برداشتى از عيد نوروز1376 در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)
حامد حجتى
سبزترين فصل سال از راه مىرسد و دست نوازش نسيم گونههاى شهر را طراوت مىبخشد. هوا از عطر نيلوفر سرشار است و شهر در جذبه حضور بهار به سماعى شورانگيز نشسته است. بهار از راه رسيده و دستسبز خويش را بر سر شهرمان گشوده است. شبنمهاى آخرين روز سال 75 بر گونههاى طلايى گنبد مرقد حضرت معصومه(س) چشمنواز هر زائر عاشق است. سال تحويل كنار «سفره هفتسين سلام» در جوار حضرت معصومه آرزويى است ديرينه و آنانى كه به اين سعادت دستيافتهاند به حق توفيق بندگى و ارادت به آستان اين بزرگ را در وجود خود وامدارند.
ما نيز برآنيم تا در اين چند خط تصويرى از نوروز را در حرم مطهر حضرت معصومه(س) براى شما به قلم بكشيم. اميد است توفيق اين مهم را بيابيم.
سال76 را در كنار گلدستههاى سبز آستان بىبى به شادى مىنشينيم و اميدواريم تا آخرين روزهاى سال آستانبوس آنحضرت باشيم.
بهار طبيعت غنچههاى شادى را بر ساقههاى لبخند شكوفا ساخته و ايران در عيدى ملى غرق است اما امسال روح شيعى و ضمير ملى اين مرز و بوم شادى دو چندانى براى چشمهاى شاد به ارمغان آورده است. ميلاد هشتمين انعكاس نور محمدى در خاكدان طبيعت چهره ايران را دو چندان سرشار از شادابى و طراوت كرده است. امسال بهار چتر سبزش را بر سر ما وقتى كشيده است كه در زير نوازش سايهسار سبز ولايت علوى آراميدهايم. ايران خاستگاه شيعه است و عش آلمحمد و امسال بهار را با قدوم نو رسيده محمدى حضرت على بنموسى الرضا المرتضى جشن مىگيريم رويش بهار از سويى و گلخندههاى آسمانى كودكى لطيف از سلاله على(ع) از طرف ديگر سالى پر بركت را برايمان به ارمغان آورده است.
ما در كنار بارگاه خواهر هشتمين اختر تابناك آن قدر شاديم كه نمىدانيم خنده را ميهمان چهرههايمان نماييم و يا اشك شوق را به رواق آيينهكارى ديدگانمان دعوت كنيم.
آمد بهار و شد در و ديوار لاله رنگ (2)
بر جاده سوار بودم و از مسير سرزمين نخلهاى خونين مىآمدم، آخرين روزهاى سال 75 را در جنوب; سرزمين آلالههاى سرخ با خاك آسمانىاش گذراندم و امروز كه بهار در التهاب بيدار شدن است، به قم رسيدهام. از جنوب مىآيم سرزمينى كه سالها پيش تحويل سالش در سنگرهاى سبز با هفتشين شهادت رقم مىخورد. سرزمينى كه سبزههاى لطيف آن بوى خون مىداد و سفره سال نو را با پيشانىبندهاى خونين و چفيههاى اشكآلود تزيين مىكردند. از سرزمين آتش و خون و از ديارى مىآيم كه نخلهاى بىسرش براى هميشه در حافظه تاريخ ماندگار خواهد بود.
وقتى از آخرين پيچ جاده وارد قم شدم ساعت 11 روز پنجسنبه 30/12/75 بود و شميم ناب ولايت نوازشگر مشام رهگذران. بىاختيار خودم را در حرم مطهر بىبى يافتم آنجا بود كه چشمهايم را وقف زيارتنامه كردم ...
شكوفه شور فكنده است در گلستانها (3)
ساعت از3 گذشته بود كه براى باردوم بوسهاى از سر ارادت بر آستان مقدسش نثار كردم. صحن از مردم موج مىزد. كودكان با لباسهايى كه بوى تازگى از آنها به مشام مىرسيد شاداب و خندان به اين سو و آن سو مىجهيدند. و نسيم مرطوب و لطيف آرام آرام تمام حجم صحن را فرا مىگرفت. به داخل حرم كه مشرف شدم رويش دستهاى نياز را كه تا پنجرههاى مشبك ضريح كشيده مىشد به چشم مىديدم و ديدنىتر از همه فاصله بين چشمهاى مردم بود تا ضريح كه با هالهاى از اشك پر شده بود. عاشقان در ترنم زيارتنامه بودند;
اللهم انى اسالك ان تختم لى بالسعادة فلا تسلب منى ما انا فيه و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم (4)
خدايا از تو مىخواهم كه زندگانىام را به رستگارى پايان بخشى و اين «حال خوش» را از من باز نستانى كه جز با دست آويختن به خداى بلندپايه بزرگ هيچ نيرو و توانى نيست.
خود را به بىكران مردم مىزنم و در فشار و ازدحام شيداترين لحظات آنها غرق مىشوم تا شايد دستهايم با كشتى نجات ضريح تماس حاصل كند.
برنامه ويژه سال تحويل آغاز شد تلاوت قرآن كريم حسن مطلع برنامههاى عيد بود. ايوان آيينه مملو از مردم بود، رواقها صف در صف ايستادهاند و از منارههاى بارگاه آواى شادىبخش بهار پخش مىشود. «براتى» شاعرى از سرزمين قم ابيات خود را تقديم خاك پاى على بنموسى الرضا مىنمايد آنگاه حاج حسن باقرى بلبل بوستان ولايتبه نغمهسرايى برمىخيزد و تحويل سال را كه با قدوم فرزند خورشيد امام رضا(ع) همزمان شده استبه همه تبريك مىگويد.
