خليل صنعتگر
در گذشته - كه علم طب مثل امروزپيشرفته نبود.- بسيارى با نرسيدن به پزشكيا نشناختن نوع بيمارى مىمردند. باپيشرفت علم، خيلى از بيماريهاى مهلك - كهگاه شهر يا منطقهاى را در كام مرگ فرومىبردند.- شناخته شدند.
امروزه با پيشرفت علم و تكنيك بيشتربيماريهاى خطرناك درمان پذيرند. ديومرگىكه بر تمامى جهان سايه افكنده بود، از ميانرفته است. تنها بعضى از بيماريها هنوز بهطور دقيق قابل درمان نيستند. اين دسته نيزراه علاج دارد و آن پيشگيرى است. براىپيشگيرى از بيمارى يا جلوگيرى از رشد آنروش مورد سفارش پزشكان چكاپ است; بهاين معنى كه هركس بايد سالى يك بار بهپزشك مراجعه و تمام بدنش را مورد بررسىعلمى قرار دهد تا مطمئن شود بيمارىخاصى تهديدش نمىكند.
بيمارى فكرى و اعتقادى، به فساد اخلاقىمىانجامد و گاه كشور يا جهان را فاسد كرده،سبب مرگ يا بدبختى هزاران تن مىشود.بنابراين، بيمارى فكرى از جسمى خطرناكتراست. آيا بشر براى شناخت و درمان اينبيماريها چارهاى انديشيده است؟
در جواب بايد گفت: هيچ; زيرا اگر انديشيدهبود اين همه فجايع، كشتار و غارتها به وجودنمىآمد. مكتب قرآن و اسلام عزيز، علاجبيماريها را به طور دقيق مطرح كرده و حتىطبيبان مجربى نيز ارسال فرموده است.پيامبران الهى طبيبان جامعهاند. رسولگرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد:
«يا عبادالله انتم كالمرضى و رب العالمكالطبيب فصلاح المرضى فيما يعلمهالطبيب لافيما يشتهيه المريض.»
اى انسانها! شما مانند بيمارانيد و خداىسبحان مثل پزشك. صلاح بيمار در علمپزشك است نه آنچه خود دوست دارد.
حضرت على بن ابىطالبعليه السلام در موردرسول مكرم اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد:
«طبيب دوار بطبه، قداحكم مراهمه واحمى مواسيمة، يضع ذالك حيث الحاجةاليه، من قلوب عمى و آذان صم، و السنهبكم متتبع بدوائه مواضع الغفله، و مواطنالحيره.»
او طبيبى است كه به همه جا مىرود ومرهم مىگذارد، داغ مىنهد و هركجا نيازباشد سر مىزند. قلبهاى كور، گوشهاى كر،زبانهاى لال را باز مىكند با داروهايش غفلتهارا پيدا مىكند و حيرتها را مىزدايد.
مولانا در مورد طبيبان الهى چنين سرودهاست:
براى شفاى بيماريهاى مزمن فكرى وروانى، بايد به پيامبران الهى و امامانمعصومعليهم السلام - كه طبيبان الهى هستند.-مراجعه كرد. مراجعه دو مرحله دارد:
1 - مرحله فراگيرى تعليم و تربيت.
2 - مرحله عمل و يا تحت نظر بودن.
در اين راه نيز چون بيماريهاى جسمى تنهامراجعه به پزشك كافى نيست و بايد زير نظربود و داروها را طبق فرمان مصرف كرد.
مردى به محضر محترم امام صادقعليه السلامشرفياب شد و عرض كرد: من براى تحصيلمعاش مىكوشم و به مقصودى كه دارم،مىرسم; ولى پس از رسيدن به مقصود، بازحرص مىزنم; در پى بيشتر مىروم و قانعنمىشوم. با اين افزونطلبى، چه كنم؟
امام فرمود:
«ان كان ما يكفيك يغنيك فاونى مافيهايغنيك و ان كان ما يكفيك لايغنيك فكلما فيها لايغنيك»
اگر آنچه از مال دنيا - كه تو را كفايتمىكند.- تو را غنى مىسازد، كمتر از آن هم تورا بىنياز مىسازد; و اگر آنچه تو را كفايتمىكند، بىنيازت نمىكند، اگر آنچه در دنيااستبه دست آورى، بىنيازت نمىگرداند.
امامعليه السلام بهترين نسخه بىنيازى و غنى ساختن را تجويز فرمود.
در اين مرحله بايد تحت نظر پزشك عمل كرد. ارتباط با پزشك الهى شرطسلامت عمل است. قطع ارتباط انسان را با مشكل مواجه مىسازد.
براى پيشگيرى از بيمارى نيز بايد چون درمان به پزشك مراجعهكرد. اين كار - چنان كه در مقدمه يادآور شديم. - چكاپ نام دارد.
نمىتوان به فراگيرى و عمل اكتفا كرد. بايد ساليانه باورها و روانانسان مورد بررسى كامل قرارگيرد. چه بسا حرامى به نام حلال ياحلالى به نام حرام مورد عمل يا ترك قرار گرفته است.
يكى از شخصيتهاى الهى ومردان بزرگ شيعه، حضرت عبدالعظيم حسنىاست كه از اصحاب امام ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهمعليهم السلام شمرده مىشود.
او روزى به امام دهمعليه السلام عرض كرد: اى فرزند رسول خدا، مىخواهمدين خود را به شما عرضه كنم. چنانچه مورد رضايتشما بود، بر آنثابت قدم باشم تا خداى متعال را ملاقات كنم. امام فرمود: بگو.
عرض كرد: معتقدم خداى تبارك و تعالى يكتا است و هيچ چيزشبيه او نيست. او از ابطال و تشبيه بيرون است. او نه جسم است، نهصورت، نه عرض و نه جوهر.
سپس در مورد قيامت و نشر و معراج سخن گفت و عرض كرد:معتقدم واجبات دين پس از ولايت، نماز، زكات، روزه، حج، جهاد،امربهمعروف و نهىازمنكر است.
در اين حال امام علىالنقىالهادىعليه السلام به او فرمود:
«هذا والله ديناللهالذى ارتضاه لعباده فاثبت عليه ثبتك اللهبالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فىالاخره.»
اى اباالقاسم، به خدا سوگند، اين همان دينى است كه خداى متعالبراى بندگانش پسنديده است. بر آن ابتباش. خداوند تو را در دنيا وآخرت برگفتار ثابت و استوار بدارد. على بن ابىطالبعليه السلام نيز فرمود:
«من اعجب برايه ضل و من تكبر على الناس ذل و من استغنىبعقله زل»كسى كه به راى خود عجب داشته باشد، گمراه مىشود، كسى كه برمردم تكبر ورزد، ذليل خواهد شد و كسى كه عقل خود را از ديگرانمستغنى بداند، خواهد لغزيد.
مطالعه، خواندن و درس شرط فهم نيست. توجه و ارتباط با بزرگاندين و برجستگان مكتب شرط سلامت است. راز انحراف گروههاىفرقان، منافقين و فرقههاى ديگر خود محورى و عدم مراجعه به پزشكمعنوى است. ما بايد در حفظ سلامت دين خود بكوشيم و با مراجعه بهطبيبان ماهر معنوى از انحراف خويش پيشگيرى كنيم.