هنر دينى
كوثر: با تشكر از حضرت عالى، كه قبول زحمت فرموديد و مصاحبه با مجله ما را پذيرفتيد، لطفا در باره اهميت زيارت در اسلام بفرماييد.
× زيارت در كليه مذاهب و اديان، بخصوص اسلام، جايگاه والايى دارد. پيامبر گرامى اسلام در باره زيارت مطالب فراوانى بيان فرمودهاند كه در كتابهاى برادران اهل سنت و شيعه آمده است، مانند اين جملات:
هر كس قبر مرا زيارت كند شفاعتم بر او واجب مىشود.
هر كس حجبه جاى آورد و قبر مرا، بعد از وفاتم، زيارت كند مانند كسى است كه مرا در دوران حياتم زيارت كرده و همنشين من بوده است.
سيره ائمه اطهار(ع) نيز بر اين بوده استبه زيارت قبر پيامبر(ص) و صالحان و امامان پيش از خود مىرفتهاند.
رواياتى كه از پيامبر(ص) و ائمه طاهرين در اهميت زيارت رسيده بيش از حد تواتر است، به طورى كه انسان قطع پيدا مىكند كه زيارت در اسلام مطلوب است. زيارت آن قدر مهم است كه به ما توصيه فرمودهاند: اگر نتوانستيد قبور ما را از نزديك زيارت كنيد از راه دور، هر جا كه هستيد، ما را زيارت كنيد، و در كتابهايى كه براى زيارت نوشته شده كيفيت زيارت از راه دور را نيز تعليم دادهاند; و بالاتر از اين فرمودهاند: اگر زيارت ما نصيبتان نشد به زيارت برادران صالح و با تقواى خود برويد كه ثواب زيارت ما را دارد.
مرحوم حضرت آيتاللهالعظمى بروجردى(ره) در كتاب جامع الاحاديث از امام كاظم(ع) چنين نقل مىفرمايد:
«من لم يقدر على زيارتنا فليزر صالح اخوانه يكتب له ثواب زيارتنا»كسى كه نمىتواند ما را زيارت كند، برادران صالح خود را زيارت كند كه ثواب زيارت ما برايش نوشته مىشود.
كوثر: چرا اين قدر به زيارت اهميت داده شده است و به بيان ديگر فلسفه زيارت چيست؟
× در مورد فلسفه زيارت به چند نكته مىتوان اشاره كرد.
زائر وقتى به زيارت امام و رهبر خويش مىرود و كنار قبر او حضور پيدا مىكند، با عمل، گفتار و خضوع در برابر امام و پيشوايش مىخواهد بگويد آمدهام عهدى دوباره ببندم و چنان باشم كه ديگر پيمانداران و متعهدان شمايند. اميرمؤمنان على(ع) در روايتى بر اين نكته چنين اشاره دارد:
«ان زيارتنا انما هى تجديد العهد و الميثاق الماخوذ فى رقاب العباد.»
زيارت ما تجديد عهد و ميثاقى است كه از بندگان گرفته شده تا پيرو ما باشند.
و نيز مىفرمايد:
«سبيل الزائر ان يقول عند زيارتهم جئتك يا مولاى زائرا لك و مسلما عليك و لاحقا بك اجدد ما اخذ الله لكم فى رقبتى من العهد و الميثاق و الولاية لكم و البرائة من اعدائكم معترفا بالفرض من طاعتكم».
هنگام زيارت، روش زائر بايد اين باشد كه بگويد: مولاى من، به سراغت آمدهام در حالى كه زائر تو هستم; و بر تو درود مىفرستم; و به تو پناه آوردهام وپيرو تو مىباشم. پيمان ولايتشما و تبرى از دشمنانتان را، كه خداوند بر گردنم نهاده است، تجديد مىكنم و اعتراف مىكنم كه اطاعت از شما بر من واجب است.