استاد مجاهدى نيز به غزلسرايى مىپردازد و به خلق لحظات اهورايى مىپردازد او در پايان شعرخوانىاش تمام خواستههاى اين خستهدلان را در قالب دو بيتبازگو مىكند.
ما سوى تو آمديم با روى سياه با قامت قد خميده از بار گناه امروز بده عيدى و در روز جزا يا فاطمه اشفعى لنا عندالله
بعد از استاد مجاهدى نوبتبه مديحهسرايى گروه نور اهل بيت قم مىرسد تا با مدح على بنموسى صحن آيينه را شكوفهباران كند ...
يا مقلب القلوب و الابصار...
مديحهسرايى كه به پايان مىرسد چند دقيقهاى تا تحويل سال فرصت نمانده است، كه حاج احمد شمس زيارتنامه حضرت را مرور مىكند و مردم كه چشمهايشان را به قبله دوختهاند تا خدا به اندازه يك ، دوقطره اشك فاصله دارند. ثانيهها مىدوند تا زودتر از خط پايان سال 75 بگذرند ...
اللهم استجب لنا و تقبله بكرمك و عزتك و برحمتك و عافيتك و صلى الله على محمد و آله اجمعين و سلم تسليما يا ارحم الراحمين ... (6)
خدايا ما را پاسخ فرما و نياز ما را بپذير به بزرگوارى و سرافرازىات و به مهر و بندهنوازىات و سلام خدا بر محمد باد و بر همه خاندان او سلامى سراسر مهر و آفرين اى مهرورزترين مهرورزان...
زيارتنامه به پايان مىرسد و چشمهاى اشكبار مردم به آواى حزين و به يادماندنى نقارهخانه حضرت روشن مىشود و آغاز سال يكهزار و سيصدو هفتاد و شش را اعلام مىدارد. گريه و خنده بر لبهاى مردم نقش بسته است كودكان در اشتياق بهار در پوستخود نمىگنجند و زنان و مردان نيز از اينكه يكسال ديگر در پناه الطاف لايزال كريمه اهل بيتسپرى شده استخرسندند. اين جاست كه غنچههاى تبريك روى لبهاى مردم شكوفا مىشود. عاشقان عيدتان مبارك باد
بهار حرف كمى نيست ما نمىفهميم زبان تازه تقويم را نمىفهميم (7)
امسال در حرم بىبى بر سر سفره هفتسين نشستيم، هفتسين ما امسال لبريز بود از «سلام» هفتسين امسال زيباترين سفرهاى بود كه در طول عمر بر سر آن نشستيم و لقمهاى كوچك برداشتيم. هفتسين سلام ما عبارت بود از:
سلام قول من رب رحيم (8)
سلام على نوح فى العالمين (9)
سلام على ابراهيم (10)
سلام على موسى و هرون (11)
سلام على آل ياسين (12)
سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين (13)
سلام هى حتى مطلع الفجر (14)
هفتسين بر دلهايمان حكومت مىكند اما در همين لحظههاى ساده ياد سنگرهاى صميمى و سفرههاى هفتشين از حافظه زمان عبور مىكند، سفرههاى اشكآلود، چپيههاى خونى، پيشانىبندهاى ملكوتى... حتما در خاطرات گذشته مانده است كه كلاه تركش خورده شهيد «حسين فاطمى» را سبزه مىكاشتيم و قمقمه تيرخورده شهيد «سيد عباس علوى» گلدانمان بود و شيشه عطر كوچك شهيد «على اصغر حسيننژاد» هم تنگ ماهىمان. يادش بخير آن سال كنار سنگرمان وقتى در محاصره بوديم هفتشهيد افتاده بود و ما در حالى كه «امن يجيب» مىخوانديم سال نو را به هم تبريك مىگفتيم... يادش بخير
گل هميشه بهارم خدا كند تو بيايى اسير طعنه خارم خدا كند تو بيايى (15)
و يكسال گذشت، چشمانمان در افق جاده به دنبال سوار سپيدى بود تا طلوع كند و دستهاى نيازمندمان را سيراب كند. يكسال گذشت در التهاب روزى كه از افق مردى سوار بر ذوالجناح قدرت ذوالفقار غيرت را بچرخاند و به سمت ابديت ما را رهنمون شود. يكسال گذشتبا غروب دلگير جمعه هايش، يكسال گذشت اما تو نيامدى...
انتظار در رگ و پوست ما جارى است، سال76 را نيز به انتظار آغاز مىكنيم و اميدواريم كه تا نوروز بعد بهار چشمهاى تو را درك كنيم.
منتظران بهار بوى شكفتن رسيد مژده به گلها دهيد يار به گلشن رسيد (16)
اللهم ارنا الطلعة الرشيدة (17)
1/1/76 - قم
1- قيصر امينپور. 2- صائب. 3- صائب. 4- زيارتنامه حضرت معصومه(س). 5- حافظ. 6- زيارتش در حضرت معصومه(س) 7- محمد على شيخ الاسلام 8- سوره يس، آيه 58. 9- سوره صافات، آيه79. 10- سوره صافات، آيه109. 11- سوره صافات، آيه 120. 12- سوره صافات، آيه 130 13- سوره زمر، آيه73. 14- سوره قدر، آيه 5. 15- رضا على اكبرى 16- مولانا بيدل دهلوى 17- دعاى عهد