«روحاني شهيد: قاسمعلي حسامي» شهادت ميدهم به وحدانيت خداوند تبارك و تعالي و رسالت بيستوچهارهزار پيامبر(ص) كه از جانب خدا براي هدايت بشر فرستاده شدند كه اول آنها حضرت آدم (ع) و آخرين آنها حضرت محمّد (ص) است و به آنچه آن حضرت از جانب خدا آورد و شهادت ميدهم به امامت و و لايت دوازده وصي و جانشين خاتم الانبياء(ص) كه اول آنها حضرت اميرالمؤمنين (ع) و آخرين آنها حضرت مهدي موعود(عج) ميباشد و پس از غائب شدن حضرت مهدي موعود(عج) معتقد به رهبري علماء و روحانيت و مراجع تقليد بوده و در اين زمان معتقد به رهبري نايب امام زمان حضرت امام خميني (حفظه الله تعالي) بوده و ميباشم . مادر عزيزم : به شما سلام ميرسانم و كمال تشكر را از شما دارم كه در دوران زندگيت بهوظايف مادري خود كه تربيت و پرورش من بود در حد توانائيت كوشيدي و هر كار مذهبي و خيري كه من به شما پيشنهاد ميكردم، وقتي اسم اسلام و خدا و قرآن به ميان ميآمد تسليم بودي و در هريك از كارهاي خير مانع من نشدي -مثلا" وقتي به شما پيشنهاد كردم كه براي تحصيل علوم اسلاميميخواهم به حوزه بروم مرا تشويق كردي و موقعي كه به شما گفتم ميخواهم براي جنگ با كفار و تبليغ احكام اسلام به جبهه هاي جنگ بروم، برايم دعا كردي و هيچ گونه مخالفتي از خود نشان ندادي و با اينكه عاطفهات نسبت به من از همه بيشتر بود، برعكس بعضي از نزديكان، شما را كاملاً راضي بر اين امر يافتم، اما مادرم ميخواهم بگويم شما تا اينجا را نزد خدا خوب امتحان دادي و به ديگران فهماندي كه كاملاً مطيع خدا هستي و هرگز خدا و اسلام و قرآن را و رهبران اسلاميرا، فداي فرزندت نخواهي كرد، بلكه فرزند را فداي آنها خواهي نمود . اميدوارم كه اگر من لايق شهادت بودم و مصلحت در اين بود كه شهيد شوم، يا اينكه خداي نكرده به صورتهاي ديگر دنيا را وداع گويم، كاملاً صبور بوده و به آنچه كه خداوند پيش ميآورد راضي باشي و ناراحتي از خود نشان ندهي زيرا راهي است كه نه من بلكه همه شما و ديگران خواهند رفت، لذا راهي را كه همه خواهيم رفت، ناراحتي ندارد . اميدوارم كه بعد از رفتن من هم امتحانت را نزد خدا خوب بدهي، نكند خداي نكرده ناراحتي از خود نشان دهي، بلكه خوشحال باش و افتخار كن كه توانستي در دوران زندگيت فرزندي تقديم راه خدا كني و خدا را شكر كن و آنچه را خداوند برايت مقرر كرده است راضي باش. مادرم از شما تقاضا دارم كه مرا ببخشيد زيرا كه بهوظايف خود عمل نكرده و حقوق خود را نسبت به شما ادا نكردم . وصيّت من به خواهر و برادرانم اين است كه، سعي ما اين باشد كه تقوا داشته باشيم و هدف از آمدن به دنيا را فراموش نكنيم و دنيا را هدف قرار ندهيم زيرا اگر به دنيا دل نبنديم و هيچ وقت براي آن ارزش قائل نباشيم، خدا و ارزشهاي معنوي را فداي دنيا نخواهيم كرد، براي اينكه بفهميم كدام را هدف قرار دادهايم، ببينيم، بيشتر به فكر كدام هستيم و براي كدام بيشتر كار ميكنيم، دلمان براي كدام بيشتر ميتپد، غم و غصه هاي ما بيشتر براي كدام است به فكر اين بيفتيم كه بايد ايمان واقعي آورد، اين ايمانهاي ضعيفي كه بعضي از ما مسلمين داريم معلوم نيست براي ما منجي و مفيد باشد . دلمان را به اينكه ميگوئيم مسلمان هستيم و يك نمازي آنهم ناقص ميخوانيم و ديگر احكام را رها كردهايم، خوش نكنيم . با كمال تأسف ميگويم كه روح اسلام را از ما گرفته اند ظاهر اسلام براي بعضي از ماها مانده است، حالات معنوي از ما گرفته شده است عشق به خدا و اسلام و اهل بيت(ع) را از ما سلب شده است، تشريفات و رسومات مذهبي را يكي پس از ديگري فراموش كردهايم، و