تورم
مقدمه
تورم اجتماعي يکي از موضوعات مهم در کشور ماست. در اين متن مي خواهيم با اطلاعات بيشتري درباره اين موضوع آشنا شويم. تورم عبارت است از افزايش دائم قيمت ها که در نهايت به کاهش قدرت خريد و نابساماني اقتصادي مي انجامد. همانگونه که مي دانيد در ايران درصد تورم در سال هاي اخير بسيار زياد بوده است به طوري قيمت ها در هر سال بسيار افزايش يافته و قدرت خريد مردم کم شده است. ما در اين متن مي خواهيم موضوعات زير را بررسي کنيم: 1- تورم چيست؟ 2- تورم به چند دسته تقسيم مي شود و فرق اين دسته ها در چيست؟ 3- راه هاي مبارزه با تورم چيست؟ 4- آيا تورم هميشه مضر است؟ 5- رابطه تورم و توسعه چيست؟ 6- تورم چه تاثيري بر نظام کل کشور دارد؟ 7- آيا تا کنون کشوري توانسته است تورم را به طور کامل ريشه کن کند؟ در اين جا ابتدا چند تعريف کلي بيان کرده و بعد به بررسي انواع تورم و چند نمونه از آن مي پردازيم. تورم
تعريف هاي مختلفي ازتورم به عمل آمده،که همه آنها تقريباً بيانگر يک موضوع هستند: تورم عبارت است از افزايش دائم و بي رويه سطح عمومي قيمت کالاها و خدمات که در نهايت به کاهش قدرت خريد و نا بساماني اقتصادي مي شود. تورم به چند دسته تقسيم مي شود و فرق اين دسته ها در چيست؟ در نظريه هاى اقتصادى, تورم را به سه نوع تقسيم مى كنند: 1-تورم خزنده(آرام-خفيف): به افزايش ملايم قيمت ها گفته مي شود. 2-. تورم شديد(تورم شتابان يا تازنده): در اين نوع تورم آهنگ افزايش قيمت ها تند و سريع است. 3-. تورم بسيار شديد(تورم افسار گسيخته-فوق تورم و ابر تورم): اين نوع تورم شديدترين حالت تورم به شمار مى رود. که در آن براى تورم خفيف, افزايش بين 1 تا 6 درصد, حداكثر 4 درصد, بين 4 تا 8 درصد در سال را ذكر كرده اند. براى تورم شديد, 15 تا 25 درصد در سال را نوشته اند. معيار تورم بسيار شديد را 50 درصد در ماه يا دو برابر شدن قيمت ها در مدت شش ماه و ... بيان داشته اند.البته نمي توان نرخ ثابتي ارائه کرد زيرا اين مقادير با توجه به شرايط زماني و... عوض مي شوند. علاوه بر اين تقسيم بندي کلي مي توان تورم را به دسته هاي کوچکتري نيز تقسيم کرد: 1-تورم پنهان:در آن قيمت ثابت ولي کيفيت کمتر مي شود. 2- تورم خزنده: تورمي آرام و پيوسته است.معمولاً به علت افزايش تقاضا است.بعضي اقتصاددانان معتقند که محرکي براي افزايش درآمد است و بعضي ديگر معتقند که سبب کاهش قدرت خريد است.(هر 25 سال 50%) 3- تورم رسمي: به علت افزايش عرضه پول از سوي دولت. 4- تورم ساختاري:به علت افزايش قيمت ها به دليل وجود تقاضاي اضافي.در اين نوع تورم دستمزدها به دليل وجود فسار(کمبود) در برخي بخش ها افزايش مي يابد.اين نوع تورم در کشور هاي در حال پيشرفت زياد است. 5- تورم سرکش:افزايش سريع و بي حد ومرز قيمت ها آثارش:
1-کاهش ارزش پول 2-گسستگي روابط اقتصادي 3-فرو پاشي نظام اقتصاد اين نوع تورم معمولاً پس از جنگها يا انقلاب ها رخ مي دهدمثل افزايش قيمت 2500% در آلمان در سال 1923 6-تورم شتابان:افزايش سريع و شديد نرخ تورم مثلاً وقتي دولت سعي کند بيکاري را پايينتر از حد طبيعي نگاه دارد، اين اقدام باعث افزايش تورم مي شود. 7-تورم مهار شده: تورمي است که به دليل وجود شرايط تورمي در کشور ايجاد شده است و در مقابل از افزايش آن جلوگير ي شده است. اين شرايط معمولاً از فزوني تقاضاي کل بر عرضه ي کل کالاها و خدمات پديد مي آيد که با فرض ثابت بودن ديگر شرايط به ازدياد قيمت ها مي انجامد. 