امام(ع) ادامه مىدهد:
«ثم ضع يدك اليمنى على القبر و قل هذه يد مصافقة لك البيعة»دست راست را بر قبر بگذار و بگو: اين دستبيعتبا توست.
بنابر اين، مطابق اين فرمايش مولايمان على بنابىطالب(ع)، زيارت يعنى تجديد عهد و ميثاق با امامى كه به زيارتش رفتهايم. همين از امام رضا(ع) هم روايتشده است كه آن بزرگوار فرمودهاند:
«ان لكل امام عهدا فى عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زيارة قبورهم. فمن زارهم رغبة فى زيارتهم و تصديقا بما رغبوا فيه كان ائمتهم شفعائهم يوم القيامة».
بدون ترديد براى هر امامى بر گردن دوستان و پيروانش عهدى است كه تماميت وفاى به آن خوب انجام دادنش با زيارت قبور آنان تحقق مىيابد. پس هر شخص با اشتياق به زيارت آنان رود و آنچه آنان مىپسندند تصديق كند، آنان نيز روز قيامتشفيعان او خواهند بود.
نكته دوم در فلسفه زيارت احياى تفكر دينى است; حضور زائر در كنار قبر كسى كه به زيارتش آمده است تداعى خط فكرى، جهانبينى، عقايد و سيره اوست، بخصوص اگر اين حضور با خواندن زيارتنامههاى ماثور همراه باشد. زيارتهايى مانند زيارت جامعه، كه از خود امامان(ع) رسيده است و مقام و اهداف و مقاصد آنها را تبيين مىكند، طبعا در روان زائر تاثير مىگذارد; به همين سبب آنهايى كه با زيارت سر و كار دارند خوىروش زائر بايد اين باشد كه بگويد: مولاى من، به سراغت آمدهام در حالى كه زائر تو هستم; و بر تو درود مىفرستم; و به تو پناه آوردهام و پيرو تو مىباشم. پيمان ولايتشما و تبرى از دشمنانتان را، كه خداوند بر گردنم نهاده است، تجديد مىكنم و اعتراف مىكنم كه اطاعت از شما بر من واجب است.
شهادتطلبى و ظلمستيزى در آنها قوى است و براى عبادت و تهجد روحيه بهترى كسب كردهاند.
به همين مناسبتبنىاميه و بنىعباس از رفتن مردم به زيارت امامحسين(ع) بسيار هراس داشتند; چون زيارت امام حسين(ع) زائر را تحت تاثير راه و رسم آن بزرگوار قرار مىداد و داراى روح شهادتطلبى و ظلمستيزى مىگرديد; به همين خاطر براى ممانعت از رفتن مردم به زيارت امام حسين(ع) تلاشهاى فراوان كردند: تخريبوقتى پدر و مادرى دست فرزند كوچكش را مىگيرد و به زيارتگاه مىبرد، كودك نوعا اين سؤالها به ذهنش مىآيد: چرا اينجا آمديم؟ اين كيست؟ چه مقامى داشته؟ چرا اينجا دفن شده است؟ چرا اين اعمال را انجام مىدهيم؟ و ...
زيارتگاهها، بريدن دستها و غارت اموال و ... ولى موفق نشدند و همين زيارتها خط اصيل فكرى امامان(ع) را تا كنون حفظ كرده است.
وقتى زائر به پيشگاه مولا و امام خويش مىرسد، سعى مىكند كارى كند كه او را خوشنود نمايد. باشد تا توجه او جلب شود، مىخواهد رفتارش به گونهاى باشد كه رضايت او را در پى داشته باشد; لذا يك نوع آمادگى روحى براى اصلاح و تهذيب نفس خويش پيدا مىكند. چه بسا افرادى كه به زيارت امامى رفتند و تا آخر عمر از كارهاى خلاف دست كشيدند و آدمهاى صالحى شدند. زائر وقتى كسى را كه به زيارتش آمده در اوج انسانيت و كمال مىبينند و خودش را با او مقايسه مىكند، و از اعمال و رفتار خويششرمسار مىشود آن وقت است كه، مىكوشد آن صفات خوب و روش پسنديده امام را در خود به وجود آورد.
