پژوهش های دانشمندان مسلمان درباره نوروز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهش های دانشمندان مسلمان درباره نوروز - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




پژوهش هاي دانشمندان مسلمان درباره نوروز




فرهنگ جهاد ـ ش 14ـ زمستان 1377






رسول جعفريان









نوروز يا روزِ نو، در همه تقويم ها، در همه دوره ها و در ميان همه فرهنگ ها، با اسامي گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمين به دور خورشيد و پديد آمدن روز و شب و فصول سال و نيز حرکت ماه بر گرد زمين، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبيعي تقويم را پديد آورده است. آغاز هر سال، شروع جديدي است که خود به نوعي انسان را با احساسي تازه و تولّدي نو به حرکت در مي آورد. اين آغاز همراه با شادي و سرور بوده و در هر فرهنگي آيين هاي ويژه اي براي نشان دادن خوش حالي و شادي تعبيه شده است. در ميان ايرانيان اين روز نو، روزي بود که شاه جديد ساساني به تخت مي نشست. خواهيم ديد که آخرين نوروز ايراني، که ه طي آن آيين هاي ويژه اي را اجرا مي کردند، روزي در اواخر خرداد ماه بود که يزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، اين نوروز، هر سال، با توجه به عدم محاسبه کبيسه و اهمال آن، در هر چهار سال يک روز به عقب مي افتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و اين بدان دليل بود که مردم ايران، به سرعت اسلام را نپذيرفته و تا يکي دو سه قرن، بسياري از آنان بر آيين کهن خود بودند. حتي اگر اسلام را پذيرفتند، نتوانستند به آساني آن آداب را ترک کنند!! دانسته است که اسلام دو عيد را با عنوان عيد فطر و اضحي با آيين هاي ويژه مطرح کرد، هر چند آن ها آغاز سال نبود امّا به هر روي عيد طبيعي مسلمانان به شمار مي آمد. در برابر، نه از سوي اهل سنّت و نه امامان شيعه، موضع گيري روشن و شناخته شده مفصلي نسبت به نوروز مطرح نشد! به آن چه در اين باره گفته شده پس از اين اشاره خواهيم کرد.





بحث از نوروز، در فرهنگ شيعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آن جا که به منابع بر جاي مانده مربوط مي شود، نخستين بار در مختصر مصباح شيخ طوسي از آن ياد شد. پس از آن در منابع ديگر هم وارد گرديد. در اين مقاله سير ورود آن را در منابع شيعه و موضع گيري فقيهان شيعه درباره آن را توضيح خواهيم داد. نکته جالب توجه آن که در دوره صفوي، آثار فراواني در زمينه عيد نوروز نوشته شد. شيخ آقا بزرگ ذيل مدخل نوروزيه، از بيش از پانزده رساله که در دوره صفوي تأليف شده ياد کرده است. در اين مقاله برآنيم تا بر چند رساله نوروزيه که در اين دوره تأليف شده شرحي به دست دهيم.









مبناي محاسبه روز نوروز




نوروز نخستين روز فروردين ماه شمسي به حساب مي آيد. محاسبه سال شمسي تا ه پيش از پيدايش تاريخ جلالي در سال 467 يا 471، بدين ترتيب بود که سال را دوازده ماه سي روزه تقسيم مي کردند که جمعاً 360 روز مي شد. پنج روز باقي مانده را در پايان آبان ماه يا اسفندماه بر آن مي افزودند که جمعاً 365 روز مي شد. با اين حال پنج ساعت و 48 دقيقه و 51/45 ثانيه مي ماند. اين زمان، در هر چهار سال يک روز مي شد و از آنجا که در محاسبه نمي آمد، روز اول فروردين در فصول سال تغيير مي کرد. بنابراين ماه هاي شمسي نيز در آن زمان، مانند ماه هاي قمري در فصول سال متغير بود. معني اين سخن آن است که نوروز در ابتداي فروردين واقعي، يعني نقطه آغاز اعتدال ربيعي قرار نداشت.





زماني که يزدگرد سوم، آخرين شاه ساساني، در سال 632 ميلادي به تخت نشست، روز نخست سال، يعني اول فروردين در آن تاريخ، مطابق بود با شانزدهم حزيران (ژوئن) (مطابق با 27 خرداد). پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز يا اول فروردين، هر چهار سال، يک روز به عقب مي آمد.





در سال 467، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت يا اسفند بود. در اين سال، ملکشاه سلجوقي، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقيقي از سال شمسي انجام داده و روز اول فروردين را معين کنند. براساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازني، منجم مرو، عوض آن که براساس محاسبه قبلي، روز واقعي دوازدهم اسفند اول فروردين دانسته شود، اول فروردين را هيجده روز جلوتر برده و در ابتداي اعتدال ربيعي، يعني فروردين واقعي قرار داد. در محاسبه جديد، هر سال را در چهار نوبت، 365 روز محاسبه کرده (دوازدهم سي روز به ضميمه پنج روز که در آخر ماه آبان يا اسفند افزوده مي شد) و سال پنجم را 366 روز محاسبه کردند. البته پس از هر هشت دوره چهار ساله، سال پنجم را 366 قرار مي دادند. در اين محاسبه آن پنج ساعت و اندي نيز در محاسبه مي آمد. بدين ترتيب، روز نوروز، به عنوان نخستين روز فروردين ماه، از آن سال ثابت ماند.





بنابراين، نخستين سالي که روز اول فروردين آن دقيقاً مطابق آغاز اعتدال ه ربيعي بود، سال 467 (يا 471 بوده است.)





دانسته است که سال قمري، به عنوان سال شماري پذيرفته شده در آيين هاي ديني در دين مبين اسلام پذيرفته شده و در ميان مردم و کتاب هاي تاريخي مرسوم بوده است. در کنار آن سال شمسي، به دليل ثبات آن در تعيين فصول، هميشه به عنوان سال مورد استفاده در امر کشاورزي و خراج و جز آن، اهميت خود را حفظ کرده و در تقويم ها محاسبه و ياد مي شده است. تطبيق اين دو روزشمار با يکديگر در فرهنگ هاي مختلف هميشه مورد بحث واقع شده و راه حل هاي مختلفي براي آن عرضه شده است.





در سال 1304 شمسي (1343ق/ 1925م) در ايران، تقويم شمسي، به عنوان تقويم رسمي پذيرفته شد. محاسبه پيشين که دقيق بود مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سي و يک روز، و پنج ماه دوم را سي روز و اسفند را بيست و نه روز قرار دادند که هر چهار سال، سي روز محاسبه مي شد. سالي که اسفند آن سي روز بود، آن را سال کبيسه ناميدند. در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز مبناي محاسبه سال شمسي بوده و سال قمري نيز در کنار آن به عنوان تقويم ديني مورد تأکيد قرار گرفت.





