محمود مهدي پور
اوضاع و شرايط فرهنگى دنياى اسلام، از آفريقا تاخاور دور و از شمال تا جنوب، شعله برجان همه روشنفكران راستين و عالمان دين مىزند.
دنياى اسلام امروز گرفتار مشكلات و مصائب فراوان است؛ دردهايى كه روح هر مسلمانى را مىآزارد. مجد و عزّت ديرين از جهان اسلام رخت بر بسته است. فقر، عقب ماندگى، اعتياد، فساد، تبعيض و بيداد در بسيارى از كشورهاى مسلمان، حكومت مىكند. صهيونيسم جهانى بيشترين گستاخىها را نسبت به امت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم روامىدارد. گويى مدينه در محاصره خيبر قرار گرفته است. در پاكستان، نظاميان وابسته به آمريكا حكومت مىكنند. در تركيه سالهاست كه پيامبر خدا را ازكرسى مديريت اجتماعى به زندان سينهها تبعيد كردهاند. در هندوستان و كشمير هنوز به قول اقبال لاهورى:
در افغانستان هنوز جشنهاى عروسى هم، مجلس سوگوارى مىشود و آمريكاى جنايتكار از يك عذرخواهى لفظى هم دريغ مىورزد. كشورهاى آزاد شده از سلطه شوروى، هنوز از چاله رها نشده، در چاه ويل آمريكا افتادند و به چنگ سرمايه دارى صهيونيسم گرفتار آمدند. و هنوز فرياد مظلوميت زنان، مردان و كودكان فلسطين به گوش مىرسد!
سايه ناوگانها و پادگانهاى نظامى دنياى كفر، برسر مسلمانان و محرومان جهان سنگينى مىكند و چشم غرّههاى دشمنان اسلام نفسها را در سينهها حبس كرده است.
اسلام و مسلمانى در شرق و غرب، تحقير مىشود.
روز به روز نهادهاى وابسته به كفر جهانى نفوذ بيشترى مىيابند؛ ديگر از وحدت دنياى اسلام كسى سخن نمىگويد و در شرق دور خون ميليونها مسلمان از كانال بانكهاى رباخوار مكيده مىشود.
اوضاع و شرايط فرهنگى دنياى اسلام، از آفريقا تاخاور دور و از شمال تا جنوب، شعله بر جان همه روشنفكران راستين و عالمان دين مىزند. درد و رنج مسلمانان روز به روز بيشتر مىشود، ديگر صداى سيدجمال، امام خمينى قدسسره ، اقبال لاهورى، كواكبى و... به گوش نمىرسد. دادنامه مسلمانان در هيچ نهاد بين المللى قرائت نمىشود.
از تمام دارايىهاى مسلمانان، يك ايمان و عشق نبوى و اميد آخرت مانده بود كه آن هم هدف مهاجمان فرهنگى قرار گرفته است.
امروز دنياى اسلام به گونهاى است كه هر مسلمانى آرزوى بازگشت به راه و رسم پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و احياى مجد و عظمت نخستين و ديرينه را دارد. هر مسلمانى مىخواهد بداند چگونه مىتوان آن شكوه، عظمت، اخوّت، عدالت، معنويّت و استقلال روزگار كهن را بازگرداند. امروز روشنفكران دنياى اسلام از كمند فرهنگ، صنعت و تمدّن غربى به تنگ آمدهاند. و مسلمانان سالهاست كه از خواصّ امّت و مديران فرهنگى، سياسى و اقتصادى حاكم بر مسلمانان گلهمندند.
بيش از نيم قرن قبل، انديشمند مسلمان اقبال لاهورى از رنج مسلمانان اشك مىريخت و از نابسامانىهاى حاكم بر اميران امت اسلام، شكوهها برمىآورد.
از او بياموزيم
اگرچه از مسلمانى خويش در برابر رسول خدا شرمندهايم ولى راهى هم جز بازگشت به سوى آن محبوب دلها سراغ نداريم.
بازگشت به سوى پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم ، بازگشت به خداست؛ بازگشت به قرآن است؛ استغفار و توبه از كج انديشىها و كج روىهاى تاريخى است.