نكته ديگر اينكه زيارتها بخصوص براى نسلهاى نو يك نوع راه آموزش دين است. وقتى پدر و مادرى دست فرزند كوچكش را مىگيرد و به زيارتگاه مىبرد، كودك نوعا اين سؤالها به ذهنش مىآيد: چرا اينجا آمديم؟ اين كيست؟ چه مقامى داشته؟ چرا اينجا دفن شده است؟ چرا اين اعمال را انجام مىدهيم؟ و ...
پاسخ درست اين نوع سؤالها براى كودك آموزش اجمالى است; آن هم آموزشى كه با عشق، شور و جاذبه خاصى همراه است. اين آموزشهاى اجمالى پايه و اساس آموزشهاى تفصيلى آينده و چه بسا پايه و مايه ايمان هميشگى شخص شود. افراد بسيارى هستند كه نه سواد خواندن داشتهاند و نه حتى پاى منبرها آمدهاند اما همين زيارتها و كرامتها ايمان آنان را حفظ كرده است. بنا بر اين زيارت نوعى آموزش دين به نسلهاى بعدى است.
زندگى انسان فراز و نشيب، مشكلات ناكاميها دارد; در تمام اين موارد، انسان نيازمند نيرويى است كه او را يارى دهد. رفتن به زيارت و حضور پيدا كردن در كنار قبر كسى كه در پيشگاه خداوند مقرب و آبرومند است، به انسان روحيه مىدهد. زائر نقطه اتكا پيدا مىكند، با آن وجود نورانى درد دل مىكند، مشكلش را در ميان مىگذارد و بر اين باور است كه خداوند با دعاى آن انسان آبرومند مشكل او را از ميان برمىدارد. طبيعى است كه چنين زيارتى به زائر احساس آرامش مىدهد، اميد را در دلش زنده مىكند و او را به زندگى خوشبين مىسازد.
كوثر: لطفا در باره رابطه توحيد و زيارت توضيحاتى بفرماييد.
× زيارتى كه در اسلام بر آن تاكيد شده است و در سيره ائمه اطهار و صالحان مىبينيم عين توحيد است، نه منافى با توحيد. اين غلط است كه برخى فرقهها دارند و چنان مىپندارند كه اين زيارتها شرك است. آنان در حقيقت معناى شرك و توحيد توجه نكردهاند و يا حقيقت زيارت را نفهميدهاند چرا كه زيارت كسانى كه خود عاليترين نمونههاى موحدين بودند و كلامشان جز توحيد نبود. آن هم با محتواى توحيدى زيارتها چگونه با توحيد منافات دارد و شرك است. بلكه توحيد در اين زيارتها ظهور پيدا مىكند. اگر از پيامبر(ص) و امامان(ع) چيزى درخواست مىشود به خاطر اين است كه آنها هر چه دارند از خداوند دارند; اگر علم دارند، اگر قدرت دارند و اگر مقامى دارند همه را خداوند به آنان داده است. اگر ما از آنها چيزى را درخواست مىكنيم، مىخواهيم به اذن خداوند به ما بدهند نه مستقلا. خداوند در قرآن كريم تصريح مىكند كه پيامبر ما، اگر گناهكاران پيش تو آمدند و در محضر تو از خدا طلب آمرزش كردند و تو هم برايشان طلب آمرزش كنى، خداوند توبه آنها را مىپذيرد:
«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما.»