اين بود اجمالي از نوروز در تقويم شمسي. مهم ترين نکته آن، اين است که نوروز تا سال 467 (و رسماً از 471) در سال متغير بوده و پس از آن در آغاز اعتدال ربيعي قرار گرفته و از آن پس تغييري نيافته است.ه

















نوروز در منابع کهن شيعي




در آغاز بايد اشاره کنيم که مقصود از منابع کهن منابعي است که تا زمان شيخ طوسي تأليف شده است. آن چه که درباره نوروز در اين منابع آمده، به شرح زير است:





نخست آن که نجاشي ذيل شرح حال ابو الحسن نصر بن عامر بن وهب سنجاري نوشته است که وي از ثقات اصحاب است و کتاب هايي داشته از جمله کتاب «ما روي في يوم النيروز.» روشن نيست حجم رواياتي که وي در اين کتاب جمع آوري کرده چه اندازه بوده است. گفتني است که صاحب بن عباد که بايد او را با احتياط شيعه معتزلي دانست، کتابي با عنوان کتاب الأعياد و فضائل النيروز داشته است.





در منابع کهن، چند روايت نيز درباره نوروز آمده، که به اين ترتيب است:





نخست روايتي از ابراهيم کرخي که ضمن آن از امام صادق عليه السلام سؤال شده که شخصي مزرعه بزرگي دارد. در روز مهرگان يا نوروز، هدايايي (از طرف کساني که بر روي آن کار مي کنند) به او داده مي شود. آيا بپذيرد؟ حضرت فرمود: آن ها که هديه مي دهند مسلمانند؟ ابراهيم مي گويد: آري! حضرت فرمود: هديه آن ها را بپذير.





روايت ديگر چنين است که در روز نوروز به اميرالمؤمنين عليه السلام گفته شد:





«اليوم النيروز»





حضرت فرمودند:





«اصنعوا کل يوم نيروزاً.»ه





«هر روز را نوروز کنيد.»





نقل ديگر همان روايت آن که حضرت فرمود:





«نيروزنا کل يوم.»





اين همان روايتي است که در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هديه کردند و حضرت اين پاسخ را دادند. در حاشيه نسخه اي از فهرست ابن نديم آمده که ثابت بن نعمان بن مرزبان، پدر ابو حنيفه، يا جد او همان کسي بود که فالوذج به امام علي ـ عليه السلام ـ هديه کرد و حضرت فرمود:





«نوروزنا کل يوم » يا «مَهرجونا کل يوم.»





تعبيري که صاحب دعائم آورده است قدري متفاوت است. در آنجا آمده: فالوذج به امام اهدا شد، حضرت دليلش را پرسيد؛ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود:





«فنّيروز ان قدرتم کل يوم. يعني تهادوا و تواصلوا في الله.»





اين روايت را بخاري نيز در التاريخ الکبير آورده است.





به جز آن چه از من لايحضر نقل شد، در آثار صدوق، اشاره اي به نوروز نشده است، تنها در عيون اخبار الرضا عليه السلام ضمن اشاره به داستان زيدالنار آمده که جعفر بن يحيي برمکي بعد از کشتن ابن افطس علوي، سر وي را همراه هداياي نوروز نزد هارون فرستاد. صدوق هيچ اشاره ديگري به نوروز نکرده است. گفتني است که در آثار شيخ مفيد نيز، کلمه نوروز يا نيروز يافت نشد.





اشاره شد که در تهذيب شيخ طوسي، به بحث هديه در روز نوروز ه و مهرجان اشاره شده بود. جداي از آن شيخ طوسي در مصباح المجتهد، براي نخستين بار بحث از روز نوروز، به عنوان روزي متبرک که روزه استحبابي و نماز دارد، کرده است. آن چه در مصباح (به نقل از بحار) آمده چنين است:





«روى المعلّى بن خنيس عن مولانا الصادق ـ عليه السلام ـ في يوم النيروز قال: إذا كان يوم النيروز فاغتسل و البس أنظف ثيابك و تطيّب بأطيب طيبك و تكون ذلك اليوم صائماً فإذا صلّيت النوافل والظهر و العصر، فصل اربع ركعات، تقرأ في اول ركعة فاتحة الكتاب و عشر مرات إنّا انزلناه و... .»





گفتني است كه شيخ روز نوروز را نه در مصباح و نه در مختصر مصباح معين نكرده است.





ـ ابن ادريس (598ق) در سرائر نوشته است: شيخ ما ابو جعفر در مختصر مصباح از چهار رکعت نماز مستحب در نوروز فرس سخن گفته اما روز آن را معين نکرده، چنان که ماه آن را از ماه هاي رومي يا عربي مشخص نکرده است. آن چه برخي از اهل حساب و علماي هيئت و اهل فن در کتاب اش گفته، اين است که روز نوروز دهم ماه ايّار (دهم ماه مه مطابق دوم ارديبهشت) که سي و يک روز است مي باشد. زماني که نوروز از آن گذشت، روز نوروز فرا مي رسد. گفته شده نيروز و نوروز دو لغت است. اما نيروز معتضد که به آن نوروز معتضدي مي گويند، روز يازدهم حزيران (يازدهم ژوئن مطابق سوم خرداد) است. مردمان سواد و زارعين، درباره امر خراج به وي شکايت کردند و اين که قبل از رسيدن محصول، خراج گرفته مي شود و همين سبب بدهکاري آن هاست که خود عامل اجحاف به رعاياست. او مصمم شد که پيش از يازدهم حزيران خراج از کسي مطالبه نکنند. شعري نيز درباره اين عمل او سروده شد ... همه اينه مطلب را صولي در کتاب الاوراق آورده است.





در دو کتاب دعا که به فارسي در قرن ششم تأليف شده ياد از حديث معلي بن خنيس در اعمال روز نوروز که مهم ترين آن ها، گرفتن روزه، پوشيدن لباس نيکو و نماز مخصوص است، شده است. اين دو مورد از دو متن فارسي شيعي قرن ششم قابل توجه است جز آن که به احتمال قريب به يقين برگرفته از شيخ طوسي است.





