيد ترجمه همين رساله است. شايان ذكر است كه مجموع رسايل شهيد ثاني به زودي به همّت مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي منتشر خواهد شد.

بسم الله الرحمن الرحيم

اين مقاله­اي در تشويق به نماز جمعه است كه به درخواست بعضي از مؤمنان نوشتم و فرستادم.

اي برادران مسلمان _ كه خدا به ما و شما توفيق طاعت دهد و با رشت محبتش ما را به كاري كشاند كه ماي رستگاري و وصول به قرب حضرتش شود _ بدانيد بعد از «ايمان به خدا» نماز جمعه از بزرگترين واجبات اسلام و برترين عبادت­هاست، كه خداي تعالي اين امتياز را فقط به اين امِّت كريمه اختصاص داده است.

از ديرباز، خداوند متعال هر روز هفته را به يكي از امِّت­ها اختصاص داده بود تا در آن روز با برنام ويژ و عبادتي به خودسازي و تقرّب بپردازند، و اين نماز را در اين روز ويژ مسلمانان قرار داد و آن را از بزرگترين نعمت­هاي سنگين خود مقّرر داشت. نماز جمعه جامع عبادت، ياد خدا و موعظه است، گوش فرادادن به خطبه­ها سبب صفاي دل، انگيز تقوا و دوري از گناه و نافرماني خداي تعالي است.

نماز جمعه در قرآن كريم

خداي تعالي به نماز جمعه ويژگي­هايي داده و ترغيب و تشويق­هايي كرده كه در هيچ موردي ديگر، چنين نيست. خداوند تبارك و تعالي در قرآن كريم مي­فرمايد:

(يا ايهاالذين آمنوا اذانودي للصلاة من يوم الجمعه فاسعوا الي ذكرالله و ذروا البيع ذالكم خيرلكم ان كنتم تعلمون فاذا قضيت الصلاة فانتشروا في الارض وابتغوا من فضل الله واذكروا الله كثيراً لعلّكم تفلحون و اذا رأوا تجارة اولهواً انفّضوا اليها و تركوك قائماً قل ما عندالله خير من اللهوِ و من التجارة والله خير الرازقين)

«اي مؤمنان، هنگامي كه براي نماز روز جمعه بانگ اذان داده شود، به سوي يادكرد خدا [= نماز جمعه] بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد؛ اگر بدانيد اين برايتان بهتر است. سپس چون نماز پايان يافت در زمين پراكنده شويد [و به راه حقّ رويد] و [روزي خود را] از بخشش الهي بجوييد، و خداوند را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد؛ و [غافلان] چون داد و ستد يا سرگرمي­اي ببينند، به سوي آن بشتابند و تو را ايستاده [در حال خواندن خطبه] رها كنند؛ بگو خداوند بهترين روزي دهندگان است.»

در اين آيات، بر نماز جمعه تأكيدهاي گوناگوني وجود دارد كه بر آگاهان و اهل فن پوشيده نيست، ولي چون دقيق و فراوان است، در اين جا نمي­گنجد. [يادآوري نماز]

پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) به مسلمانان فرمان داد اين سوره را جمعه­ها در نماز جماعت و به خصوص در نماز جمعه بخوانند تا حاضران بشنوند و در اين دستور الهي تدبّر كنند و بينديشند و شنوندگان براي عمل به آن به پا خيزند.

خداوند متعال افزون بر سور جمعه، در سور منافقون نيز بر نماز جمعه تأكيد و پافشاري كرده است. در اين سور ، كه دستور آمده در نمازهاي اين روز قرائت شود، آمده است:

(يا أيها الذين آمنوا لاتلهكم أموالكم ولا أولادكم عن ذكرالله و من يفعل ذالك فأولئك هم الخاسرون)

خداوند در سوره پيشين نماز جمعه را «ذكر الله» ناميد و اين جا هشدار مي­دهد:

«اي كساني كه ايمان آورده­ايد اموال و اولادتان شما را از ياد خدا [= نماز جمعه] غافل نكند و كساني كه چنين كنند زيانكارانند.»

تأمِّل و دقّت كن كه خداوند چگونه در سور اول، هم به نمازجمعه دستور داد و هم تشويق فرمود؛ و در سوره دوّم آن سفارشات را با نهي از اشتغال به ساير كارها و تهديد بر ترك آن همراه ساخت، همچنين آنان را كه نماز جمعه نمي­خوانند اهل خسران ناميد، همان خسران و زياني كه در جاي جاي قرآن، كافران و ظالمان را به آن توصيف كرده است، و همين پيام رسايي است براي شخص متدبّر، و بس است براي اهل بصيرت. باز حضرت حقّ مي­فرمايد:

(حافظوا علي الصلوات والصلاة الوسطي)

«به نمازها و نماز وسطي مواظبت داشته باشيد.»

اين امر الهي به محافظت و مواظبت بر نماز وسطي اختصاص يافت و نماز وسطي، طبق تفسير محقّقان، نماز ظهر در ايام هفته و نماز جمعه در روز جمعه است، بلكه گروهي از عالمان بر اين عقيده­اند كه نماز وسطي فقط نماز جمعه است ولاغير.

