صحیفة الامام علی (ع)

جواد قیومی اصفهانی

نسخه متنی -صفحه : 546/ 79
نمايش فراداده

دعاؤه في تحميد الله على انعامه و الاستعاذة به من المكاره

و من دعائه كان يدعو به كثيراً:

اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي لَمْ يُصْبِحْ بي مَيِّتاً، وَ لا سَقيماً، وَ لا مَضْرُوباً عَلى عُنُقي بِسُوءٍ، وَ لا مَأْخُوذاً بِالسُّوءِ مِنْ عَمَلي، وَ لا مَقْطُوعاً دابِري، وَ لا مُرْتَدّاً عَنْ ديني، وَ لا مُنْكِراً لِرَبّي، وَ لا مُسْتَوْحِشاً مِنْ ايماني، وَ لا مُلْتَبِساً

___________________________________

ملبباً عقلى، ملبباً على عنقى "خ ل". عَقْلي، وَ لا مُعَذِّباً بِعَذابِ الْاُمَمِ مِنْ قَبْلي.

اَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوكاً ظالِماً لِنَفْسي، لَكَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ وَ لا حُجَّةَ لي، لااَسْتَطيعُ اَنْ اخُذَ اِلاَّ ما اَعْطَيْتَني، وَ لااَتَّقي اِلاَّ ما وَقَيْتَني.

اَللَّهُمَّ اِنّي اَعُوذُ بِكَ اَنْ اَفْتَقِرَ في غِناكَ، اَوْ اَضِلَّ في هُداكَ، اَوْ اُضامَ في سُلْطانِكَ، اَوْ اُضْطَهَدَ وَ الْاَمْرُ لَكَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسي اَوَّلَ كَريمَةٍ تَنْتَزِعُها مِنْ كَرائِمي وَ اَوَّلَ وَديعَةٍ تَرْتَجِعُها مِنْ وَدائِعِ نِعَمِكَ عِنْدي.

اَللَّهُمَّ اِنَّا نَعُوذُ بِكَ اَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِكَ، اَوْ نَفْتَتِنَ عَنْ دينِكَ، اَوْ تَتَتابَعَ بِنا اَهْواءُنا دُونَ الْهُدَى الَّذي جاءَ مِنْ عِنْدِكَ.

دعاى آن حضرت در ستايش خدا در مورد نعمتهايش و پناه بردن به خدا از سختيها

آن حضرت اين دعا را بسيار مى خواند:

ستايش ويژه خداوندى است كه مرا بيمار نساخته و مرگم را متحقق نگردانده است، به بيماريهاى بد منظر دچار ننموده، و به كيفر بدترين اعمالم مرا دچار نكرده، و مرا بدون فرزند قرار نداده، مرتد از دين و منكر پروردگارم ننموده، چنانم نساخته كه از ايمانم وحشت داشته باشم و نيز ديوانه ام نكرده، و به كيفر و عذاب امتهاى گذشته گرفتارم ننموده است.

شب را به روز آوردم در حاليكه بنده اى مملوكم، و به نفس خود ستم كرده ام، "خدايا" حجتت بر من تمام و من در برابرت دليل و برهانى ندارم، جز آنچه تو مى بخشى نمى توانم چيزى را تهيه كنم، و جز اينكه تو مرا نگاه مى دارى من قدرت ندارم خويش را از چيزى حفظ نمايم.

پروردگارا! به تو پناه مى برم از اينكه بى نيازيى كه به من بخشيده اى سلب گردد و نيازمند شوم، و در هدايتت گمراه گردم، و در سايه حكومتت بر من ستم شود، و با وجود اينكه همه چيز در دست توست مقهور و مغلوب شوم، خدايا نخستين نعمت گرانبها از نعمتهاى خويش كه از من باز مى گيرى جانم باشد، و نخستين امانتى كه از من باز مى ستانى از ميان همه نعمتها نعمت جانم باشد.

بار الها! به تو پناه مى برم از اينكه از گفتارت روى گردانيم، و يا به كناره گيرى از آئينت فريفته شويم، و يا اينكه هوا و هوسهاى سركش دل - نه هدايتى كه از جانب تو آمده است - بر ما چيره گردد.