«طلبه شهيد: رضا ديواندري» الحمدالله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولاان هدانا الله و اشهدان لا اله الا الله، وحده لاشريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله. «يا ايها الذين آمنوا هل ادلكم علي تجاره تنجيكم من عذاب اليم. تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذالكم خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون. يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجري من تحتها الانهار و مساكن طيبه في جنات عدن ذلك الفوز العظيم. و اخري تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المؤمنين».(صف. آيه 10-13) با نام خداوند منان و با ياد او و براي او. با سلام بر مهدي موعود –عجل اللهتعاليفرجه- و نايب بر حقش، امام امت و ملت هميشه در صحنه مبارز. از آن جا كه نوشتن وصيتنامه براي يك مسلمان ضروري است، اين وصيتنامه را با نام خدا شروع ميكنم: خدمت پدر و مادر عزيز و مهربانم سلام ميکنم و اميدوارم كه براي شهادت بنده -كه آرزوي قلبي من است- ناراحت نشوند اگر چه سخت است، ولي ميخواهم در مراسم من سياه نپوشند و به جاي حلوا و خرما شيريني باشد. پدر و مادرم! اگر خواتسستيد گريه كنيد، بر حسين -عليهالسلام- گريه كنيد كه مظلومانه در صحراي كربلا با اهل بيت خود وداع كرد و به سوي ميدان رفت و شهيد شد؛ براي ائمه گريه كنيد كه واقعاً مصيبتها ديدهاند. خدايا! خودت ميداني دلم برايت تنگ شده؛ نميخواهم در دنيا باشم؛ ولي بازهر چه تو بخواهي شيرين است. خدا جان! از تو عاجزانه ميخواهم كه به حرمت قرآن و ائمه معصوم، گناهان اين بنده عاصي را كه بارها خلاف كرده است ببخشي؛ اگر نبخشي، جاي ديگري ندارم كه بروم. خدايا! فقط تو را ميخواهم؛ ميخواهم با تو باشم. خدايا! گناهان عظيم را چه كسي جز خداوند عظيم ميتواند ببخشايد. برادران و خواهران مسلمانم! به عنوان يك برادر كوچكتر كه لايق آن هم نيستم، ميخواهم چند كلمه تذكر بدهم: برادارن و خواهران حزب الله، مقداري درباره انقلاب و درباره خودتان. فكر كنيد ببينيد كجا هسيد و كجا ميرويد، بدانيد كه هر ثانيهاي كه ميگذرد، ناخودآگاه به سوي هدفي پيش ميرويد. دنيا مثل پل است، دلبستگي به آن مثل دلبستگي به پلي است كه محل عبور است. ببينيد كه چگونه صحنه كربلا تكرار شده؛ حسين زمان در صحنه حاضر است؛ كفار به خانههاي برادران و خواهران ما تجاوز كردهاند؛ فرصت را غنيمت شماريد كه شايد ديگر به دست نيايد. برادران عزيز! از شما عاجزانه ميخواهم از تفرقه و شايعه پراكني و سوءظن بپرهيزيد و به جاي آن، اتحاد را حفظ كنيد و امت واحده باشيد. اگر از يك شخص اشتباهي ديديد، به حساب انقلاب و يا طبقهاي نگذاريد. روحانيت را تضعيف نكنيد كه به قول امام، اسلام را با تمام ابعادش نگه داشتهاند. سعي كنيد در دنيا براي خود توشهاي فراهم كنيد. ببينيد تا الآن، در اين بيست يا سي سال، كمتر يا بيشتر، چه كارهايي از شما سرزده، اگر در اين مدت سختترين يا بهترين حالات را داشتيد، گذشته است بقيه عمر هم ميگذرد و در قيامت فكر ميكنيد که يك روز كمتردر دنيا بودهايد. صبر و استقامت داشته باشيد، تا خداوند ملائكه را به ياريتان بفرستد. از خواهران مسلمانم ميخواهم حجاب خود را حفظ كنند؛ حجابي كه سنگر مبارزه زن مسلمان است. دشمنان انقلاب هم بدانند كه ما اين راه را كوركورانه نيامدهايم؛ بدانند كه اين كلام را از اعماق قلبم ميگويم: اگر براي اعتلاي كلمه توحيد و رضاي خدا بدنم را قطعه قطعه كنند و بسوزانند، باز هم «الله اكبر، خميني رهبر» تا آخرين لحظه خواهم گفت؛ چون ما از ائمه اطهار -عليهمالسلام- درس چگونه زيستن آموختهايم. از همه مردم، مخصوصاً از پدر ومادرم كه واقعاً بر گردن من حق دارند و برايم زياد زحمت كشيدهاند و من در ازاي اين زحمات فقط آنها را ناراحت كردهام، حلاليت ميطلبم. پدر و مادرم! واقعا مرا ببخشيد، از زحماتي كه برايم كشيدهايد و از بياعتنايي و بيعقليهاي خودم خجالت ميکشم. از برادران عزيز هم ميخواهم كه راهم را ادامه دهند كه راه، راه خوبي است. راه خدا، از راه شيطان و هوا و هوس بهتراست. خواهرانم، حجاب را حتماً خيلي بيشتر از قبل رعايت كنيد. هر كس حقي بر گردنم دارد، اگر ميتواند، حتماً از خانه بگيرد و گرنه عاجزانه حلاليت ميطلبم. دو ماه نماز و مقداري هم ردّ مظالم بدهيد. والسلام علي من اتبع الهدي.جنگ جنگ تا رفع فتنه.