تأثیر گیاهان بر روان آدمی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تأثیر گیاهان بر روان آدمی - نسخه متنی

سیدعلی حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


فرهنگ جهاد- شماره4، تابستان 1375


تأثير گياهان بر روان آدمي


سيد علي حسيني



درختان، گياهان، جنگل‌ها و مرتع‌‌ها سهمي به سزا و نقشي عظيم در زندگي بشر
دارند؛ آن‌ها هوا را لطيف و آب‌هاي زيرزميني را ذخيره و دماي محيط را متعادل
مي‌کنند و بر ميزان بارندگي مي‌افزايند، و بخش بزرگي از مواد غذايي موردنياز
انسان را فراهم مي‌آورند، در حفاظت از خاک ـ اين نعمت عظيم الهي ـ بسيار
مؤثراند، بستري مناسب و درخور براي حفظ حيات وحش‌اند، زمين? گسترش سيل‌هاي
خانمان برانداز و ويرانگر را از بين مي‌برند و... و صد شکر که در روزگار ما تکامل
شگفت آور دانش بشري جايگاه ارجمند گياهان را برنموده است.


در قرآن و سخنان معصومان ـ عليهم‌السلام ـ فوايد گوناگون پرشمار گياهان را
با تعبيرهاي بسيار دقيق و گاه شگفت‌انگيزي برشمرده‌اند که پاره‌اي از آن‌ها
را در شمار? نخست سلسله اين مقالات آورديم.


در اين مقال، يکي از آثار ارزند? درختان را ـ که دربار? آن کمتر گفته‌اند و
نوشته‌اند ـ پي مي‌‌گيريم؛ از ديدگاه قرآن و روايات اسلامي درختان تأثير
بسيار مثبتي بر روان آدمي دارند.


تماشاي گلبرگ‌هاي لطيف و خوش رنگ، غنچه‌هاي زيبا و بانشاط،? شکوفه‌هاي
دل‌ربا و جذّاب، گل‌هاي رنگارنگ و با طراوت، ترکيب موزون برگ‌ها، شاخه‌ها و
ديگر اجزاي درخت و چشم انداز بهجت‌آور بوستان‌ها و جنگل‌ها؛ انسان را غرق در
لذّت و شادي مي‌کند، آرامشي با معني بدو مي‌بخشد، فطرتش را بيدار و جانش را
زنده و شاداب مي‌کند، افسردگي‌ها و غم‌ها را مي‌زدايد و در وي تازگي سرورآميز
مي‌‌‌آفريند.


خداوند متعال در اين باره مي‌فرمايد:


(و تري الأرض هامده فاذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت وربت وانبتت من کل زوجٍ
بهيج)


«زمين را مرده و افسرده بيني و چون آب باران بر آن فرستيم بجنبد و بردمد و
انواع گياهان زيبا و شادي آفرين را بروياند.»


کلم? «بهيج» از ماد? «بهج و بهجة» است که به معناي شادي، خوشحالي و سروري است
که از نيکويي و زيبايي چيزي برخيزد.


طلايه دار مفسّران شيعه، شيخ طوسي در معناي اين کلمه چنين مي‌نويسد:


«بهجت چشم انداز زيبايي است که چون انسان بدان نظر کند غرق در شادي و سرور شود
... و بهيج صورت زيبايي است که تماشاي آن لذّت آور و سرور آفرين است.»


بر پاي? نظر طبرسي در مجمع البيان، بهجت به اشيا زيبا و نيکويي گفته مي‌شود
که ديدن آن‌ها لذّت آور و شادي آفرين باشد؛ مانند شکوفه‌هاي رنگارنگ، درختان
خرّم و باغ‌هاي سرسبز. برخي گفته‌اند «بهيج» چيزي است? که هرکس آن را بيند
حالت و جد و سرور به وي دست دهد؛ يعني به معناي «مبهوج به» است.


از اين آيت شريف استفاده مي‌شود که در پرتو فرود آمدن باران زمين جنبشي سرور
آميز را آغاز مي‌کند و در پي آن، انواع گوناگون و پرشماري از گياهان در آن
مي‌رويد و سبزي و خرّمي آن چشم هر بيننده را مي‌نوازد و قلبش را سرشار از شادي و
بهجت مي‌کند.


در همين سوره (حج) خداوند مي‌فرمايد:


(الم تر أن الله انزل من السماء ماءً فتصبح الارض مخضّره...)