جمعه در سنّت پيامبر و امامان(عليه السلام)

در سنّت پيامبر(صلى الله عليه و آله) و احاديث اهل بيت عصمت(عليه السلام) در ترغيب به نماز جمعه _ روايات فراواني رسيده و به قدري زياد است كه به راحتي قابل شمارش نيست ولي

«آب دريا را اگر نتوان كشيد» «هم به قدر تشنگي بايد چشيد»

اينك به تعدادي از گل­هاي اين بوستان اشاره مي­كنيم:

قال النبي(صلى الله عليه و آله): «الجمعه حقُ واجب عليم كلّ مسلمٍ الّا اربعة: عبد مملوك أو امرأة أو صبّي أو مريض.»

«نمازجمعه وظيفه­اي است ثابت و واجب بر عهده هر مسلماني مگر بر اين چهار دسته: زن، برده و بيمار و كودك.»

قال النبي(صلى الله عليه و آله): «اعلموا انِّ الله تعالي قد افترض عليكم الجمعه، فمن تركها في حياتي أو بعد موتي وله امام عادل استخفافاً بها أو جحوداً لها فلا جمع الله شمله ولا بارك له في أمره، ألا ولا صلاة له، ولا زكاة له، ألا ولا حجّ له، ألا ولا صوم له، ألا و لا برّ له حتّي يتوب.»

حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) مي­فرمايد: «بدانيد كه جدّاً خداي تعالي نماز جمعه را بر شما واجب داشته است با بودن امام جمع عادل، هر كس آن را از روي سبك شمردن يا انكار ترك كند، چه در حيات من و چه پس از وفات من؛ خدا به كار او خير و بركت ندهد و زندگيش را سامان نبخشد. با خبر باشيد كه چنين كسي نه نماز، نه زكات، نه حجّ و نه روز مقبولي دارد، هيچ نيكي و خيري ندارد تا توبه كند و به نماز حاضر شود.»

محمدبن مسلم عن ابوجعفر [باقر](عليه السلام) قال «من ترك الجمعه ثلاث جمع متوالية طبع الله علي قلبه»

«هركس سه هفته پياپي نماز جمعه را ترك كند خداوند [مجاري ادراكي او را مي بندد] و بر دلش مهر مي­زند.»

عن ابي عبدالله [صادق] (عليه السلام) قال: «انِّ للجمعة لحقّاً و حرمهً فاياك أن تضيّع في شيءٍ من عباده الله تعالي و التقرّب اليه با عمل الصالح.»

«به راستي جمعه هم حقّ و حرمتي دارد، پس به هوش باش، مبادا كه آن را ضايع كني يا در چيزي از عبادت خدا و تقرّب جستن به او _ با عمل صالح _ كوتاهي ورزي.»

قال ابوعبدالله (عليه السلام): «فضّل الله الجمعة علي غيرها، وانِّ الجنان لتزخرف و تزيّن يوم الجمعة لمن آتاها، وانّكم لتتسابقون الي الجنة علي قدرسبقكم الي المسجد للصلاة، وانِّ ابواب الجنان لتفتّح لصعود أعمال العباد، و انِّ الملائكه لتقف علي ابواب المساجد و بايديهم أقلام الفضّة و قراطيس الذهب يكتبون الاول فالأوّل حتّي يصعد الامام الي المنبر فيطوون الصحف و يدخلون مع النّاس يستمعون الخطبة.»

«خدا جمعه را بر روزهاي ديگر فضيلت و برتري داد، و از اين رو بهشت براي وارد شدگان در اين روز [به عالم آخرت] با زيور و تزيين شود و به همان اندازه كه شما، براي شركت در نماز جمعه به سوي مسجد از يكديگر سبقت گرفته­ايد، به سوي بهشت از همديگر سبقت مي­گيريد و فرشتگان با قلم­هاي نقره­اي و كاغذهاي زريّن، در آستانه مساجد مي­نشينند و واردشوندگان را به ترتيب با شمار اوّلين نفر و دوّمين نفر و... ثبت نام مي­كنند و هنگامي كه امام جمعه به جايگاه خواندن خطبه بالا مي­رود، فرشتگان دفترها را مي­بندند و به استماع خطبه مي­نشينند.»

عن ابي عبدالله(عليه السلام) قال: «انِّ الله عزّوجلّ فرض في كلّ سبعة ايّام خمساً و ثلاثين صلاةً، منها صلاة واجبة علي كلّ مسلمٍ أن يشهدها الّا خمسة: المريض، والمملوك والمسافر والمراة و الصبيّ.»

«خداي عزّ و جلّ در هر هفته سي و پنج نماز واجب فرموده كه بر هر مسلماني شركت در يكي از آنها، واجب و فرضيه است مگر بر بيمار، برده، مسافر، زن، و كودك.»