ـ در کتاب ذخيرة الآخرة كه مشتمل بر ادعيه بوده و در نيمه نخست قرن ششم تأليف شده، فصلي تحت عنوان عمل روز نوروز فارسيان آمده است. در شرح آن حديث معلي بن خنيس به اين ترتيب نقل شده است:





معلّي بن خنيس از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت کند که فرمود: چون روز نوروز بود، روزه دار و غسل کن و جامه پاک ترين درپوش و بوي خوش به کار دار و چون نماز پيشين (ظهر) و ديگر (عصر) و سنّت هاي آن بگذاره باشي، چهار رکعت نماز کن به دو سلام در رکعت اول و بخوان «الحمد» و ده بار (انّا أنزلناه في ليلة القدر) و در ركعت دوم «الحمد» و ده بار (قل يا أيها الكافرون) و در ركعت سيم «الحمد» و ده بار (قل هو الله احد) و در ركعت چهارم «الحمد» و ده بار «معوذتين». و چون از نماز فارغ گردي تسبيح حضرت زهرا ـ عليها سلام ـ بگوي. چون چنين کني خداي تعالي شصت ساله گناه تو بيامرزد.





ـ در کتاب نزهة الزاهد نيز که در نيمه دوم قرن ششم يا نيمه نخست قرن هفتم نوشته شده، آمده است:





«نوروز فُرس: امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ گفت: چون روز نوروز درآيد غسل کن و پاک ترين جامه درپوش و بوي خوش به کار دار و روزه فراگير و پس از نماز پيشين و ديگر، چهار رکعت نماز کن به دو سلام. پس از «الحمد» در ه اول رکعت ، ده بار (إنّا انزلناه) بخوان و در دوم ده بار (قل يا أيها الکافرون) و در رکعت سوم ده بار (قل هو الله احد) و در چهارم ده بار هر دو (قل اعوذ). چون فارغ شوي سجده شکر کن و اين دعا بخوان تا تو را گناه شصت ساله بيامرزد. و دعا اين است:





«اللّهم صلّ علي محمد و آل محمد الأوصياء المرضيين و صلّ علي جميع انبياءک و رسلک بأفضل صلواتک و بارک عليهم بأفضل برکاتک ... .»





قطب الدين راوندي (م 573 ق) حديثي درباره نوروز، در کتاب لب اللباب خود آورده است:





عن رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ :





«ابدلکم بيومين يومين، بيوم النيروز و المهرجان، الفطر و الاضحي.»





«دو روز را براي شما جانشين دو روز کردم. عيد فطر و قربان را به جاي عيد نوروز و مهرگان قرار دادم.»





مناسب است در اين جا بيفزايم که مراسم نوروز در شهرهاي شيعه نيز برپا بوده است. حداقل دو قصيده از سيد ضياءالدين ابو الرضا فضل الله راوندي از قرن ششم در دست داريم که عيد نوروز را به برخي از بزرگان آن ناحيه تبريک گفته است. در يکي از اشعار آمده:





هذا الربيع و هذه أزهاره وافي سواء ليله و نهاره





ابن شهر آشوب (م588ق) در مناقب خبري در برخورد منصور با امام کاظم ـ عليه السلام ـ آورده است. وي نوشته است: منصور از امام خواست تا در عيد نوروز، به جاي او در مجلسي نشسته و هدايايي را که آورده مي شد از طرف او بگيرد. امام در پاسخ چنين گفت:





«إني قد فتشت الاخبار عن جدّي رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ه و سلّم ـ فلم أجد لهذا العيد خبراً، إنّه سنّة للفرس محاها الإسلام و معاذ الله ان نحيى ما محاه الإسلام.»





«من اخباري را که از جدّم رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ وارد شده بررسي کردم و خبري در رابطه با اين عيد پيدا نکردم. اين عيد از سنّت هاي ايرانيان است که اسلام بر آن خط بطلان کشيده است. به خدا پناه مي برم از اين که چيزي را که اسلام آن را از ميان برده دوباره آن را زنده کنيم.»





صاحب جواهر با توجه به نقل شيخ، ابن فهد، شهيد اول و ديگر متأخران، بر مسلم بودن استحباب روزه روز نوروز تأکيد کرده است. سپس نقل بالا را از امام کاظم ـ عليه السلام ـ آورده و گفته است که اين نقل نمي تواند معارض ادله استحباب باشد، به علاوه که محتمل است که براساس تقيه صادر شده باشد؛ شايد هم مقصود نوروزي جز نوروزي باشد که متفق عليه است.





بايد توجه داشت که مستند همه، روايت معلي بن خنيس است. به علاوه، اگر تقيه اي در کار بود، بايد امام همان ابتدا موافقت مي کرد نه مخالفت. نکته سوم وي نيز واضح البطلان است؛ زيرا به هر روي در آن روزگار، يک نوروز بيشتر وجود نداشته است.





اين بود آن چه در منابع شيعه تا قرن ششم درباره نوروز نقل شده است. در اين باره، مهم همان روايت معلي بن خنيس است و جز آن، چيزي درباره تأييد نوروز به چشم نمي خورد. منشأ آن چه در آثار بعدي درباره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعاي مربوطه آمده، همين نص است و بس. البته مطالب ديگري نيز افزوده شده که به منشأ آن ها اشاره خواهيم کرد.ه





در اينجا بي مناسبت نيست، اشاره اي به آن چه در منابع اهل سنّت درباره روز نوروز آمده داشته باشيم. به طور کلي بايد گفت که اين عيد، از پس از اسلام مورد توجه حکام اموي و عباسي بوده و به ويژه در حوزه شرق هديه هاي نوروز به طور مرتب از طرف حکام از کدخدايان دريافت مي شده است، افزون بر آن کار گرفتن خراج نيز براساس نوروز بوده و يکي دوبار در عهد متوکل و معتضد عباسي، نوروز تا تيرماه به تأخير افتاده تا مردم در پرداخت آن گرفتار مشکل نشوند؛ زيرا در اين وقت محصول به دست مي آمده است. در زمان مقتدر نيز اين مشکل به عنوان نوعي ظلم در حق رعايا مطرح بوده است.





به گزارشي، يعقوبي، معاويه پس از رسيدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابي بکر، نوشته است تا هديه هاي نوروز و مهرگان براي وي ارسال شود. عمر بن عبدالعزيز، در رديف کارهاي اصلاحي خود اين امر را متوقف کرده و نامه اي به يکي از حکام خويش نوشته تا از گرفتن هديه هاي نوروز و مهرگان خودداري کند. بعد از وي، يزيد بن عبدالملک بار ديگر گرفتن هداياي نوروزي را باب کرده است. در زمان نصر بن سيار نيز گرفتن هديه ها در خراسان مرسوم ه بوده، چنان که در سال 236 در فارس. درباره نوروز و مهرگان در ادب عربي، مقاله هايي در زبان هاي فرنگي نوشته شده است.