«آيا نديده‌اي که خداوند از آسمان آبي فرو باريد پس زمين [پس از افسردگي و
خشکيدگي] سبز و خرّم گشت.»


از ظاهر اين آيات شريف چنين استفاده مي‌شود که زمين بي گياه، مرده، افسرده و
خمود است؛ و چون بر آن باران فرود آيد حرکت و جنبشي در آن آغاز مي‌شود و به تعبير
قرآن، به اهتزاز درمي‌آيد، اهتزاز در زبان عربي به معناي حرکت و جنبش است و غالب
مفسّران در اين آيه، آن را به همين معنا دانسته‌اند. اما برخي از مفسّران کتاب
خدا سخني ظريف در اين باره گفته‌اند؛ آنان بر اين نظرند که اهتزاز به هر حرکتي
گفته نمي‌شود، بلکه به معناي جنبش و تحرکي است که نشاط‌آميز باشد.


در تفسير ارزشمند ابوالفتوح رازي چنين آمده است:


«اهتزّ: بجنبد چون کسي که با نشاط به حرکت آيد و اين واژه در جايي? به کار
مي‌رود که خيزشي همراه با شادي و سرور باشد.»


در تفسير روح البيان نيز چنين آمده است:


«بهيج در زبان فارسي به معناي، تازه، تر، نيکو و بهجت افزاي است و اهتزاز به
هر حرکتي گفته نمي‌شود بلکه به حرکتي که برخاسته از بهجت و سرور باشد، اهتزاز
مي‌گويند.»


بر طبق اين تفسير، زمين مرده و افسرده است و با نزول باران حرکت و برآمدني را
از روي نشاط و شادي آغاز مي‌کند که نتيج? آن رويانيدن گياهانِ بسيار و بهجت
انگيز است.


مفسِّر عالي قدر، ملا فتح الله کاشاني ترجمه و تفسيري بسيار فشرده اين آيه را
چنين آورده است:


«و مي‌بيني اي آدمي زمين را در حالتي که خشک و بي رونق است، پژمرده و افسرده.
پس چون فرو فرستيم از ابر بر آن زمين باران را جنبش کند مانند کسي که از روي نشاط
به حرکت درآيد و برآيد مانند خميرمايه و بروياند از هر صنفي از نبات که تازه، تر
و نيکو و بهجت افزاي باشد ... .»


گو اين که اين آي? شريف، تفسير اين دسته از مفسِّران را تاييد مي‌کند:


(و من آياته أنّک تري الارض خاشعه فاذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت وربت ... .»



«و از نشانه هاي قدرت خدا آن است که زمين را پژمرده و فرسوده مي‌بيني?. پس چون
آب بر آن فرستيم بجنبد و به نشاط آيد ... .»


باران رحمت الهي که سرسبز شدن زمين را در پي دارد ماي? نشاط و طراوت زمين است.
آن گاه که زمين به اهتزاز آيد و جام? فاخر و سبزي از گياهان به تن کند هم خود نشاط
مي‌يابد و هم شادي و سرور در بيننده‌اش مي‌آفريند.


علي ـ عليه السلام ـ اين واقعيت را در خطب? «اشباح» چنين بيان مي‌کند، گو آن
حضرت به همين آيات نظر داشته است:


«و چون ابر سنگين بار ـ چنان شتري که از سنگيني بار سينه بر زمين مي‌نهد ـ
سينه بر زمين افکند و بار گران خود را فرو باريد و زمين را زير پستان پر بارانش
گرفت، خداوند از زمين خشک و افسرده، گياهان خرّم و تازه و از کوه‌هاي تفتيده و
عريان علف‌هاي سبرسبز، روياند. پس زمين با آرايش درختان و گل‌هاي خود خرّم و
خندان شد و به نشاط آمد و با پوشاک فاخر و زيبايي که از شکوفه‌ها به تن کرده، بر
خود باليد و با زيورهايي که از گل‌ها و گياهان به گردن آويخته و آراي? خود ساخته
بود، فخر فروخت.»


از اين آيات و سخن علي ـ عليه السلام ـ نتيجه مي‌گيريم که گياهان و درختان سبز
و خرّم زمين را به نشاط مي‌آورد و آن را شاد و خندان و سبز و خرّم مي‌کند و اين هم
سبب مي‌شود که هرگاه آدمي بدان نظاره کند و فروغ خرّمي گل‌ها و سبزي گياهان را
به تماشا بنشيند، غرق در سرور و لذّت مي‌شود و روان وي آرام? و جانش به تازگي و
طراوت مي‌گرايد.


