علمدار عاشقان- بهار سرنوشت

قادر طهماسبى، مهرى حسینى

نسخه متنی
نمايش فراداده

علمدار عاشقان- بهار سرنوشت

قادر طهماسبى- مهرى حسينى

علمدار عاشقان

روز چهارم شعبان، سالروز ميلاد سالار جانبازان، اباالفضل العباس(ع)، و «روز جانباز» است. سروده زير، تقديم اين عزيزان مى‏شود كه اسماعيلهاى از «منا» برگشته و زخميان «تيغ دوست‏» در ميدان عشق و ايثارند:

در حريم عشقبازى دست و پا گم كرده‏ام عاشقم، خود را به بوى آشنا گم كرده‏ام در شب ميلاد جانبازى به رسم اشتياق لحظه ديدار جانان، دست و پا گم كرده‏ام پاى بر جا، همچو كوهم بر سر پيمان هنوز عافيت را گرچه در اين راستا گم كرده‏ام در رگم خون شهادت پاى مى‏كوبد هنوز دست و پايى گرچه در رقص بلا گم كرده‏ام ارمغانى بود ناقابل به اسلام عزيز آنچه مشتاقانه در راه خدا گم كرده‏ام از علمدار رشيد عاشقان آموختم دست و پايى گر به عشق كربلا گم كرده‏ام مانده با حسرت نماز اشتياقم ناتمام در قنوت عشق، تا دست دعا گم كرده‏ام دست و بازويى كه از رهبر نشان بوسه داشت در شب مستى نمى‏دانم كجا گم كرده‏ام هست پيوندى جدا با دوست هر بند مرا زين سبب، دستى جدا پايى جدا گم كرده‏ام برگ برگش با حديث كربلا آغشته است دفتر عمرى كه در كوى وفا گم كرده‏ام خوانده داغم اهل عالم را به مهمانى، «فريد» تا به بزم عشق، خود را بى‏صدا گم كرده‏ام

قادر طهماسبى (فريد)

براى شهدا و هفته دفاع مقدس

«به ياد مردهاى آسمانى‏»


  • سراپا وسعت دريا گرفتند تمام خاطرات سبزشان ماند به دوش ما چه ماند اى دل چه شد اى دل كه در اين راه رفته مگر مردان غريبى مى‏پسندند غريبانه ره دريا گرفتند

  • همان مردان كه در دل جا گرفتند به بام آسمان ماوا گرفتند كه وقتى خدا را شاهد تنها گرفتند جواز وصل را بى‏ما گرفتند غريبانه ره دريا گرفتند غريبانه ره دريا گرفتند

بهار سرنوشت


  • به سمت‏ساحل آبى‏ست راهت به ياد لحظه‏هاى سبز سنگر طلوع عشق اينجا آسمانى‏ست بهار پنجره زيباست اما به ياد عشق‏هاى آسمانى دلم را نازنين! سنگر به سنگر به شوق رد پايى مى‏كشانى

  • و صد آيينه شد محو نگاهت گلى روييد جاى سجده گاهت بهار سرنوشتت‏بى‏نشانى‏ست به رنگ و بوى لاله جاودانى‏ست به ياد لحظه‏هاى بى‏نشانى به شوق رد پايى مى‏كشانى به شوق رد پايى مى‏كشانى

مهرى حسينى