شهيد جواد اصل کيواني - وصیت نامه شهید جواد اصل کیوانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید جواد اصل کیوانی - نسخه متنی

جواد اصل کیوانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد جواد اصل کيواني

استان آذربايجان شرقي > شهرستان سراب

وصيت نامه

«طلبة شهيد: جواد اصل‌كيواني» «و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» (آل ‌عمران/169) وصيت‌نامه‌ام را موقعي مي‌نويسم كه در حين رفتن به عمليّات بودم. با درود و سلام بي‌پايان بر نبي‌اكرم(ص) و جانشينان بر حق ايشان مخصوصاً حضرت مهدي(عج) و نايب بر حقّش امام امّت، خميني بت‌شكن و درود بي‌پايان بر گلگون كفنان ايران و با درود بي‌كران به اسراي حزب الله جنگي. اي خداي عزيز! اي معبود دلها! اي ياور بي‌پناهان! مرا درياب و از اين زندگي فاني دنيا نجات ده كه جز معصيت و گناه چيزي نيست. همچنان كه خود در قرآنت فرموده‌اي كه دنيا جز بازيچه كودكان و هوسراني بيخردان هيچ نيست. خدايا! از اين دنيا سرمايه و مالي ندارم كه در پيشگاه تو تقديم كنم تا از من راضي شوي، تنها يك جان دارم، اي كاش كه صدها از اين جانها داشتم و در راه تو فدا مي‌نمودم. اي خداي عزيز! به زهراي اطهر، تو را سوگند مي‌دهم كه اين جان ناقابل را خريدار باش، چون مي‌ترسم بعد از عمليات سالم باشم و اين دنيا مرا گول بزند و جذب خود كند. آن وقت است كه بايد سر به بيابانها گذارم و آن‌قدر ناله و زاري كنم تا از بنده حقير راضي شوي. اي مردم ايران! شما خيلي به جبهه‌ها كمك كرده‌‌ايد. اين را بدانيد كه شما الآن در محضر خداوند متعال امتحان مي شويد. خوش به حال آن افرادي كه در محضر خداوند تبارك و تعالي با موفقيت بيرون مي‌آيند و واي به حال آن افرادي كه جذب دنيا شده‌اند و غافل از اين امتحان هستند. اي خوبان عالم! در حق اين مردم غافل دنيا دعا كنيد كه خداوند آنها را نجات دهد. ما همه محتاج خدا هستيم. اگر خدا دست محبّت و لطفش را از سر ما بر دارد، در همان آن سقوط مي‌كنيم. اي مردم ايران! ما آمده‌ايم به نداي (هل من ناصر ينصرني) حسين زمان(ع) لبيك بگوئيم؛ حسين زماني كه همچون شير در مقابل تمام ابر قدرتهاي جهان ايستادگي نموده و آنها را به زانو در مي‌آورد و ما هم چون به نداي امام لبيك گفتيم، به جبهه حق عليه باطل آمده‌ايم تا با آن كفرها بجنگيم و نابودشان كنيم. آري، خداوند عزيز و حكيم مي‌فهماند كه اي بنده جاهل و سركش! سعادت اخروي خود را تأمين كن كه اين دنيا جز محل‌گذر چيزي نيست. هر كه دل به اين دنياي فاني ببندد، آخرت خود را از دست داده است و هر كه در دنيا رنج و سختي در راه خداوند ببيند، يقيناً بداند كه بهشت براي او آماده است. آگاه باشيم كه در دنيا در راه خدا براي سختي ايستادگي كنيم [تا] در آخرت برايمان هم بهشت آماده شود. الهي! مرا از بندگان خاص خود قرار بده تا توفيق شركت در جهاد في سبيل الله را پيدا كنم. الهي! اگر چه بسيار گنهكارم و سرتاسر وجودم نافرماني توست، امّا خداوند ابراهيم رحم كن و شهادت را نصيب من گردان. «اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك» شهادتي