برخي از آيات تنها به مطلب دوّم مي‌پردازد و بهجت‌زا بودن درختان و گياهان
را يادآور مي‌شود:


(والارض مددناها و ألقينا فيها رواسي و انبتنا فيها من کل زوج بهيج)


«زمين را بگسترديم و در آن کوه‌هاي بلند و استوار نهاديم و از هرگونه گياه
زيبا و بهجت افزا در آن رويانديم.»


در همين باره در آيه ديگر خداوند متعال وصف زيباي «ذات بهجة» را به درختان
مي‌دهد:


(و انزل لکم من السماء ماءً فانبتنا به حدائق ذات بهجة)


«خداوند براي شما از آسمان آبي فرو ريخت که بدان بوستان‌هاي خرّم و شادي
آفرين رويانديم.»


اين طراوت، نشاط و بهجت انگيزي درختان در انسان انگيزه ايجاد مي‌کند و وي را
به سمت آباداني زمين و اميدواري به زندگي سوق مي‌دهد. علّامه شعراني در اين
باره مي‌نويسد:


«خرّمي گياه سبز و درخت و گل و شکوفه که در اين آيات ذکر شده است در انسان رغبت
و نشاطي به وجود مي‌آورد که زمين را آباد کند و کشت و زرع بسيار شود و روزي مردم
فراخ گردد.»



نگاهي به روايات


در سخنان معصومان ـ عليهم‌السلام ـ نيز تاثير بسيار مثبت گياهان و درختان در
روان و جان آدمي با تعبيرهاي گوناگون آمده است.?


از امام موسي بن جعفر ـ عليهم‌السلام ـ در اين باره چنين نقل شده است:


«نگاه به گياهان خرّم و سرسبز چشم را جلا مي‌دهد و بر روشنايي آن
مي‌افزايد.»


بر پايه روايتي ديگر، ابن عباس دربار? پيامبر چنين گزارش مي‌کند:


«پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نگاه به گياهان سبز و خرّم و آب را بسيار
دوست مي‌داشت.»


پيامبر اسلام از نگاه به سيب سرخ و ترنج سرسبز و خرّم [به دليل زيبايي آن ها]
نيز شگفت زده مي‌شد.


بر پاي? ظاهر روايات فراواني، نگاه به مناظر سرسبز و خرّم تقويت نور چشم را در
پي دارد.به نظر مي‌رسد که مقصود از رواياتي از اين دست آن است که نظاره سرسبزي و
خرّمي گل‌ها و گياهان بر بصيرت آدمي مي‌افزايد و چشم دل وي را روشن مي‌کند.
برخي از اين سخنان اين معنا را به خوبي روشن مي‌کند:


«نگاه به سبزي و نشستن روبه‌روي کعبه [و نگريستن به آن] بر قوّت ديده
مي‌افزايد.»?


روشن است که نگاه به خانه خدا و چشم انداز با شکوه طواف مومنان بر گرد آن مکان
مقدس، دل را جلا مي‌‌بخشد و در اين روايت نگاه به گياهان سرسبز نيز در همان
رديف قرار دارد.


بر پايه روايت ديگري، نگاه به منظر? جذّاب و دلرباي درختان برخي از بيماري ها
را از بين مي‌برد. گو اين که مقصود بيماري‌هاي روحي و رواني است که بر اثر
تماشاي مناظر سرسبز و خرّم درمان مي‌‌شود.


مجموعه اين روايات نشان مي‌دهد که تماشاي سبزي، خرّمي و طراوت درختان و
گياه‌ها لذّت‌بخش است و شادي آفرين به گونه‌اي که گاه شگفتي و حيرت انسان را
بر مي‌انگيزد و با ديگر لذّت‌‌ها و خوشي‌ها رقابتي پيروزمندانه مي‌کند.


امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره مي‌فرمايد:


«نگاه به گل‌هاي رنگارنگ، شکوفه‌‌هاي زيبا و درختان سرسبز و خرّم چنان لذتي
به آدمي مي‌‌بخشد که هيچ لذّتي را با آن برابر، نمي‌توان کرد.»