8- تورم فشار سود: تورمي که در آن تلاش سرمايه داران براي تصاحب سهم بزرگي از درآمد ملي منشا نورم است. 9-تورم فشار هزينه: تورمي که مستقل از تقاضا صرفاً از افزايش هزينه هاي توليد ناشي مي شود.مثال بارز چنين تورمي را در تمام کشورهاي صنعتي غرب پس از افزايش استثنايي بهاي نفت در سالهاي 1973 و 1978 مي توان ديد.برخي اقتصاددانان معتقدند که متداولترين منبع تورم فشار هزينه قدرت اتحاديه هاي کشوري است که اضافه دستمزدي بيش از افزايش بازدهي بدست مي آورند و اين خود در يک مارپيچ تورمي موجب افزايش قيمت ها و متقابلاً تقاضا براي دستمزد بيشتر مي شود. منتقدان از اين نظديه 1ستدلال مي کنند که اگر اتحاديه هاي کارگري هنگامي موفق به افزايش دستمزد شوند که سطح تقاضاي کل براي جبران آن به اندازه ي کافي افزايش نيافته باشد گرايش هايي در جهت افزايش بيکاري بوجود خواهد آمد که اثرات رکودي بر اقتصاد خواهد داشت. چنين فرايندي نمي تواند به طور نامحدود ادامه يابد و بنابراين تورم فشار هزينه يقيناً نمي تواند بيان کننده ي تورم مزمني باشد کشور هاي اروپاي غربي پس از جنگ جهاني دوم به آن دچار شدند. لذا افزايش قيمت يا، در مرحله نخست، بايد حاصل تقاضاي اضافي دانست يا حاصل بالا بردن کل تقاضاي پولي براي جلوگيري از بيکاري. 10-تورم فشار تقاضا: تورم ناشي از فزوني تقاضا کل نسبت به کل جريان کالا و خدمات ايجاد شده در اقتصادي که همه ي عوامل توليد را با ظرفيت کامل بکار گرفته باشد. هرگاه تقاضاي مصرف کنندگان دولت و بنگاهها براي کالا ها و خدمات بر عرضه ي موجود فزوني گيرد قيمت ها در اثر اين عدم تعادل افزايش خواهد يافت. در اصل افزايش قيمت بايد تقاضاي اضافي را از ميان بردارد و بار ديگر تعادل بر قرار سازد و براين اساس بايد براي گرايش مستمر به سوي تورم، که ويژگي بسياري از اقتصادهاي پس از جنگ شده است، توصيفي يافت. يکي ازنظريه هاي رايج در اين باره مازاد مستمر تقاضا را ناشي از سياست دولت مي داند. بنا به اين نظريه در حالي که مصرف کنندگان و شرکت ها به هنگام افزايش قيمت ها تقاضاي خود را کاهش مي دهند، دولت به دليل توانايي اش در تامين مالي مخارج خود از محل ايجاد پول، مي تواند ميزانميزان مخارج خود را به ارزش واقعي حفظ کند يا حتي افزايش دهد. در نتيجه ي اين اقدام نه تنها ميل مستمر به تورم بوجود مي آيد بلکه سهم بخش دولتي از کل منابع موجود در اقتصاد نيز افزايش مي يابد. 11-تورم اننقال تقاضا: نظريه اي عناصر تورم فشار تقاضا و فشار هزبنه را با هم ترکيب مي کند و تغيير در ساخت تقاضاي کل را دليل تورم مي شمارد. هرگاه اقتصاد دچار انعطاف ناپذيري هاي ساختاري باشد، گسترش برخي صنايع با افول برخي ديگر از صنايع همراه خواهد بود و عوامل توليد را به آساني نمي توان به بخش هاي توليدي انتقال داد. از اين رو برداي جذب وسايل توليد به سوي صنايع در حال گسترش بايد قيمت هاي بالاتري پرداخت شود. در نتيجه کارگران بخش هاي افول يابنده خواستار دستمزدي برابر با کارگران ديگر بخش ها مي شوند و ترکيب اين عوامل به تورم مي انجامد. 12-تورم فشار قيمت:نوعي تورم فشار هزينه که در اثر تحميل قيمتهاي بسيار گزاف از سوي صاحبکاران اقتصادي با هدف دستيابي به سودهاي کلان بدست مي آيد. 13- تورم فشار دستمزد:نوعي تورم فشار هزينه که سرچشمه ي فرايند تورم را فشار اتحاديه کارگري بر بازار کار مي داند. اين برداشت داراي طيف گسترده ايست که در يک سوي آن اعمال قدرت انحصاري اتحاديه هاي کارگري و الگوهاي قدرت چانه زني آنها بر پايه ي متغير هاي اقتصادي قرار دارد و در سوي ديگر الگوهاي غير اقتصادي مبارزه جويي اين اتحاديه ها.