در تمام اين دوران، روز نوروز به عنوان يک روز معين براي مسلمانان شرق شناخته شده بوده و به دليل درگير بودن آن با امر خراج، موقعيت خود را حفظ کرده است. شاعري در سال 220 هجري، روز نوروز را در رديف دو عيد فطر و اضحي قرار داده است:





«شواهدي وجود دارد که در اواخر قرن سوم، توده مردم در اين نواحي، در ايام نوروز به آتش بازي و ريختن آب مي پرداختند. حکومت نيز به احتمال تحت تأثير فقيهان اهل سنّت، با آن مقابله مي کرده است. در حوادث سال 282 آمده است که در اين سال، مردم از آن چه در نوروز عجم، از آتش بازي و ريختن آب و جز آن انجام مي دادند، منع شدند.»





در حوادث سال 284 آمده است که روز چهارشنبه، سوم جمادي الثانيه، يازدهم حزيران (ماه ژوئن)، در چهارسوها و بازارهاي بغداد، اعلام شد که کسي در شب نوروز حق روشن کردن آتش و ريختن آب را ندارد. روز پنجشنبه نيز همين اعلان، اعلام شد. اما در عصر روز جمعه، در خانه سعيد بن يکسين، رئيس شرطه بغداد، در بخش شرقي بغداد، اعلام شد که خليفه، مردم را در روشن کردن آتش و ريختن آب آزاد گذاشته است. پس از آن توده مردم، حتي بيش از حد به اين کار پرداختند به طوري که بر روي اصحاب شرطه نيز در مجلس جسر (پل) آب ريختند.





برگزاري مراسم نوروز نه تنها در شرق اسلامي، بلکه در غرب اسلامي نيز رواج يافته است. به نقل مقريزيه در سال 363 هجري، المعز لدين الله، خليفه ه فاطمي مصر، دستور داد تا از روشن کردن آتش در شب نوروز و هم چنين ريختن آب خودداري کنند. در همان جا آمده است که در سال 361، آتش بازي گسترده اي در قاهره انجام شده و اين کار سه روز ادامه يافته است. معز فاطمي مردم را از روشن کردن آتش و ريختن آب منع کرده و کساني را نيز گرفته و حبس کردند. همو آورده است که در سال 517 هجري نيز در روز نوروز هديه هاي گران بهايي از طرف امرا تقديم شده که بسيار بسيار مفصل و گران قيمت بوده است. همو در سال هاي بعد از آن روز، که از آن با عنوان نوروز قبطي ياد شده، از گستردگي بازي و کارهاي ضد اخلاق و گرفتن هديه توسط امير نوروز و جز آن سخن گفته است.





در منابع فقهي اهل سنّت هم، مخالفت با نوروز ديده مي شود. از جمله غزالي در کيمياي سعادت بر ضد نوروز سخن گفته است. در منبع ديگري، گفته شده است:





روزه گرفتن روز شنبه، کراهت دارد چون تشبه به يهود است. هم چنين روزه گرفتن نوروز و مهرگان، چرا که آن هم تشبه به مجوس است. ابن قدامه نيز نوشته است: روزه گرفتن نوروز و مهرگان کراهت دارد؛ زيرا اين ها، روزهايي است که کفار آن را بزرگ مي شمرند. گروه طالبان هم که در حال حاضر بر افغانستان حاکم هستند، امسال (1376 ش) اعلام کردند که نوروز بر خلاف اسلام و بدعت بوده و برگزاري آن حرام است.









نوروز در منابع شيعي قرن هفتم به بعد




همان گونه که گذشت، منابع بعدي، با تکيه بر سخن شيخ، به بيان اعمال روز نوروز در کنار عيدهاي ديگر پرداخته اند. اما بحث مهم از اين زمان به بعد، بحث از تعيين روز نوروز است.ه





کساني از فقيهان براي تعيين روز نوروز کوشش هايي کرده اند. شهيد اول (م: 786 ق) در کتاب ذکري الشيعة با اشاره به روايت معلّي بن خنيس نوشته است که مقصود از نوروز يا اول سال فارسيان، يا وارد شدن خورشيد در برج حمل (فروردين) و يا دهم ايار (دوّم ارديبهشت) است. بدين ترتيب سه قول در اين باره نقل کرده که تفصيل آن در سخن ابن فهد آمده است.





عبارت مفصل در تعيين روز نوروز از احمد بن محمد بن فهد حلي (م841) است. وي با اشاره به سخن شيخ طوسي در مختصر مصباح المتهجد و چهار رکعت نماز مستحبي آن مي نويسد:





«يوم النيروز جليل القدر» اما تعيين روز آن از سال مشکل است. اين در حالي است که چون متعلق عبادت الهي شده شناخت آن مهم است و با اين حال، از فقيهان ما جز آن چه ابن ادريس گفته معترض بيان آن نشده است.»





سپس ابن فهد سخن ابن ادريس و شهيد را آورده است.





آن گاه درباره سخن شهيد که گفته روز نوروز يا اول سال فارسيان يا رفتن خورشيد به برج حمل است مي نويسد:





«قول نخست وي که اول سال فارسيان باشد همان است که در ميان فقيهان عجم مشهور است. آن ها نوروز را زمان وارد شدن خورشيد به برج جدي (دي ماه) قرار مي دهند.»





اين همان است که نويسنده کتاب الانواء آن را گفته است. پس از آن سخن صاحب الانواء را نقل کرده. آن گاه مي افزايد:





«آن چه از اين تفسيرها درست تر است، آن که نوروز همان زمان وارد شدن خورشيد به برج حمل (فروردين) است. سپس دليل هايي براي آن ذکر مي کند. مهم ترين دليل آن که شناخت اين روز به عنوان نوروز ميان مردم رايج است و طبعاً خطاب بايد راجع به همين عرف باشد.ه آن گاه خود دو اشکال بر اين دليل آورده؛ يکي آن که در همه سرزمين هاي عجم، نوروز بر روز اول ورود خورشيد در حمل اطلاق نمي شود و دوم آن که نوروز بودن روز نخست ماه حمل، نوروز سلطاني است و جديد است.»