در برخي از روايات تاثير مثبت گل‌ها و يا درختان ويژه‌اي را در روان آدمي بر
شمرده است؛ به عنوان نمونه، از علي ـ عليه السلام ـ چنين نقل کرده‌اند:


«گل نرگس را ـ دست کم در هر سال يک بار ـ ببوييد؛ زيرا در دل انسان حالتي است که
تنها گل نرگس آن را مي‌زدايد.»


پيش از اين نقل کرديم که پيامبر اسلام از نگاه به سيب سرخ و ترنج به طور?
شگفت‌انگيزي لذّت مي‌برد.


در روايتي از امام باقر ـ عليه السلام ـ چنين گزارش کرده‌اند:


«گلابي غم انسان افسرده را از بين مي‌برد و به قلب قوّت مي‌بخشد، آن را روشن
مي‌کند بوي پيامبران از آن بر مي‌خيزد.»


در برخي روايات آمده است سبزي زينت و آراي? سفره خود قرار دهيد و يا سفره‌هاي
خود را با سبزي‌ها سبز کنيد که شيطان را مي‌راند.


از آنچه گذشت نتيجه مي‌گيريم که غنچه‌ها، شکوفه‌ها، درختان، جنگل‌ها و
مرتع‌ها از زيبايي‌هاي طبيعت‌‌اند که خداوند در زمين به وديعت نهاده است.
تامل در اين زيبايي‌ها در روح انسان سه اثر بسيار بزرگ دارد:


1ـ غم‌ها را مي‌زدايد، به انسان آرامش مي‌بخشد و وي را شاد و خوشحال
مي‌کند.


2ـ تماشاي جمال دل آراي طبيعت و زيبايي‌هاي شگفت آور آن مي‌تواند انسان را به
نظار? زيبايي‌هاي غير محسوس رهنمون کند.


3ـ خداوند روح انسان را به گونه‌اي آفريد که استعداد بسيار گسترده‌اي دارد
که بدون ارتباط با زيبايي‌ها به خمودي مي‌گرايد و راکد و خنثي مي‌گردد.


علامه محمد تقي جعفري در اين باره مي‌نويسد:


الف: زيبايي را چنان که اين جانب در کتاب زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام مورد
بررسي قرار داده ام، از نظر اهميّت در حيات انسان‌ها بيش از آن مقدار شايست?
اهتمام و دقّت است که معمولاً دربار? اين پديد? بسيار ساده و در عين حال بسيار
شگفت انگيز و با اهميّت، انجام مي‌گيرد. بايد گفت: اگر ما بتوانيم از? سطوح
ظاهري زيبايي‌هاي محسوس و لذّت و انبساط رواني که از درک و دريافت آن حاصل
مي‌گردد، بگذريم و اعماق اين پديده را در جهان عيني لذّت و انبساط حاصل از
انواع زيبايي‌هاي محسوس و معقول را مورد دقّت و درک قرار بدهيم، حقايقي چه به
طور مستقيم و چه به طور غير مستقيم براي ما روشن خواهد گشت که حتّي در احساس عظمت
ملکوت دروني و ملکوت بروني ظاهر خواهد گشت، ولي متأسفانه چه اندک اند اشخاصي که
قدرت گذشت از سطوح ظاهري درون و بيرون به اعماق حقايق و به قول افلاطون از
سايه‌ها به واقعيّات را دارا بوده و از اين راه به معرفت هاي والاتري در دو
قلمرو درون ذات و برون ذات موفّق شوند.


ب: خداوند متعال در آيات قرآني در موارد متعدّد، انواعي از زيبايي‌ها در روي
زمين را گوشزد فرموده است ... .


ج: يکي از علل وجود زيبايي در آسمان و زمين مأنوس و قابل زندگي ساختن دنياي
مادّه و طبيعت براي روح آدمي است؛ زيرا روح يک استعداد بسيار مهمّي دارد که بدون
ارتباط با زيبايي ها، راکد و خنثي مي‌گردد و در نتيجه روح فقط با کميّت و
گسترش‌هاي مادّي محض سر و کار پيدا مي‌کند و خود را در قفس مي‌بيند.?



پانوشت:


? . پايان ص 105.


? . پايان ص 106.


? . پايان ص 107.


? . پايان ص 108.


? . پايان ص 109.


? . پايان ص 110.


? . پايان ص 111.


? . پايان ص 112.


? . پايان ص 113.


? . پايان ص 114.











89




7





. سور? حج (22) آي? 63.


. محمد حسن بکايي، ترتيب کتاب العين، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1414هـ ، ص99.