بياييد يك بار ديگر به خانه محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم بازگرديم و از او و خاندانش بياموزيم:
چگونه انديشيدن را،
چگونه خواستن را،
چگونه ديدن را،
چگونه گفتن را، چه سان شنيدن را،
چگونه زيستن و چگونه مردن را،
محبت را، اخوّت را، حكومت را، امانت را،
تلاوت را، صبورى را، استقامت و مدارا را،
نماز و تهجّد را،
انفاق وآزادگى ازحاكميتسرمايه را،
زهد و پارسايى را، جهاد و عزّت را و شهادت را.
راستى وظايف امت در برابر رسول خدا چيست؟ و بايدها و نبايدها در برابر آن بزرگوار كدام است؟
ايمان به رسول گرامى،
معرفت پيامبر خدا،
محبت پيامبر،
نصرت و يارى رسول بزرگوار،
پذيرش داورى آن حضرت،
بيعت با پيامبر
جهاد جانى و مالى در ركاب آن عزيز،
پذيرش مرجعيّت نهايى وى،
الگوگيرى از رفتار آن حضرت،
اطاعت از او در تمام امور زندگى
استيذان و گرفتن مرخّصى براى عدم حضور در امور اجتماعى،
ابلاغ سلام و درود بر آن بزرگوار،
و پرسيدن ندانستهها از محضر او،
مودّت ذوىالقربى و...
اينها، بايدهايى است كه به تصريح قرآن نسبت به ساحت قدس نبوى صلىاللهعليهوآلهوسلم برعهده بشريت و مسلمين قرار دارد.
تكذيب رسول گرامى، عصيان او، عداوت و دشمنى با او، تقدّم بر رسول خدا، آزار و بلند كردن صدا در برابر سخن او، ستيزه جويى با او، دروغ بستن به او، ورود بدون اجازه به خانه او، تلاش براى تحميل نظر بر او، تمسخر و استهزاى او و انديشههاى آسمانى او و... از نبايدهايى است كه قرآن، مسلمانان و عموم بشريت را نسبت به آن هشدار داده است.
كارنامه عملى ما در آستان پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم
حال به راستى آيا وظايف خويش را در برابر آن عزيز الهى، انجام دادهايم؟
كارنامه امّت نسبت به آستان قدس نبوى چگونه است؟
كدام يك از اهداف عالى حضرت رسول صلىاللهعليهوآلهوسلم را تحققّ بخشيدهايم؛ آزادى بشريت از چنگ بيدادگران را؟ وحدت امت اسلامى را؟ استقرار قسط جهانى را؟ كداميك و به چه ميزان؟
زاويه انحراف ما در زندگى فردى و اجتماعى از خطّ مستقيم نبوّت چقدر است؟
پيامبر از چه امورى نگران بود؟ در جهت پيشگيرى از مايههاى نگرانى آن عزيز، چه كردهايم؟
راستى در زمينه سيره پژوهى، سيره نگارى، سيرهشناسى، سيره آموزى، سيره خوانى و حاكميّت سيره نبوى چه كردهايم؟
آيا مبانى برنامههاى توسعه و سياستهاى كلان كشورهاى اسلامى، بر قرآن و سيره نبوى عرضه شده است؟
آيا برنامه نويسى و تخصيص بودجه در كشورهاى اسلامى با توجه به اولويتهاى سيره و سخن نبوى است؟
آيا مرمّت آثار باستانى در فرهنگ محمّدى، واجبتر از تأسيس و نگهدارى مساجد و گسترش فرهنگ قرآنى است؟
آيا نظام قانون گذارى، نظام قضايى، نظام تربيتى، سياستهاى ورزشى، نظام ادارى، سيستم اقتصادى، نظام تبليغى و اطلاع رسانى و نظام سياسى و روابط خارجى در كشورهاى اسلامى و حتى جمهورى اسلامى ايران چه ميزان با انديشههاى قرآنى و سيره نبوى صلىاللهعليهوآلهوسلم هماهنگ است؟
بگذريم از كارنامه عملى و اقدامات اجتماعى كه غمانگيز است!