كه خالصانه است بدون ريا و مقبول درگاهت، بدان‌گونه كه تكه‌تكه بدنم و رگهاي بريده‌ام در آخرت باعث شوند كه امام علي(ع) مرا جزئي از غلامان و سربازان خويش حساب نمايد. آن‌قدر سخن بسيار است كه نمي‌دانم از كجا بگويم. از آهن‌رباي جهاد في‌سبيل‌الله بگويم كه اين براده ناچيز را به سوي خود مي‌كشد يا از دنياي فاني بگويم كه مي‌خواهد نيروي اين آهن‌ربا را خنثي كند؟! خداوند! به من سعادتي عطا فرما كه در ميان مردان مؤمن جبهه حق عليه باطل باشم. پروردگارا! اگر مي‌داني كه عاشقت شده‌ام، مرا به سوي خود فراخوان وگرنه مرا آن‌قدر در صافي آزمايشات خود نگه‌دار تا مگر روزي ‌آيد كه شايسته شهادت گردم يا لااقل قسمتي از بدنم را در راه تو بدهم. خدايا! در اين دنيا سعي نموده‌ام كه در مسير تو باشم، هر چند كه خطا و گناهانم بسيار است و از عدل تو هراسناكم، اما به لطف تو دل بسته‌ام. اي مردم ايران! پيام بنده حقير به مردم و جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنم اين است كه ما مرده بوديم و اين امام امت، خميني بت‌شكن، اين روح خدا بود كه ما را زنده كرد و به ما حياتي بخشيد و اين منّتي بود كه خدا بر ما نهاد و وجود او را بر ما ارزاني داشت و شكر كنيم كه اين چنين نعمتي بر ما خداوند عطا فرموده است و بياييد شكر اين نعمت بزرگ را به جاي آوريم و از او اطاعت كنيم و با استفاده از رهنمودهايش صراط مستقيم را بپيمائيم. عمل و تقواي او را پيشه كنيم و در راه حاكميت او ـ كه راه خداست ـ كوشا باشيم و از تمامي ملّت خصوصاً جوانان مي‌خواهم كه وحدت هميشگي خود را بيش از پيش حفظ نماييد و هرگز خدا، قرآن و امام را فراموش نكنيد و اين را در عمل بايد ثابت كنيد. و اي دوستانم! هميشه در راه خدا كوشا باشيد و از اسلام هميشگي دفاع كنيد و نگذاريد دشمنان به اسلام ضربه‌اي وارد كنند. و چند سخني با اهالي محترم «رازليق» دارم كه اي اهالي محترم رازليق! اين وصيت بنده حقير و ناقابل را قبول كنيد. هميشه در نمازهاي جمعه و جماعت و در دعاهاي كميل و توسّل شركت كنيد و مساجد را خالي نگذاريد كه به قول امام امت، پير جماران، خميني بت‌شكن، شيطانها از مساجد مي‌ترسند. اهالي محترم! هر هفته روزهاي پنجشنبه به قبرهاي شهدا برويد و نوحه‌خواني كنيد. اي اهالي محترم! جبهه‌ها را از ياد نبريد و هميشه در موقع بيكاري حتماً به جبهه‌ها برويد و در راه في سبيل الله اعم از مال و جان‌تان را به اسلام هديه كنيد و در آخر مرا ببخشيد و حلال كنيد كه به شما خيلي اذيّت داده‌ام و غيبت‌تان كرده‌ام، ببخشيد. خدمت پدر و مادرم سلام عرض مي‌نمايم. پدرم و مادرم! اميدوارم كه هميشه در زير پرچم اسلام باشيد و هميشه از خداوند طلب آمرزش كنيد. خداوند در اين دنيا ما را آزمايش مي‌كند، نكند از اين آزمايشات سرافكنده بيرون بياييم. نماز را بپا داريد. دروغ و غيبت را از خود دور سازيد و فرمايشات رهبرمان را ملاك عمل خويش قرار دهيد. مواظب باشيد كه مال دنيا گولتان نزند و شهدا را فراموش نكنيد. در مسايل سياسي مملكت شركت كنيد و مساجد را خالي نگذاريد كه امام امت فرموده است كه دشمنان و شيطانها از مساجد مي‌ترسند و رابطه خود را با روحانيت متعهد نزديكتر كنيد. اينها بودند كه ما را آزاد كردند. اي مادر كه شبها بر بسترم بيداري‌ها كشيدي! تويي كه رنجها ديدي، تويي كه به قول خودت چقدر خون دل خوردي تا مرا بزرگ كردي. آيا يك نفر مسلمان مي‌تواند در خانه بنشيند و مملكت و ناموس او را بگيرند و او بنشيند و بخورد و بخوابد؟ آيا زندگي فقط براي خوردن و خوابيدن است؟ نه مادرم،‌ما اين نيستم. ما مرگ سرخ را بهتر از زندگي ننگين مي‌دانيم و به خدا قسم، به دشمنانم بگو كه او فقط به خاطر اسلام و امامش و ملّتش به جبهه رفت و شهيد شد و اين را بدان كه من با پاي خودم به جبهه و نبرد با دشمنان اسلام آمده‌ام و هيچكس به من نگفت برو. اين خودم بودم كه براي شهادت يا پيروزي ـ كه هر دو پيروزي است ـ آمده‌ام. و مادرم از تو مي‌خواهم كه به خواهرهايم، اكرم، مكرّم و رباب ـ كه در خانه هستند ـ حجاب و تقوا بياموزي. و اي پدرم و مادرم! اين را بدانيد كه اگر شهيد شدم به خاطر اين كه اسلام حاكم شود خود را نثار كردم. كار پيروان حسين را كردم و شما همه بايد كار زينب(س) را بكنيد و بايد پيامم را به مردم برسانيد و مرا حلال كنيد. من هم از خدا سعادت و تكامل روز افزون جمهوري اسلامي و بقا و طول عمر امام و پايداري امّت حزب‌الله را خواهانم. مادر عزيزم! اكنون در جبهه حق عليه باطل هستم و آمده‌ام كه انتقام خون ائمه اطهار و خون شهداي صدر اسلام و شهداي اين انقلاب را كه رهبري آن بر عهده آن بزرگ مردان راستين اسلام و آن بندگان صالحي كه جان ناقابل خود را به خداوند تبارك و تعالي تقديم نمودند بپيوندم. آمدم تا به آن بهشت رضوان كه همانا وعده خداوند به مؤمنان مي‌باشد، برسم. پدر و مادرم! افتخار كنيد كه در راه خدا فرزند شهيد داده‌ايد و پدر و مادر و خواهرانم و برادرم! هر هفته در روزهاي پنجشنبه به مزارم بياييد و آنطور هم گريه نكنيد كه دشمنان شماتت كنند، اصلاً ناراحت نباشيد. تو اي مادرم! آن عكسهايي كه خودم در يك رمكه‌اي كه درست كردم با چيدن گلهاي خوب، آن را موقع مجلسم به جلو بگذاريد و يك عكس رنگي را هم بر سرمزارم بگذاريد تا بدانيد كه شهيد مانند ساير مرده‌ها نيست. شهيد هميشه در قلب تاريخ زنده است. و برادرم حسين، شما هم ناراحت نباش و تو هم در پشت جبهه يعني در پايگاهها همكاري كن و بعداً به جبهه حق عليه باطل [راهي] مي‌شوي و برادرم، من كه شهيد شدم حتماً اسلحه مرا بردار و با صدام و صداميان تا آخرين نفست بجنگ. مادر جان! لباسهايم را به فقرا بدهيد و مرا در محلي دفن كنيد كه تمام شهداي قريه در آنجا دفن شده باشند. مادرجان! تنها توصيه‌ام به شما و مادربزرگم و پدرم و ساير فاميل‌هايم اين است كه صبر و استقامت و تقوا داشته باشيد و مرا حلال كنيد و در آخر كتابهايم را برادرم و پدرم بخوانند و مرا هم دعا كنند. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار. اللهم ارزقنا شهاده في سبيلك والسّلام استان: آذربايجان‌شرقي

شهرستان: سراب

تولد: 1345

شهادت:25‌/11/64 ـ فاو

/ 1