اين سخن اشاره به تغيير روز نوروز در زمان سلطان ملک شاه سلجوقي است. پاسخ ابن فهد آن است که وقتي عرف مختلف شد، عرف شرعي بايد مراعات شود. اگر چنين عرفي در کار نبود، عرف نزديک ترين بلاد به شرع بايد مراعات شود. افزون بر آن، هر دو تفسير از نوروز ـ اعم از سلطاني و غير آن ـ مربوط به پيش از اسلام است





نکته مهم در سخنان ابن فهد آن است که روايت معلّي بن خنيس را به گونه اي ديگر نقل کرده و شکل مفصل آن را آورده است. وي از نسابه هم عصر خود علامه بهاء الدين علي بن عبدالحميد نسابه ـ و او به سند خود تا معلي بن خنيس ـ روايت مفصلي را درباره نوروز آورده است. اين روايت پيش از اين زمان، در منابع ديگر شيعي نبوده است. روايتي که معلّي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل کرده چنين است:





«روز نوروز، روزي است که رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ براي امام علي ـ عليه السلام ـ در غدير پيمان گرفت و مردم به ولايت او اعتراف کردند. خوشا به حال کسي که بر آن پيمان باقي ماند و بدا به حال کسي که آن عهد را شکست. روز نوروز، روزي است که رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ امام علي ـ عليه السلام ـ را به وادي جن فرستاد و او بر آن ها عهدها و پيمان ها گرفت. روز نوروز، روزي است که امام علي ـ عليه السلام ـ بر خوارج غلبه يافت و ذوالثديّه را کشت. روز نوروز، روزي است که قائم ما از اهل بيت ـ عليه السلام هـ قيام خواهد کرد و خداوند او را بر دجّال پيروز خواهد نمود و دجّال را بر کناسه کوفه به دار خواهد زد. هيچ نوروزي نخواهد آمد جز آن که ما انتظار فرجي در آن داريم. اين از روزهاي متعلق به ماست که فارسيان آن را حفظ کردند و شما (عرب) آن را ضايع کرديد.





يکي از انبياي بني اسرائيل از خدايش خواست تا قومي را که چندين هزار بودند و از ترس مرگ از ديارشان خارج شده بودند و خداوند آن ها را ميرانده بود، زنده کند. خداوند به وي فرمود: بر قبرهاي آنان آب بريز. او در اين روز، بر قبور آن ها آب ريخت و آن ها که سي هزار تن بودند زنده شدند. همين امر سبب شد تا ريختن آب در روز نوروز سنّت شود، امري که سبب آن را جز راسخان در علم نمي دانند. روز نوروز، اول سال فارسيان است.»





معلّي مي افزايد:





«آن حضرت اين مطالب را بر من املا کرد و من از املاي آن حضرت آن را نوشتم.»





ابن فهد به دنبال آن، روايت ديگري از معلي نقل کرده است. در اين روايت آمده است که امام صادق ـ عليه السلام ـ در صبحگاه نوروزي که معلّي به خدمت آن حضرت رسيده بود، از ايشان شنيد:





«روز نوروز، روزي است که خداوند از بندگانش پيمان گرفت تا او را عبادت کرده به وي شرک نورزند. به انبياي او، حجج و اولياي او ايمان بياورند. روز نوروز، نخستين روزي است که خورشيد در آن طلوع کرد و بادها وزيدن گرفت و در زمين شکوفه پديد آمد (و خلقت فيه زهرة الأرض ...) روز نوروز، روزي است که کشتي نوح بر کوه جودي فرو نشست و روزي است که جبرئيل بر رسول خدا ـ صلّي اللهه عليه و آله و سلّم ـ فرود آمد. روزي است که ابراهيم بت هاي قومش را شکست. روزي است که رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ امام علي ـ عليه السلام ـ را بر دوش گرفت تا بت هاي قريش را در مسجد الحرام شکست.»





ابن فهد به چهار نکته در اين دو روايت توجه کرده است:





1ـ تطبيق روز نوروز با روز غدير يعني هيجده ذي الحجّّه سال دهم هجري؛





2ـ سنت آب ريختن که در بهار معني دارد نه در ماه جدي (دي ماه)؛





3ـ خلقت خورشيد در اين روز که با سخن منجمان سازگار است؛





4ـ شکوفه دادن زمين که در فروردين است نه در دي ماه.





بدين ترتيب وي خواسته تا از اين روايت نتيجه بگيرد که روز نوروز همان زمان ورود خورشيد به حمل يعني آغاز فروردين ماه است.





به نظر مي رسد اين قديمي ترين بحثي است که در کتاب هاي فقهي شيعه در تعيين روز نوروز شده و بعد از آن در دوره صفوي مکرر مورد نقد و ايراد قرار گرفته است.





مشکل اين دو حديث آن است که در منابع کهن شيعه نيامده است. افزون بر آن، روايت هاي مزبور که در اصل بايد يکي باشد، حاوي دو نوع آگاهي درباره روز نوروز است که اين خود منشأ شبهه درباره آن شده و احتمال جعل آن را تقويت مي کند. افزون بر آن، دانسته است که، ابن غضائري گفته:





«غاليان رواياتي را به معلّي بن خنيس نسبت داده و نمي توان بر اخبار وي اعتماد کرد.»





در اين صورت، اين روايت که بي گرايش غاليانه يا نگرش افراطي هم ه نيست، ممکن است از همان دسته مجعولاتي باشد که غاليان به معلي نسبت داده اند. بايد اين نکته را نيز يادآوري کرد که گفته شده قرامطه ـ گرايشي وابسته به مذهب افراطي اسماعيليه ـ دو روز را در سال که نوروز و مهرگان بوده، روزه مي گرفته اند. بلافاصله بايد تأکيد کنيم که مجوسيان، نه تنها نوروز را روزه نمي گرفته اند، بلکه به نقل بيروني، اساساً «مجوس را روزه اي نيست و هرکس از ايشان روزه بگيرد گناه کرده است.»





ذکر اين نکته لازم است که بخش ريختن آب روي مردگان که به يکي از انبياي بني اسرائيل نسبت داده شده، در روايتي از ابن عباس آمده است. در همان جا آمده که وقتي از مأمون درباره سنّت آب پاشي در روز نوروز سؤال شد، نوروز را همان روزي دانست که مردگان از قوم بني اسرائيل در آن روز زنده شدند. ممکن است اين روايت از اسرائيليات نيز باشد که در جامعه اسلامي به نوعي با عقائد رايج پيوند داده شده است.





از همه اين ها گذشته، شايد تأويل ديگري براي اين روايت بتوان جست و جو کرد و آن اين که در صورت درستي صدور آن از امام صادق ـ عليه السلام ـ شايد امام، خواسته اند بفرمايند که اصولاً هر روزي که نشاني از پيروزي آيين الهي در آن باشد، نوروز است. درست همان طور که در يکي از روايت هايي که قبلاً بيان گرديد آمده بود که امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود:





«هر روز ما را نوروز کنيد.»





