«طلبه شهيد: سعيد صادق پور» «تبريز» وصيتنامه . شهادت مي دهم که جز خداي يکانه خدايي نيست و محمد-صل الله عليه و آله و صلم- عبد و فرستاده بر حق اوست و شهادت مي دهم علي -عليه السلام- امام اول مسلمين و شيعيان و شهادت ميدهم به بر حق بودن امام و رهبر معصوم بودن يازده امام ديگر عليهم السلام و شهادت مي دهم به بر حق بودن روز قيامت و روز حساب و کتاب اعمال. شکر خدايي را که چنين توفيقي را به من عطا کرد که در زمان متولد شدم که رهبري چون امام و مکتبي چون اسلام و امتي چون امتي مسلمان ايران بر روي اين کره خاکي بود شکر خدايي را که در طول اين چند سال انقلاب مرا باز ميان اين همه ؟؟؟؟؟ و ؟؟؟ که هر جواني را تهديد ما کرد نجات داد و مرا به دامن اسلام و روحانيت و خط امام هدايت کرد خدايا خدايا تو ؟؟؟ که من اين راه را با آگاهي کامل و با علاقه کامل و با اراده انتخاب ما کنم دهانتان بشکند دشمنان انقلاب بدانيد که ما شهادت را با آگاهي انتخاب مي کنيم و هيچ گونه تحصيل و روزي در کار نيست خدايا من اين راه را با آگاهي و اراده خود انتخاب مي کنم و از تو توفيق بنحو احسن عمل به وظيفه که دل خونم پاک کنم و در روز قيامت و در محضر پيامبرت و امامان معصوم و حسين بن علي -عليه السلام- رو سياه نباشم . خدايا خدايا نفس اما ره ؟؟؟ آن ؟؟/ بسوي دعوت کرده خدايا مرتکب هزاران هزار گناه شدم اما اگر من دريايي از گناه درست کردهام و عمل نمودهام بارالها تو اقيانوس رحمتي من اين وصيت نامه را در ساعت حدود هشت و نيم صبح روز پنج شنبه 27/11/62 در اين نوار ضبط ميکنم انشاءالله تا ظهر ؟؟؟ را هم تحويل خواهند داد که احتمالاً امشب و حداکثر اگر خدا بخواهد امشب عمليات آغاز مي شود. پدر و مادر عزيزم، شما در طول اين 21 يا 22 سال زحمتم را کشيدهايد اما من در مقابل بدي فراوان به شما ردهام نميدانم اگر شما حلالم نکنيد در قيامت چه بلايي به سر من خواهند آورد. و از شما انتظار دارم که انشاءالله حتماً حلالم کنيد. اما تو اي مادر م مي داني چه وصيتي برايت دارم مي خواهم چون زينب -سلام الله عليها- استوار و محکم باشي مگر زينب -سلام الله عليها- برادرانش رانداد تا ؟؟؟؟ آيا با دادن برادران و ياران قدمهايش سست نشد زبان گنگ شد مگر فاطمه زهرا-سلام الله عليها- فرزندانش را نداد آيا من از امام حسن -عليه السلام- و امام حسين-عليه السلام- نعوذبالله برترم ما خاک پاي آنها هستم.