فعاليتهاى تئوريك، پژوهشى، تبليغى، اطلاع رسانى و هنرى ما در برابر او چگونه است؟
تاكنون در جهت تدوين «علوم نبوى»، «جهان بينى نبوى»، «آرمانهاى نبوى»، «احكام نبوى»، «سياست نبوى» و «تاريخ و سيره نبوى» چه گامهاى عملى برداشتهايم و براى نشر و تبليغ آن چه كردهايم؟
آيا كتابشناسى جامعى در سيره و تاريخ نبوى تدوين كردهايم؟ در زمينه معرفى پيامبر به سطوح گوناگون فكرى و گروههاى مختلف اجتماعى چه كردهايم؟
به راستى، حكم فقهى تمسخر، استهزاء، تحريف و سبّ رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم از طرق آثار مكتوب، شفاهى، تصويرى و نمايشى چيست؟ و چقدر اجرا كردهايم؟
سيره عبادى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، تربيتى و تبليغى رسول گرامى تا چه ميزان تدوين شده و به كدام زبانها ترجمه و منتشر شده است؟
كدام قواعد فقهى را از سيره و سخن پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم استنباط كردهايم؟
راستى منبع و سرچشمه دانشهاى نبوى چيست و انسان به چه ميزان و چگونه مىتواند به آن دست يابد؟
آيا شيعه و سنّى هركدام «صحيفه نور نبوى» را بر اساس روايات خويش تدوين كردهاند؟
چند فيلم دقيق و عميق از زندگى پيامبر و يارانش ساخته و به دنياى سينما و تلويزيون سپردهايم؟
كدام شبكهها و سايتهاى جهانى و كدام ناشران تخصّصى به معرّفى، شبهه زدايى، تهمت زدايى و تحليل درست و كامل از سيره و سخن نبوى صلىاللهعليهوآلهوسلم پرداختهاند؟
اولويتهاى پژوهشى، نگارشى، آموزشى، اطلاع رسانى و تبليغى در قلمرو تاريخ و سيره رسول گرامى كدام است؟ و كدام نهادها به انجام آن اقدام كردهاند؟
در زمينه تدوين سال شمار، ماهشمار و روزشمار زندگى رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم چه ميزان كار پژوهشى و فرهنگى انجام شده است؟
فرهنگِ دوستان و دشمنان پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و فرهنگِ اعلام مطرح در گفتار رسول خدا را كدام نهاد فرهنگى تدوين مىكند؟
در زمينه دائرةالمعارف موضوعى سخنان رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم چه كردهايم؟
انديشههاى راستين و بنيادين پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم در زمينه مسائل امروز ما، تا چه ميزان عرضه شده است؟
آيا پيامبر به آزادى مخالفان دين و حكومت دينى مىانديشيد يا دستور تخريب مسجد ضرار را صادر مىكرد؟
آيا كفاف و عفاف را مبناى زندگى اسلامى مىدانست يا به توسعه و بيداد و فجور تن مىسپرد؟
راستى كدام يك از احاديث نبوى وارونه تفسير مىشود؟ اسرائيليات چه ميزان به تاريخ و سيره نبوى راه يافته است؟
نقش يهود و معاويه و دستهاى جهل و غرض در افزايش و كاهش حقايق سيره و سخن نبوى چيست؟
معيارهاى عزل و نصب در سيره رسول گرامى چه بود؟ پيامبر با جريان نفاق و منافقان چه رفتارى داشت؟
در زمينه عدالت، اصلاحات، آزادى، اشتغال، جهانى سازى، استقلال و... كدام يك از رهنمودهاى پيامبر خدا تدوين شده است؟
اين مسائل و صدها پرسش ديگر، هنوز پاسخ متقن و مستند نيافته است و مسئوليت آن بردوش محقّقان مؤمن و بيدار حوزهها و دانشگاههاى بلاد اسلامى است.
در پايان اميدواريم اين ويژه نامه، فريادى براى بازگشت به سيره و سخن نبوى صلىاللهعليهوآلهوسلم باشد و امت اسلامى با ابلاغ درود به آن بزرگوار، دوباره راه فلاح خويش را بيابد كه به قول سعدى:
محال است سعدى طريق صفا توان رفت جز در پى مصطفى
«اِنَّ اللّهَ و ملائكتهُ يُصلُّونَ عَلَى النَّبى يا ايهاالذين آمنوا صَلُّوا عليه و سلّموا تسليماً.»
والسلام