اكثرهُم؛ اين اخلاق كم سابقه در شهررى به گوش يك يك شيعيان آلپيغمبر رسيد؛ تا حدى كه بيشتر شيعيان آن شهر مقدسِ شيعه پرور،شناسايى شدند[و گويا اواخر عمر شريف آن حضرت بوده است].»
7 . «فرأى رجل من الشيعة فى المنام رسول اللّه صلي الله عليه و آله قال له : اِنَّ رجلاً منوُلدي يحمل من سكّة الموالي و يدفن عند شجرة التفّاح فى باغعبدالجبار بن عبدالوهاب و اشار الى المكان الذى دفن فيه ؛ پس مردىاز شيعيان در عالم خواب پيغمبر خدا را ديد كه فرمود : مردى ازفرزندان من از (سكّة الموالى) تشييع و حمل مى شود براى دفن در نزددرخت سيبى كه در باغ عبدالجبار فرزند عبدالوهاب است ، و اشارهفرموده به همان محل شريف (مدفن فعلى) .»
از اين رؤياى صادقه، عظمت روحى اين حضرت و صحت نسب آن وجودمحترم به پيغمبر گرامى و صحت مدفن آن بزرگوار استفاده مى شود .
8 . «و ذهب الرجل ليشتري الشجرة و مكانها من صاحبها فقال له : لأيِّشيء تطلب الشجرة و مكانها فاخبره بالرؤيا فذكر صاحب الشجرة أنهكان رأى مثل هذه الرؤيا و انه قد جَعَلَ موضِع الشجرة مع جميع الباغوقفاً على الشريف ، و الشيعة يدفنون فيه؛ مرد شيعه به قصد خريد آندرخت و آن باغ روانه شد صاحب باغ پرسيد: به چه انگيزه اى طالبخريد اينها شدى؟ در جواب ، خواب خود را يادآور شد صاحبدرخت گفت : من هم همين خواب را ديده ام ، پس خود صاحب باغ،محل درخت و همه باغ را وقف آن بزرگوار كرد ، و شيعه ها اموات خودرا در آنجا دفن مى كردند .»