اين معني براي نوروز، کاملاً تعبير ايّام الله است که در قرآن به روزهاي متعلق به خداوند اطلاق شده است. البته با اين تأويل بايد، آن چه در روايت درباره نوروز فارسيان آمده، قدري اصلاح شود.! در گزارش برخي از رساله هاي دوره صفوي، اشکالات ديگري بر متن اين خبر وارد شده که به موقع اشاره خواهيم کرد.ه









نوروز و نوروزيه هاي دوره صفوي




چنين به نظر مي رسد که نوروز، در فرهنگ مسلمانان شرقي، حتي با وجود مخالفت هاي برخي از فقيهان سني مذهب، دوام آورده است. عجيب آن که برخي از آداب و رسوم خاص آن مانند چهارشنبه سوري و سيزده بدر که از پيش از اسلام وجود داشته، و بي پايگي آن از نگاه اسلام بر همه روشن بوده، به دليل هم سويي نوروز با طبيعت و نيز دخالت آن در تعيين خراج سالانه، هم چنان حفظ شده است. حضور اين عيد در بخش وسيعي از دنياي اسلام در حال حاضر، از سرزمين هاي عراق و ترکيه گرفته تا جمهوري آذربايجان، جمهوري هاي آسياي ميانه، افغانستان، پاکستان و طبعاً ايران، نشان آن است که پيش از تشکيل دولت صفوي، اين عيد مورد اعتناي کامل بوده است. در اينجا بايد دو نکته را مورد توجه قرار داد:





نخست آن که در دوره صفوي، تاريخ قمري و شمسي رواج داشته و طبعاً مراسم نوروز برگزار مي شده است. اولئاريوس در آن عهد چنين نوشته:





«ايراني ها سال خود را برحسب حرکت خورشيد و ماه تعيين و تنظيم مي کنند و به همين جهت داراي دو نوع سال شمسي و قمري مي باشند. سال قمري از نظر مذهبي برايشان اهميت دارد که عيدها و روزهاي سوگواري خود را برحسب آن سال تعيين مي کنند.»





وي پس از آن اشاره کرده که ايرانيان، عمر خود را بر حسب سال شمسي محاسبه کرده و مثلاً مي گويند فلان مقدار از نوروز از عمر آن ها گذشته است. وي چهارشنبه آخر سال را که چهارشنبه سوري بوده، از ايام مورد توجه مردم ياد کرده و گفته است که مردم آن را بدترين روزهاي سال دانسته کار را تعطيل مي کنند ه «از خانه کمتر خارج شده و حتي المقدور کمتر حرف مي زنند و سعي مي کنند به کسي پولي ندهند ... عده اي هم کوزه هاي خود را برداشته ... به خارج شهر رفته و کوزه را از آب پر کرده و آن را مي آورند و به خانه و اطاق هاي خود مي پاشند و عقيده دارند که چون آب، صاف و پاک است، پليدي ها و بدبختي ها را با خود مي برد ... .»





تاورنيه نيز از عيد نوروز به با اين عبارت که از عيدهاي بزرگ ايرانيان است سخن گفته و نوشته است: در اين روز تمام بزرگان براي سلام شاه به دربار حاضر مي شوند و هرکس به اندازه شانس بايد ارمغان و پيش کشي به شاه بدهد ... و در اين روز شاه ثروت گزافي به دست مي آورد ... اگر يک ايراني اتفاقاً براي روز اول سال، پول نداشته باشد که قباي نو تدارک نمايد، اگر بايد تن خود را گرو بگذارد مي گذارد و قباي نو را حتماً به دست مي آورد.





شواهد فراواني درباره اهميت برگزاري مراسم نوروز در ميان ايرانيان در دوره صفوي در دست است که نيازي به نقل آن ها نيست.





نکته دوم آن که اين مسأله را بايد از زاويه ديگري نيز مورد توجه قرار داد و آن اين که با پيدايش دولت شيعي، طبيعي بود که روزهايي که در فرهنگ فقهي و تاريخي شيعه، از اهميتي برخوردار است بزرگ داشته شده و به عنوان شعائر شيعي بزرگ داشته شود. اين روزها، يا روزهاي عزا و مصيبت بودند و يا روزهاي شادي و فرح. نوع ديگر، روزهايي بود که در تقويم مذهبي، عبادت هايي براي آن ها در نظر گرفته شده بود. با توجه به اختلاف هايي که در تعيين اين روزها وجود داشت، لازم بود تا تحقيقي درباره تعيين روز دقيق آن ها صورت گيرد. به عنوان نمونه چندين رساله مولوديه نوشته شد تا اثبات شود تولد رسول خدا ـ صلي الله ه عليه و آله و سلّم ـ در دوازدهم ربيع الاول بوده يا در هفدهم آن. همين طور رساله اي به دستور شاه سلطان حسين صفوي نوشته شد با عنوان هداية الصالحين در اثبات آن که تولد امام علي ـ عليه السلام ـ در سيزدهم رجب بوده و ساير اقوال نادرست است.





به علاوه، مردم نياز به تقويم هايي داشتند تا به معرفي اين روزها پرداخته و آداب و عبادت هايي ويژه آن ها را بيان کند. نمونه آن کتاب تقويم المحسنين في معرفة الساعات و الايام و الاسبوع از فيض كاشانى (م 1091) و اختيارات علامه مجلسي (م 1110ق) است. بايد اعتقاد به خوبي و بدي لحظه ها را هم به اين مطالب افزود و رساله هايي که به اين هم پرداخت به آن چه گذشت، اضافه کرد. مجموع اين مسائل، جرياني را در تأليف پديد آورد که به نوعي با بحث تقويم ارتباط مي يافت.





با توجه به آن چه در آغاز بحث درباره تفاوت نوروز قديم با نوروز جلالي گفته شد، بحث از تعيين روز نوروز و اين که آيا نوروز وارد شده در روايات، همين نوروز مرسوم است يا نه، در ميان علما بالا گرفت. پيش از آن نيز، همان طور که گذشت، ابن فهد در قرن نهم، مفصل به آن موضوع پرداخته بود. استدلال هايي که در اين قبيل رساله ها آمده، به طور عمده بر پايه مطالب نجومي، تاريخي و نيز روايت هايي است که به آن ها اشاره کرديم، افندي با اشاره به رساله ميرزا ابراهيم حسيني مي نويسد:





«او رساله اي نوشت که نوروز، درست همين روزي است که اکنون مرسوم است. آقا رضي قزويني رساله اي در انکار اين مطالب نوشت. همين طور محمد حسين بن ميرزا ابوالحسن قائني و ميزا رضي الدين محمد مستوفي خاصه اصفهان دو رساله در تأييد تطبيقه روز نوروز وارد شده در روايت هايي با آن چه مرسوم است نوشتند.»





افندي مي نويسد:





«وقد صارت هذه المسألة مطرحاً لآراء الفضلاء.»





