امورى از اين عبارت استفاده مى شود كه بدين قرار است :
1 تصلب شيعيان در علاقه به آل محمد صلي الله عليه و آله ؛
2 اهل دنيا نبودن صاحب باغ ؛
3 عنايت پيغمبر گرامى به شناساندن حضرت عبدالعظيم عليه السلام ؛
4 ارتكاز شيعيان در اينكه وقف آل محمد قدس سرهما به نحو اطلاق ، بايد مورد استفادهعموم شيعيان قرار گيرد و لذا همگى اموات خود را در آن مكان دفن مى كردند .
5 ارتكاز شيعيان در اينكه در جوار آل محمد مدفون شدن ، مايه اميدوارى نجاتاست .
فمرض عبدالعظيم و مات رحمة اللّه عليه ، فلما جُرِّد ليغسل وجد فيرقعة فيها ذكرُ نسبه فاذاً فيها : ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بنالحسن بن زيد بن على بن الحسن الحسن بن على بن ابى طالب قدس سرهما .
از اين عبارت استفاده مى شود كه حضرت عبدالعظيم عليه السلام خيلى هشيار بوده كهنسب خود را معرفى كرده ، و آن حضرت به شش پشت به حضرت امام حسنمجتبى عليه السلام مى رسد ، و اينكه شيعيان نيز خيلى بيدار بودند كه اين را حفظ كردند سلاماللّه على آبائه و أجداده و عليه و على جميع الشيعة المستيقظين .
بنابراين به هيچ وجه شبهه در عدالت آن حضرت نيست و مناقشه در عدالتايشان چنانچه از بعضى نوشته ها استفاده مى شود ، بى مورد است .
درتنقيح المقال في علم الرجالآمده :اقول : لعل جلالته فى النهاية أغنته عن التصريح بوثاقته و دَعته الىالاكتفاء بقول (و كان مرضياً) و كان صدر من الصدوق فى المشيخةبقول : «كان عابداً و عالماً» كما صدر عن العلامة في الخلاصة و لقد أجاد
1 ج 2 ، ص 957 .