شهيد سيد حسين موسوي - وصیت نامه شهید سید حسین موسوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید سید حسین موسوی - نسخه متنی

سید حسین موسوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد سيد حسين موسوي

استان سمنان > شهرستان شاهرود

وصيت نامه

«فاذا لقيتم الذين کفروا فضرب الرقاب حتي إذا التخذتموهم فشدوا الوثاق . . . » اشهد ان لا اله الا الله. الها! به درگاهت خاضعانه ستايش مي نمايم که آبروي بنده گنهکار و روسياهت را حفظ کردي و اعمال نيکم را در نظر مردم جلوه دادي که اگر بنا بود گناهانم بر مردم آشکار گردد، در اين دنياي با وسعت کسي نبود که با چشم رقت و مهرباني نگاهم کند. الها! چگونه خواهم توانست اين همه فضل و احسانت را ستايش نمايم و حال آنکه زبانم الکن و قلم توان بر شمردن نعماتت را ندارد. پروردگارا! از پيشگاهت که محل و مکان فيض و رحمت است ملتمسانه مي‌خواهم که همانطور که بندة ذليل و حقيرت را در دنيا حافظ و نگهبان بودي و آبرويش را با فضل و کرمت در ميان جمع مستور داشتي، در آخرت نيز -که روز فتح اکبر است و همه خلائق در آنجا جمعند -در محضر اولياء و شهدا و صلحايت آبرويم را حفظ فرمايي و مرا از شفاعت محمد و آل او محروم نفرمايي. پروردگارا! چگونه خواهم توانست سر را بلند کنم آنگاه که گناهانم را همه خلائق بدانند و از جوار محمد و آل محمد رانده گردم؟ به کدامين راه و مسير و خانه رو بياورم که از در خانه تو بهتر و ارزنده‌تر باشد؟ يقينا هيچ خانه وجود نخواهد داشت و اگر تو بفريادم نرسي که قدرت خواهد داشت حفظم نمايد؟ بارالها! تو را بحق محمد و آل محمد بر محمد و آلش درود فرست و به حق آنانکه در محضرت آبرو و عزت دارند، با فضيلت با اين بنده حقير و بيچاره و درمانده‌ات رفتار نما، نه با عدل و قهر و غضب. اما بعنوان تذکر لازم مي دانم تا به رسم يادگار و انجام وظيفه چند نکته و مطلب را هر چند کوچکانه مکتوب دارم زيرا که خداوند عز و جل فرمود: «فذکر ان الذکري تنفع المؤمنين» امروز کدامين چشم است که خواب باشد و حقايق را ببيند و کدامين گوش است که کر باشد و اين همه سر و صداي موجود در روز را نشود؟! چه کسي مي تواند عذر بياورد که از حفظ اسلام و ارزشهاي اسلامي او کاري مهمتر و با ارزشتر دارد؟! کدامين خانه و کاشانه و يا کدامين زن و فرزند و خانواده است که حفظ آنها از حفظ اسلام مهمتر باشد؟! مگر حفظ آنها به خاطر حفظ اسلام و آنچه که اسلام به آنها دستور داده نيست؟ مگر هدف از زندگي رسيدن به لقاءلله نمي باشد؟ مگر به خاطر رضاي خدا نيست که به زن و خانه و کشت و کشاورزي و انجام فعاليتهاي روزمره مشغوليم؟ حتما جواب مثبت داريد و خود را مسلم و شيعه علي معرفي مي نماييد پس اگر چنين است آيا از خود سؤال کرده ايد که چرا نشسته‌ام؟ چرا خود را به کوري و کري و بي‌عاري و ‌حب به دنيا مشغول نموده‌ام؟ آيا هيچ به فکر آن هستيد که فرداي قيامت در قبال خون ريخته شده اين همه شهيد و مجروح و معلول چه جوابي خواهيد داشت؟ مگر در نزد خدا هم مي شود بهانه آورد و دروغ گفت؟ مگر ما عضو جامعه اسلامي نيستيم و اگر هستيم پس چرا بايد با وجود اين همه مصائبي که به اسلام وارد آمده خوابيم و گوشهايمان احتياج به معالجه پيدا نموده است. چرا بهانه هاي واهي و پوچ و بي ارزش را دسيسه قرار داده‌ايم؟ اين فرياد مظلومانه مردم فلسطين و افغان و لبنان بايد با چه صدايي به گوش انسانهاي کر برسد؟ تا کي بايد کودکان معصوم خوزستان و باختران و دزفول و ديگر شهرها از غرش هواپيماهاي غول آساي دشمن هراسان شوند و تا کي بايد فقط يک عده محدود عهده دار حفظ اسلام باشند و در جبهه مشغول نبرد و جنگ با دشمن؟ البته آنان وظيفه خويش را انجام مي‌دهند و خداوند نيز دين خويش را حفظ خواهد کرد ولي مي خواهد ما را بيازمايد و حرفهاي زده شده ما را -که اي کاش در کربلا بوديم امام حسين (ع) را ياري مي کرديم- براي خودمان واضح کند که آيا فقط لقلقة زبان بوده و يا حقيقتا اگر اسلام احتياج به خون داشت ما ياورش هستيم؟ آيا براي کار از دست رفته چون به آن نمي رسيم حسرت بيهوده و گول زننده مي‌خوريم؟ مگر ادعاي ما اين نبود که اگر در زمان امام حسين (ع) بوديم ياري‌اش مي‌کرديم پس چرا در تکرار دوباره تاريخ و وقوع دوباره آن حادثه، حرفهايمان از يادمان رفته است؟ مگر در آن زمان زن و فرزند و اهل و عيال و خانواده و کشت و کشاورزي و درس و بحث نبود؟ آيا اينها فقط امروز تاسيس شده؟ خود شما بهتر مي دانيد که مسلما چنين نيست. بدانيد و آگاه باشيد که در درگاه خداي بزرگ هيچ عذري براي شما نخواهد بود، اگر از ياري دين خدا سرباز زنيد و بهانه هاي بي ارزش را جلوه دهيد. به آنها دل نبنديد، اين دنيايي که دل به آن بسته ايد و شما را به خود مشغول داشته، يک روز از بين خواهد رفت. مگر چقدر عمر خواهيم کرد. از 100 سال ببيشتر و لو بيشتر آيا آخر نبايد رفت؟ آيا در آنجا بحسابمان رسيدگي نمي‌شود؟ آيا نخواهند گفت آن روز که اسلام احتياج به خون داشت چرا خوابتان گرفت؟ چرا گوشهايتان را چرک و کثافت حب به دنيا کر نمود؟ وجود دنيا نيز به خاطر آخرت است. اگر دنيا را بخاطر خود دنيا بخواهيم -که بعلت فاني بودن آن ارزشي نخواهد داشت و اگر فهميده ايم که دنيا به خاطر آخرتست- پس چرا در مرحله عمل عقبيم؟ حب به دنيا را از دلهايتان بيرون کنيد و در انجام وظيفه خود کوتاهي نکنيد و بهانه نياوريد خود را بخدا بسپاريد و بر خدا توکل نماييد. آنچه در زمين و آسمان و مافيها است متعلق به شماست. خدا نگهبان آنست اگر بخواهد حفظ مي نمايد و اگر نه اگر علاوه بر شما چندين نفر ديگر نيز در حفظ آنها بکوشد قدرت نگهداري‌اش را نخواهد داشت. بياييد با شرکت در ميادين نبرد و جنگ با دشمن خدا ثابت کنيد که مطابق با گفتارتان عمل نيز مي نماييد. اگر مي گفتيد اي کاش در کربلا بوديم واقعا چنين است و در اين صورت است که خداوند اجر شهداي کربلا را به شما خواهد داد. ان شاء‌الله بياييد و امام عزيزمان را خشنود سازيد. بياييد واعلان کنيد که ما اهل کوفه نيستيم امام تنها بماند. مگر امت بميرد امام تنها بماند. بياييد و به آمريکا بگوييد که مسلمان زير بار ننگ، زور و قلدري شما نمي‌رود ولو که کشته شود و خونش فداي اسلام گردد. اميدوارم خداوند توفيقتان دهد و شيطان را از شما دور سازد.

/ 1