در اين دوره افزون بر بحث هاي نجومي و اصولي و فقهي در اين باره، يکي دو روايت ديگر درباره نوروز که در منابع پيشين شناخته شده نيامده، مطرح گرديد. يک روايت را مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار بدون آن که نام منبعش را ياد کند، با اين عبارت که:





«رأيت في بعض الكتب المعتبرة» آورده و سندي بر آن از همان کتاب نقل کرده است. راوي اين روايت معلي بن خنيس است اما نه در حد چند سطري که در مصباح شيخ آمده و يا يکي دو صفحه اي که در المهذّب ابن فهد آمده، بلکه ده صفحه بحار را به خود اختصاص داده است. آن چه در اين روايت افزون بر نقل ابن فهد آمده، تفصيلي است که معلي از امام خواسته تا نام هاي فارسي سي روز ماه را بيان مي کند. به دنبال آن سي نام فارسي همچون هرمزد روز، بهمن روز، اردي بهشت روز و ... آمده است. علامه مجلسي روايت مزبور را بار ديگر از منبع ديگري آورده اما در آن جا نيز نام منبع، ياد نشده، بلکه آمده است:





«وجدت في بعض كتب المنجمين مروياً عن الصادق ـ عليه السلام ـ ...»





در اين نقل، بخش اول سخن امام با معلي نيامده بلکه تنها نام هاي ايراني سي روز آمده است. نيز همان روايت را نقل کرده بدون نام منبع و تنها با عبارت: وروي ايضاً في بعض الکتب ... جالب آن که علامه پس از نقل اين سه روايت مي نويسد: اين روايت ها را ما از کتاب هاي منجمان نقل کرديم؛ زيرا از ائمه ما روايت کرده بودند اما من بر آن ها اعتمادي ندارم. در نسخه هايي آن ها نيز ه اختلاف هايي زيادي وجود دارد که به برخي از آن ها اشاره کردم. حقيقت آن است که اين اسامي براي سي روز از منجمان بوده و روشن نيست به چه دليل به امام صادق ـ عليه السلام ـ نسبت داده شده است. علامه مجلسي به نقل از ابو ريحان ـ و قاعدتاً از الآثار الباقيه ـ آن نام هاي ايراني را آورده است. افزون بر اين روايت، نقل ديگري هم در دوره صفوي مطرح بوده و آن اين است که هفت سلام به مشک و زعفران نوشتن و غساله آن را نوشيدن و چهل مرتبه سوره يس را بر انار خواندن و شصت مرتبه اين دعا را خواندن که يا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الي احسن الحال. اين نقل را آقا رضي قزويني آورده و افزوده که در جايي ديگر معتبر به نظر نرسيده است.









فهرست نوروزيه




ـ النوروزيه، مؤلف ناشناخته، تأليف شده به نام شاه طهماسب، ملّا محمد جعفر فرزند محقق سبزواري از آن نقل کرده است.





6ـ النوروز، محمد ابراهيم الحسيني المدّرس الخادم، (رد بر نوروزيه آقا رضي قزويني).





ـ نوروز، همان رساله به فارسي.





ـ نوروزيه، محمد تقي بن محمد رضا رازي. تأليف شده به اسم شاه صفي (سلطنت از 1038-1052). نسخه اي از آن در کتابخانه مرکزي دانشگاه (فهرست 12/2517) و کتابخانه ملک موجود است. ه





ـ نوروز و سي روز، فيض کاشاني (م1091)، در شرح فارسي حديث معلي بن خنيس. فيض چندين رساله در تقويم دعايي دارد. از جمله تقويم المحسنين و معيار الساعات. رساله نوروز و سي روز را دکتر معين همراه گفتاري تحت عنوان روز شماري در ايران باستان در سال 1325 شمسي (توسط انجمن ايران شناسي) چاپ کرده است.





ـ نوروزيه، اسماعيل بن محمد باقر خاتون آبادي (م1116)، تأليف شده به نام شاه سليمان صفوي در يک مقدمه، دوازده باب و يک خاتمه.





ـ نوروزيه، محمد باقر بن اسماعيل خاتون آبادي (م1127)، تأليف شده به نام شاه سلطان حسين صفوي، نسخه آن در دانشگاه تهران (فهرست 2/1266) موجود است.





ـ نوروزيه، ملا باقر بن اسماعيل کجوري، گفته شده در اين رساله، مؤلف مير خدوم شريفي را که در نواقص الروافض بر ضد غدير و نوروز سخن گفته رد کرده است. آقا بزرگ نسخه اي از آن نشناسانده است.





ـ نوروزيه، ملا محمد جعفر بن محمد باقر سبزواري، نسخه اي شخصي از آن را آقا بزرگ ديده و عبارت نخست آن را آورده است.





ـ نوروزيه، مؤلف مجهول، نسخه اي از اين رساله به شماره 1051 در کتابخانه آية الله مرعشي موجود است و در آن تاريخ 1086 آمده است.





ـ نوروزيه، آقا رضي قزويني، بسياري بر اين رد نوشته اند. نسخه اي از آن به خط مؤلف در کتابخانه ملي موجود است.





ـ نوروزيه، مير محمد حسين بن محمد صالح خاتون آبادي. نسخه اي ه از آن در کتابخانه حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ موجود است.





ـ نوروزيه، رضي الدين محمد مستوفي در رد بر آقا رضي. آقا بزرگ نسخه اي از نشناسانده است.





ـ نوروزيه، رضي الدين محمد مستوفي در رد بر آقا رضي. آقا بزرگ نسخه اي از آن نشناسانده است.





ـ نوروزيه، محمد باقر مجلسي، اين مدخل، گرچه رساله مستقلي نيست اما، به دليل آن که مرحوم مجلسي مفصل در اين باره سخن گفته، در اينجا معرفي شد.





ـ رساله در فضيلت روز نوروز، مؤلف؟ نسخه اي از آن در نه برگ در کتابخانه مسجد اعظم موجود است.





ـ نوروزنامه، مؤلف مجهول، نسخه آن در کتابخانه مسجد اعظم موجود است.





ـ نوروزنامه، مؤلف مجهول نسخه آن در کتابخانه آية الله گلپايگاني موجود است.





ـ نوروزنامه، مؤلف مجهول نسخه آن در کتابخانه مجلس شوراي اسلامي موجود است.





ـ نوروزيه، عمادالدين محمود بن مسعود. تأليف شده به نام سلطان حمزه ميرزا. نسخه اي از آن در کتابخانه وزيري يزد موجود است. در آن جا از مؤلف به عنوان جالينوس ثاني ياد شده است. نيز مطالب آن در رساله خواجويي ه که ناظر به آن رساله تأليف شده است آمده است. نسخه اي از آن در کتابخانه مرعشي نجفي، قم، به شماره 10810 موجود است.