اين استغفار پيامبر(ص) براى آنان همان شفاعت پيامبر اكرم(ص) است. بنا بر اين رفتن به در خانه پيامبر و او را واسطه آمرزش گناهان قرار دادن، چيزى است كه خداوند ما را به سوى آن دعوت مىكند. و در جاى ديگر به حضرت عيسى مىفرمايد: تو به اذن ما هم مىآفرينى و هم زنده مىكنى. بنا بر اين اگر اولياى خدا كارى را به اذن الهى انجام دهند، شرك نيست; بلكه عين توحيد است. اگر شرك بود كه خداوند دستور نمىداد پيامبر را واسطه قرار دهيد و اساسا شرك قابل استثناء نيست. و اگر نسبتبه پيامبر شرك نيست نسبتبه ديگران هم، كه واجد همان شرايط و ويژگيها باشند، شرك نخواهد بود.
كوثر: لطفا در اهميت زيارت حضرت معصومه(س) مطالبى بفرماييد.
× در كتابهاى معتبر روايى بر زيارت حضرت معصومه(س) تاكيد فراوان شده است. مرحوم صدوق در كتاب «ثواب الاعمال» و «عيون الاخبار» و ابن قولويه در «كامل الزيارات» از حضرت رضا(ع)نقل كردهاند كه آن حضرت فرموده است:
«من زارها فله الجنة»كسى كه او را زيارت كند براى او بهشت است.
و نيز در كامل الزيارات از امام جواد(ع) نقل شده است كه فرمود:
اگر از پيامبر(ص) و امامان(ع) چيزى درخواست مىشود به خاطر اين است كه آنها هر چه دارند از خداوند دارند.
«من زار عمتى بقم فله الجنة»آنكه عمهام را در قم زيارت كند براى او بهشت است.
و يا در روايت ديگرى از امام رضا(ع) چنين آمده است:
«من زارها عارفا بحقها فله الجنة»هر كه او را از روى معرفت زيارت كند بهشتبراى او است.
البته معرفت مراتب دارد، هر كس به اندازه خودش; آن كه به زيارتش آمده همين مقدار معرفت داشته است كه اين راه را پيموده است. بىترديد هر چه معرفتبيشتر باشد ثواب بيشترى به او مىرسد.
در روايت ديگرى از امام صادق(ع) نقل شده كه آن حضرت خطاب به جمع حاضر كه اهل قم بودند فرمود: مرحبا به برادران قمى ما.
آنان ناراحتشدند و عرض كردند: ما اهل رى هستيم.
حضرت دوباره همان جمله را تكرار كرد و آنان نيز گفتند: «نحن من اهل رى».
امام بار ديگر سخن اول را تكرار كرد و سپس ادامه داد: خداوند حرمى به نام مكه دارد، پيامبر(ص) حرمى به نام مدينه دارد، اميرالمؤمنين(ع) حرمى به نام كوفه دارد، ما هم حرمى داريم و آن شهر قم است.
آنگاه فرمود:
«ستدفن فيها امراة من اولادى تسمى فاطمه فمن زارها وجبت له الجنة»بزودى زنى از فرزندان من، به نام فاطمه، در آن شهر مدفون مىشود. هر كس او را زيارت كند بهشتبر او واجب مىشود.
مىگويند اين حديث را امام صادق(ع) زمانى فرمود كه هنوز امام كاظم به دنيا نيامده بود; زيارت فاطمه معصومه(س) همواره مورد توجه بزرگان و صالحان و مؤمنان بوده است. در جلسهاى با توليت آستانه مقدسه قم خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامى رسيديم، ايشان فرمود: حضرت معصومه(س) مقام بزرگى دارد، خيلى بايد از ايشان بهره گيريم، نسبتبه ايشان قصور داشتهايم، بايد به آن حضرت بيشتر توسل جوييم و بخواهيم عنايتبيشترى به ما داشته باشند.
بسيارى از بزرگان هر گاه به مشكلى برمىخوردند به زيارت حضرت مشرف مىشدند و حل مشكل مىكردند. مشهور است ملاصدرا معضلات علمى خودش را با حضور در كنار قبر كريمه اهل بيتحل مىكرد. حضرت آيت الله العظمى آقاى اراكى بخشى از تاليفات خود را در كنار مرقد مطهر ايشان نوشتهاند.