. «البهجة منظر حسن ابتهج به اذا سرّ» ؛ محمد بن حسن الطوسي، التبيان في تفسير
القرآن، بيروت، دارالحياء تراث العربي، ج8، ص108.


. «فالبهيج الحسن الصورة الّتي يمتع في الرؤية.» همان، ج7، ص239.


. سور? حج (22) آي? 63.


. «هامده» به معناي، مرده، خاموش، کهنه و خشک است: احمد سيّاح، فرهنگ جامع
نوين، ج4، ص1794.


. «... اهتزّ لکذا إذا قام إليه نشيطاً فرحاً به.» قرطبي، الجامع الاحکام
القرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج15، ص234.


. روح الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازي، قم، کتابخانه آية الله مرعشي
نجفي، 1404هـ . ق، ج3، ص583.


. اسماعيل حقي بروسوي، تفسير روح البيان، بيروت، دارالفکر، ج6، ص8.


. ملا فتح الله کاشاني، تفسير خلاصة منهج الصادقين، با تصحيح علامه شعراني،
تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ اوّل، 1363ه. ش، ج3، ص294-295.


. سور? فصلت (41) آي? 39.


. «فلمّا القت السحاب برک بوانيها و بعاع ما الستقّلت به من العب المحمول
عليها، اخرج به من هوامد الارض النبات و من زعرالجبال الاعشاب فهي تبهج بزينة
رياضها و تزدهي من ربط ازاهيرها و حلية ما سمطت به من ناضر انوارها و جعل ذالک
بلاغاً للانام و رزقاً للانعام.» نهج البلاغة، فيض الاسلام، خطب? 90؛ محمد تقي
جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغة، ج16، ص61؛ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1365ش،
ج16، ص61؛ ميرزا حبيب الله خويي، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، تهران،
کتابفروشي اسلامي، 1368هـ . ق. ، ج8، ص7و15.


. سور? ق (50) آي? 7.


. سور? نمل (27) آي? 60.


. نثر طوبي، تهران، کتابفروشي اسلامي، 1398هـ . ق، ص97.


. «ثلث يجلين البصر، النظر إلي الحضرة والنظر إلي الماء الجاري و... »، ابن
شعبه، تحف العقول، مترجم، عطايي، تهران، انتشارات علميه اسلامي، ص480؛
بحارالانوار، ج10، ص246، و ج 79، ص291. اين روايت را اهل سنّت نيز مکرر و با عبارات
مختلفي نقل کرده اند؛ ر.ک: الشوکاني، الفوايد المجموعه، بيروت، دارالکتاب
العربي، 1406هـ . ق.، ص241.


. قال ابن عباس: «کان يجب أن ينظر إلي الخضرة و إلي الماء الجاري.» الفوائد
المجموعه، ص241.


. عن علي بن ابراهيم، عن ابيه ... عن سليمان جعفري، عن الرضا ـ عليه السلام ـ :
«أنّ رسول الله کان يعجبه النظر إلي الأترج الأخضر والتّفاح الاحمر.» کافي، ج6،
ص360، ح6.


. بحارالانوار، ج10، ص246 و ج79، ص291؛ تحف العقول، ص480؛ نهج الفصاح، ص271؛ الفوايد
المجموعه، ص241.


. قال علي ـ عليه السلام ـ «... والعسل نشرة، والرکوب نشرة، والنّظر إلي الحضرة
نشرة.» تحقيق و تنسيق صادق الموسوي، تمام نهج البلاغة، بيروت، الدارالاسلامية،
1414، ص549.


. «مع ما في النبات من التلذّذ بحسن منظره و نضاراتها الّتي لا يعدلها شيء من
مناظر العام و ملاهيه.» ؛ توحيد مفضل، باب ذکر نباتات با تکيه بر ترجم? مرحوم
مجلسي؛ بحارالانوار، ج3.


. «السّفر جل يذهب بهم الحزين.» ؛ بحارالانوار، ج66، ص176.


. قال علي ـ عليه السلام ـ : تشمموا النرجس ـ ولو في العام مرّة ـ فانّ في قلب
الانسان حالة لا يزيلها الاّ النرجس. تمام نهج البلاغة، ص547.


. عن الباقر ـ عليه السلام ـ : «السفر جل قوة القلب و حياة الفؤاد ... .»
بحارالانوار، ج66، ص176.


. «الکمثري يجلو القلب.» همان؛ مکارم الاخلاق، ص175.



/ 1