ـ نوروزيه، ملا اسماعيل خواجويي (م1173). شرح و نقدي است بر رساله عمادالدين بن مسعود. (اين رساله را آقاي سيد مهدي رجايي در ميراث اسلامي ايران دفتر چهارم چاپ کرده است.)





ـ حديث معلي بن خنيس منسوب به خواجه در کتاب سي روز و نوروز فيض کاشاني به نظم آمده و بيت اول آن چنين است:





به قول جعفر صادق خلاصه سادات





زماه فارسيان هفت روز مذموم است





ـ نوروزيه: ميرزا محمد مهدي بن هداية الله خراساني (1152-1217) ردي است بر رساله خواجويي. نسخه اي از آن در کتابخانه مجلس موجود است.





ـ نوروزيه، غياث الدين اديب کاشاني، معاصر ناصر الدين شاه قاجار. در اين رساله گفته هاي پيشينيان آمده و بررسي شده است. نسخه اي از آن در کتابخانه ملي موجود است.





در فهرست نسخه هاي خطي فارسي چندين رساله نوروزيه که مؤلف آن ها ناشناخته است، نيز معرفي شده است.ه










































































































































1-. فهرستي از آن ها را ابوريحان در آثارالباقيه (ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، اميرکبير، 1363) از منابع زردشتي آورده است. ر.ک: ص325-333.

2-

3- . مجموع آن چه گذشت، از مقالات تقي زاده (گاه شماري در ايران) ج10، صص 3-6 (به کوشش ايرج افشار، تهران، 1357) مقاله همو تحت عنوان نوروز در مجله يادگار سال چهارم، ش7، و مدخل نوروز در لغت نامه دهخدا گرفته شده است. درباره اختلاف در اين که نوروز سلطاني در سال 467 بوده يا 471 نک: مقالات، ج10، ص168 پاورقي، توضيحات محيط طباطبايي درباره سير تقويم در ايران نيز قابل توجه است. وي مشکل سال 467 يا 471، مسأله افزودن پنج روزه زائده را به آخر آبان و اسفند را نيز حل کرده است. ر.ک: تاريخ تحولات تقويمي در ايران از نظر نجومي، ميراث جاويدان، شماره 14-15، ص101-108.

4-

5- . رجال النجاشي، ص428.

6-

7- . الفهرست، ابن النديم، ص190.

8-

9- . الکافي، ج5، ص141.

10-

11- . من لا يحضره الفقيه، ج3، ص300.

12-

13- . همان..

14-

15- . الفهرست ابن النديم، ص256؛ الانساب، ج3، ص37.

16-

17- . دعائم الاسلام، ج2، ص326.

18-

19- . التاريخ الکبير، ج4، ص201.

20-

21- . عيون الاخبار الرضا ـ عليه السلام ـ ص550.

22-

23- . عيد مهرگان، روز شانزدهم مهرماه برگزار مي شده است. ر.ک: آثار الباقيه، ص337.

24-

25- . مصباح المتهجد، ص591؛ بحارالانوار، ج59، ص101؛ وسائل الشيعة، ج7، ص346.

26-

27- . السرائر، ج1، ص315.

28-

29- . ذخيرة الاخرة، ص152.

30-

31- . نزهة الزاهد، 285.

32-

33- . مستدرک الوسائل، ج6، ص152 از لب اللباب.

34-

35- . مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص379؛ مسند الامام الكاظم ـ عليه السلام ـ ، ج1، ص51-52.

36-

37- . جواهر الکلام، ج5، ص40.

38-

39- . تاريخ اليعقوبي، ج2، ص306.

40-

41- . همان.

42-

43- . تاريخ طبري، ج10، ص39.

44-

45- . همان، ص53.

46-

47- . بدائع الصنايع، ج2، ص79.

48-

49- . المهذب البارع في شرح المختصر النافع، چاپ انتشارات اسلامي، قم، 1414، ج1، ص191-193.

50-

51- . المهذب، ج1، ص194-195.

52-

53- . همان، ص195-196.

54-

55- . المهذب، ج1، ص196.

56-

57- . مجمع الرجال، قهبائي، ج6، ص110.

58-

59- . تاريخ طبري، ج10، ص26.

60-

61- . آثار الباقيه، ص357.

62-

63- . سفرنامه اولئاريوس، ترجمه حسين کرد بچه، تهران، کتاب براي همه، 1369، ج2، ص690.

64-

65- . همان.

66-

67- . سفرنامه اولئاريوس، ج2، ص466.

68-

69- . سفرنامه تاورنيه، ترجمه ابوتراب نوري، تهران، سنايي، 1336، ص635.

70-

71- . ذريعه، ج23، ص275-276.

72-

73- . فهرست کتابخانه مجلس، ج10، ص1737. به احتمال قوي اين رساله از محمد باقر بن اسماعيل خاتون آبادي (م 1127) بايد باشد.

74-

75- . رياض العلماء، ج1، ص6.

76-

77- . بحارالانوار، ج59، ص91-100.

78-

79- . همان، ج59، ص101-105.

80-

81- . همان، ص107.

82-

83- . همان، ص11.

84-

85- . مرحوم شيخ عباس قمي هم آن را به نقل از «کتب غير مشهوره» آورده وصورت ديگر آن را يا مقلّب القلوب و الابصار يا مدبّر الليل و النهار يا محول الحول والأحوال حوّل حالنا الي أحسن الحال ياد کرده است.

86-

87- . ذريعه، ج24، ص382، ش2054.

88-

89- . همان، ص379، ش2040، ر.ک: ش2049.

90-

91- . همان، ص383، ش2053.

92-

93- . همان، ص380، ش2048.

94-

95- . همان، ش2051.

96-

97- . همان، ص379، ش2042.

98-

99- . همان، ص382، ش2052.

100-

101- . همان، ص382، ش2055.

102-

103- . همان، ص383، ش2058.

104-

105- . همان، ص383، ش2056.

106-

107- . همان، ش2057.

108-

109- . همان، ص383، ش2059.

110-

111- . بحار الانوار، ج56، ص91-143.

112-

113- . فهرست، ص459.

114-

115- . همان، ص572.

116-

117- . همان، ج3، ص79.

118-

119- . همان، ج15، ص179.

120-

121- . همان، ج4، ص1167، ش2107.

122-

123- . همان، ص 381، ش2050.

124-

125- . ذريعه، ج24، ص209، ش1087.

126-

127- . فهرست، ج9، ص322-326. فهرست نويس محترم به تفصيل گزارش آن را آورده است.

128-

129- . ذريعه، ج24، ص384، ش2062.

130-

131- . فهرست، ج1، ص399.

132-

133- . ذريعه، ج24، ص384، ش2060.

134-

135- . فهرست، ج1، ص367.

136-

137-

138-

/ 1