كوثر: نسبتبه زيارتنامه آن حضرت و محتواى آن اگر توضيحاتى داريد بفرماييد.
حضرت معصومه(س) زيارت ماثور، دارد. مرحوم مجلسى(ره) آن را با سندى خوب از كتب قدما نقل مىكند; اين همان زيارتى است كه در مفاتيح الجنان و در زيارتنامههاى مخصوص آن حضرت، كه در حرم مطهر نيز خوانده مىشود، آمده است.
اين زيارت محتواى بسيار خوبى دارد و خط فكرى انسان را مشخص مىكند; ابتدا سلام بر انبيا و ائمه(ع) كه پيوند زائر را برقرار مىسازد و بعد اين جملات كه عمق اعتقاد و آرزوهاى او را بيان مىكند:
«عرف الله بيننا و بينكم فى الجنة و حشرنا فى زمرتكم و اوردنا حوض نبيكم و سقانا بكاس جدكم من يد على بنابىطالب(ع). اسئل الله ان يرينا فيكم السرور و الفرج و ان يجمعنا و اياكم فى زمرة جدكم محمد(ص) ... . اتقرب الى الله بحبكم و البرائة من اعدائكم...»
خداوند ما را با شما در بهشتبه شما آشنا كند، ما را با شما محشور بدارد، به ما توفيق دهد تا به دست اميرمؤمنان(ع) از حوض كوثر سيراب شويم. از خدا مىخواهيم كه شادمانى و فرح شما را به ما نشان دهد. خداوند ما و شما را با جدتان جمع كند... ما با دوستى شما و دشمنى با دشمنانتان به خداوند تقرب مىجوييم...
اين نكات همان فلسفه زيارت است كه بدان اشاره كرديم. اين زيارتها ايمان افراد را مىافزايد و خط مشى زندگى انسان را مشخص مىسازد.
كوثر: در پايان چنانچه كرامتى از حضرت معصومه(س) ديده يا شنيدهايد براى ما و خوانندگان مجله بفرماييد.
× چند كرامتشنيدهام كه برايتان نقل مىكنم:
1. استاد بزرگوار ما مرحوم آيتالله العظمى اراكى(ره) از حاج شيخ حسنعلى تهرانى در باره برادرش نقل مىكرد، كه شما آن را از زبان ايشان در همين مجله آوردهايد.
2. كرامت ديگرى نيز حضرت آيت الله العظمى اراكى(ره) برايمان نقل كرد، و فرمود: يك روز آقاى سيف، كه از اطرافيان مرحوم حاج شيخ عبدالكريم بود، به آقا سيد كمالى كه از كمر به پايين فلجبود مىگويد: تو اگر سيد بودى، بايد تا حالا شفايت را از حضرت معصومه مىگرفتى.
سيد كمال از اين سخن دل شكسته مىشود و مىگويد: مرا به حرم ببريد. وقتى او را كنار ضريح حضرت معصومه مىبرند، خطاب به حضرت مىگويد: تا شفايم ندهى از اينجا نمىروم.
بعد از مدتى شخصى به او مىگويد: بلند شو!
سيد مىگويد: نمىتوانم.
دو مرتبه مىگويد كه بلند شو; اين نامه را بگير و به سيد حسين، كه از كسبه بازار قم است، بده.
از جايش بلند شده، نامه به دستبه سوى مغازه سيد حسين روانه مىشود. از ترس اينكه مبادا دو مرتبه فلجشود نامه را باز نمىكند، به آقا سيد حسين تحويل مىدهد و از او مىپرسد: در نامه چه نوشتهاند؟
سيد جوابى نمىدهد. آقاى حاج شيخ قوام الدين وشنوى، كه از بزرگان هستند، فرمود: مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم و مرحوم آقاى نجفى از سيد پرسيدند كه در نامه چه نوشته بود؟
گفت: اجازه ندادند بگويم.
آقاى قوام فرمود: اين آقا سيد حسين مرد با ايمانى بود و در اقامه عزاى امام حسين(ع) در مسجد امام حسن عسكرى(ع) سهم بسزايى داشت.