به جاي آن دنيا و خرافات دنيا را جايگزين كردهايم . حالا كه انقلاب آمد و مانع را از سر راه ما برداشت بايد در حد توان خود بكوشيم، تمام احكام اسلام را عمل كرده و اسلام را به پيش ببريم، به خدا قسم اگر به همان اندازه كه براي امورات دنيا كار و تلاش ميكنيم و صبر و استقامت و پشتكار نشان ميدهيم و مغزها را براي آن به كار ميبريم و شبانه روز مانند معشوق سخن از آن به ميان ميآوريم و بحث و مجادله ميكنيم، به همين اندازه براي تعاليم حياتبخش اسلام كار ميكرديم و عشق ميورزيديم، الآن مسلمين جهان زير چكمه ابرقدرتهاي شرق و غرب نبودند و اسلام خيلي زود و سريع جهان گير ميشد و ميتوانيم بگوئيم كه بر اثر همين سستيها و دنياپرستيهاي مسلمين قبل از ما بود كه انبياء و اولياء و ائمه اطهار و مقربان درگاه خدا و رهبران اسلاميما شكنجههاي دردناك كشيدند و به زندانها افتادند و كشتهشدند، عزيزاني كه خداوند آنچه خلق كرده است به بركت و جود آنها بوده است، زيرا اگر يكي از اولياء الهي روي زمين نباشد، هر آينه اهلش را فرو ميبرد، اين اولياء خدا زندگي خود را بخاطر حفظ دين به خطر انداختند و از آنطرف بعضي از مردم بيارزش دنبال دنيا و هواپرستي بودند و اولياء الهي را تنها گذاشتند، من از خداوند ميخواهم كه به تاريخ شرمآور بعضي از مسلمين زمان حضرت علي(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و ديگر ائمه اطهار(ع) گرفتار نشويم، اميدوار و در انتظارم كه خداوند به همة ما توفيق دهد كه بيدار شويم و به فكر اسلام عزيزمان باشيم، آنطور نباشد كه امام و رهبرمان اين مقرّب درگاه خداوند و عزيزتر از جانمان يعني خميني روحخدا به خاطر مسائل اسلام آنهمه زحمات طاقتفرسا را تحمل نمايد ولي ما با اين نيروي جواني هيچگاه به فكر اسلام و مسائل خودمان نباشيم و همهمان به دنبال دنيا و به فكر اين تن خاكي باشيم، اميدوارم كه ما از اين دسته و گروه نباشيم و اگر هستيم توبه كنيم و بر زمان گذشته خود برنگرديم، و اي به حالمان كه اولياء خدا با اينكه انجام وظيفه كردهبودند و مطيع دستورات خداوند بوده و هستند براي پس از مرگ خود هراس داشتند و چه شبها كه از خوف خدا و از ترس اينكه مبادا انجام وظيفه نكرده باشند، ناله ميكردند، ائمه(ع) و اولياء خدا هم براي اينكه به ما درس بدهند كه راهت ننشينيم، براي پس از مرگ گريه ميكردند. آيت اله.. بروجردي با آن شخصيت علمي و تقوايي و خدماتي كه انجام دادند، آنطوري كه من شنيدم هنگاميكه ميخواستند دنيا را وداع گويند و به ديدار خدا بروند، گريه ميكردند، از ايشان سؤال شده بود كه، آقا چرا اينقدر ناراحت هستيد ؟فرموده بودند، من كاري براي خودم نكردم و حتي فرموده بودند، ناراحتم كه چرا من براي اسلام، يك سيلي نخوردم، شايد منظور ايشان اين بوده است كه چرا من در راه اسلام شكنجه نشدم، يا مثلاً امام خميني را ميبينم كه با آن عظمتشان ميفرمايند: اميدوارم به مرگ طبيعي در بستر نميرم، زندگيام كه به اسلام خدمت نكرد شايد مرگم باعث اثري شود. انتقاد من در مرحله اول از خودم ميباشد و در مرحله دوم بعضي ديگر از مسلمين، قرآن هم ما را دعوت ميكند كهايمان هاي ظاهري را رها كرده و ايمان قلبي و واقعي بياوريم«يا ايها الذين امنوا....». ما بايد در راه اسلام هرچه به سرمان ميآيد باز انتظار بيشتر از آن را داشته باشيم و جان و مال و ناموس و تمام و جود خود را در اختيار خدا بگذاريم و اگر همه آنها را هم به هر نحوي در راه او داديم، قابل اين هم ندارد كه حتي به ذهنمان بياوريم كه ما براي خدا چنين كرديم . والسلام قاسمعلي حسامي