عن ابي عبدالله(عليه السلام) قال: «جاء اعرابي الي النبيّ(صلى الله عليه و آله) يقال له: قليب، فقال: يا رسول الله انّي تهيّات الي الحجّ كذاوكذا مرّهً فما قُدِّرُ لي فقال له: يا قليب عليك بالجمعه؛ فانّها حجّ المساكين.»

«فرد چادرنشين به نام قليب به محضر حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) آمد و عرض كرد: يا رسول الله چندين بار است كه براي حجّ خانه خدا زمينه سازي كرده­ام ولي تاكنون، زيارت خان خدا نصيبم نشده است، آنگاه حضرت رسول فرمودند: «اي قليب! بر تو باد نماز جمعه كه آن، حج فقيران است.»

اين­ها بخش كوتاهي از آن سفارشاتي است كه در شأن نماز جمعه در كتاب و سنّت آمده است و هر كس در بعضي از اين­ها تدِبّر كند، او را بس است.

در ارزش، اعتبار و فضيلتش همين بس كه هم در روايات آمده و هم بهترين عالمان اتفاق نظر دارند كه بعد از ايمان به خدا، افضل اعمال صالح، نماز است، و از ميان نمازهاي واجب و مستحب، نمازهاي يوميّه از همه بهتر و بهترين نماز يوميّه نماز وسطي است و نماز وسطي نماز ظهر، در هر روز و نماز جمعه، در آدينه است. پس نماز جمعه پس از ايمان، برترين اعمال مؤمنان است.

همين قدر بس، و در همين مقدار، منظور كسي كه بيشتر را بجويد، تأمين مي­شود؛ گفته­هاي گذشته خوب سرمايه­اي است: (لمن كان له قلب أو ألقي السمع و هو شهيد) ؛ «براي كسي كه صاحبدل باشد يا گوش جان بسپارد و شاهد باشد.»

يك مسلمان _ پس از فراخواني اين همه اوامر الهي _ چگونه مي­تواند چنين فرضي بزرگي را رها كند و چنين روز شريفي را كه خدا به مسلمانان اختصاص داد، ضايع و تلف كند و آن را به بطالت و خسارت يا در امور دنياي سپري سازد؟ چنين شيوه، جز نشان ضعف ايمان، سستي يقين و عقيده، تلبيس ابليس لعين و دخالت­هاي ناپيدايش در كار مؤمنان، چيزي نيست.

سخن برخي عالمان هم كه گويند: «نماز جمعه واجب مشروط است و اجاز امام معصوم يا نايبش را مي­طلبد و...» اينان را فريب مي­دهد، با آن كه چنين حرفي، نظريه­اي است كه در اين روزگار هر كه به آن دل بندد، در پيشگاه خدا معذور نخواهد بود؛ به خصوص بعد از آن دستورهاي مهمّ كه نزد اهل بصيرت بي­قيد و شرط است. در فرداي قيامت و سختي حسابرسي عذاب­آور وقتي خدا به شما بگويد: در كتاب محكم و مجيدم كه هيچ باطلي در آن راه ندارد و از هر تحريفي مصون و محفوظ است و از مصدر حكيم حميد نازل شده به نماز جمعه فرمان دادم، و به آن هم بسنده نكردم تا بر زبان فرستادگانم انبيا و اوصياي آنان آن قدر در اين باره سفارش كردم كه هر صاحبدلي بارها شنيد؛ چه جوابي خواهيد داشت؟ آيا از شما مي­پذيرد كه پاسخ دهيد: «بعضي مي­گفتند: نماز جمعه واجب نيست»؟

آيا سخن خدا، حضرت رسول، امامان(عليه السلام) و علماي اسلام كم ارزشتر از حرف بعضي مردم بود كه مي­گفتند: «واجب نيست»؟

گيرم كه خداي تعالي بر اين فرضيه، تأكيدهاي گذشته را نداشت، آيا كلام اين بعضي، معارض و در تضادِّ با نظر جامعه مسلمانان كه معتقد به وجوب نمازاند، نبود؟

از درگاه خداي تعالي درخواست عصمت، عفو و رحمت دارم و از او ياري مي­طلبم تا بر رعايت حقوق الهي و اطاعتش ياري كند.

اينك من _ به نوب خود _ امانتي كه برگردن داشتم ادا و پيام الهي را ابلاغ كردم و طبق آنچه بر من واجب بوده خيرخواهي و دلسوزي كردم، بر عهد من جز اصلاح وظيفه­اي نيست:

(ان أريد الّا الاصلاح ما استطعت و ما توفيقي الّا بالله عليه توكلت و اليه انيب)

«من جز اصلاح _ تا آن جا كه توانايي دارم _ نمي­خواهم، و توفيق من جز از خدا نيست بر او توكّل دارم و به سوي او باز مي­گردم.»

ستايش آن چنان كه سزاوار سپاس است مخصوص خداست، و درود او بر سرور رسولان حضرت محمد و خاندان و يارانش باد.

اين مطالب را زين­الدين بن علي بن احمد _ كه نيازمند عفو خداوند است _ نوشت در حالي كه شاكر و تسليم خداست و اهل نماز و استغفار.

/ 1