3. كرامت ديگرى يكى از بزرگان، كه هم اكنون ساكن تهران هستند، برايم نقل كرد; ايشان فرمود: جوانى برايم نامهاى نوشت و از من خواستبرايش دعا كنم تا در زمان طاغوت به سربازى نرود.
من به حرم حضرت معصومه(س) رفتم و برايش دعا كردم. شب خواب ديدم كه آن جوان به خانه ما آمده، سينه مىزند و حسين حسين مىگويد. خدمت مرحوم آيت الله العظمى آقاى بهجت(قدسسره) رسيدم و خواب را براى ايشان نقل كردم; ايشان تعبير كرد كه آن شخص اضطرار دارد بيشتر برايش دعا كن.
مجددا برايش دعا كردم، يك شب در عالم خواب به من گفته شد ما رفتن به سربازى را از او برداشتيم به شرط آنكه نماز بخواند و هر گاه در نماز كوتاهى كند به بلايى ديگر مبتلا خواهد شد.
از خواب بيدار شدم برايش نوشتم، كه تو از سربازى نجات پيدا مىكنى به شرط اينكه نمازت را بخوانى.
او در جواب نوشت: فلانى تو از كجا مىدانى كه من نماز نمىخوانم؟ حتى پدر و مادرم از نماز نخواندن من بىاطلاع هستند و هميشه سعى داشتم كسى نفهمد نماز نمىخوانم.
4. علاوه بر اينها يكى از استادان ما نقل فرمود، كه روزى با مرحوم آيتالله العظمى بروجردى به طرف منزلشان مىرفتيم. در راه به چند نفر از اهالى بروجرد برخورديم، آقا از آنان پرسيد: چرا نرفتيد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى فرمود: حضرت معصومه(س) مقام بزرگى دارد، خيلى بايد از ايشان بهره گيريم، نسبتبه ايشان قصور داشتهايم، بايد به آن حضرت بيشتر توسل جوييم و بخواهيم عنايتبيشترى به ما داشته باشند.
با خوشحالى جواب دادند: آن علويه به حضرت معصومه(س) متوسل شد و چشمانش به بركت آن حضرت شفا يافت. آقا وقتى اين كرامت را شنيد به سمتحرم برگشت و براى عرض ارادت به حرم مشرف شد. بعد معلوم شد همراهان خانم علويه ايشان را از بروجرد براى درمان چشم به تهران مىبردند كه بعد از شفا يافتن از رفتن به تهران منصرف شده بودند.
كرامتهاى حضرت معصومه(س) زياد است. علما و بزرگان نيز در حل مشكلات و حوائجبه ايشان متوسل مىشوند و بهره مىبرند.
مقام آن بزرگوار خيلى عالى است و چنانكه رهبر معظم انقلاب فرمود ما بايد از اين حضرت بيشتر استفاده كنيم. به هر صورت ايشان امامزاده بلا فصل است، دختر امام است، خواهر امام است، عمه امام است، خيلى عظمت دارد. در همين زيارتنامه ايشان آمده است. يا فاطمة اشفعى لى فى الجنة فان لك عند الله شانا من الشان»; اى فاطمه معصومه تو براى ورود من به بهشتشفاعت كن چون نزد خدا داراى شان و مقام بزرگى هستى. بنابر اين بايد خيلى مغتنم بشماريم، بخصوص مردم قم.
در پايان همه مسلمانان و پيروان اهل بيت عصمتبه خصوص مردم قم و بالاخص طلاب و علما مىبايد زيارت او را مغتنم بدانند و از آن حضرت استمداد بنمايند.
اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق عنايت كند تا بتوانيم از اين نعمتبزرگ بيشتر بهره بگيريم.
كوثر: از اينكه قبول زحمت فرموديد بسيار سپاسگزاريم.
× من هم از شما تشكر مىكنم. موفق باشيد.
والسلام