احمد محيطى اردكانى
يكى از سنتهاى خوبى كه در بين مؤمنان رايج است و ريشه در ايمان مردم دارد، افطارى دادن و ميهمانى كردن اقوام و دوستان در ماه مبارك رمضان است.
توجه يافتن به كسانى كه در اداره زندگيشان بويژه ضرورىترين امر يعنى غذا، با دشوارى روبه هستند، يكى از حكمتهاى روزه است. در روايات چنان به افطارى دادن سفارش شده كه از روزه مستحبى اهميتبيشتر يافته است. امام موسى بن جعفر(ع) فرمود: افطارى دادن به برادر روزهدار از روزهات بافضيلتتر است. (1) بىترديد هرگز افطارى دادن جاى روزه واجب را نمىگيرد، اما در ارزيابى ثواب، گاهى ثواب افطارى بيشتر است.
امام صادق(ع) نيز مىفرمايد: كسى كه مؤمنى را افطارى دهد، كفاره يك سال گناه او شمرده مىشود، و كسى كه دو مؤمن را افطارى دهد، بر خداوند است كه او را وارد بهشتسازد. (2)
مهمانى كردن، در قرآن شريف و روايات ائمه معصومين(ع)، از اوصافپيامبران و پيشوايان دين شمرده شده است. خداوند متعال مىفرمايد:
«هل اتيك حديث ضيف ابراهيم المكرمين اذدخلوا عليه فقالوا سلاما قال سلام قوم منكرون فراغ الى اهله فجاء بعجل سمين.» (3)
اى رسول ما، آيا حكايت ميهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟ هنگامى كه آنها بر حضرت ابراهيم وارد شدند، سلام كردند. او جواب سلام آنها را گفت و فرمود: شما مردمى ناشناس هستيد.(خوب استخود را معرفى كنيد) آنگاه نزد خانوادهاش رفت و با كبابى از گوسالهاى فربه باز آمد.
گرامى داشتن ميهمان از لوازم ايمان به خداوند متعال شمرده شده است.
پيامبر اسلام(ص) مىفرمايد: كسى كه ايمان به خدا و روز جزا دارد، بايد ميهمانش را گرامى بدارد. (4)
و نيز فرمود: خانهاى كه در آن ميهمان وارد نشود، فرشتگان نيز وارد نمىشود. (5)
روزى اميرمؤمنان غمگين بود، وقتى سبب آن را پرسيدند، فرمود: هفت روز است، ميهمانى برايم نيامده است. (6)
حضرت على(ع) چه بسا بر خود سخت مىگرفت تا بتواند ديگران را بهتر ميهمانى كند. در روايت مىخوانيم: اميرمؤمنان على(ع) از نظر طعام شبيهترين افراد به پيامبر گرامى اسلام(ص) بود. خود نان و سركه و زيتون مىخورد و به مردم نان و گوشت مىداد. (7)
حضرت على(ع) گاهى خود غذا نمىخورد تا ميهمان غذا بخورد. مردى پيش رسولخدا(ص) آمد و از گرسنگى شكايت كرد. آن جناب كسى را نزد همسرانش فرستاد و پيام داد، اگر نزدتان خوراكى يافت مىشود، براى اين مرد بدهيد. گفتند، غير از آب چيزى يافت نمىشود.
پيامبر(ص) فرمود:«من لهذا الرجل اليلة» كيست كه امشب اين مرد را خوراك دهد؟ على عرض كرد: من او را ميهمان مىكنم.
آنگاه نزد فاطمه زهرا(س) شتافت و پرسيد: چه يافت مىشود تا از اين مرد پذيرايى كنيم؟
فاطمه عرض كرد: اندكى غذا براى كودكان داريم، ولى ميهمان را بر فرزندانم مقدم مىدارم.
حضرت فرمود: بچهها را بخوابان و چراغ را خاموش كن.
چراغ را خاموش كرد. وقتى ظرف غذا آماده شد، على(ع) دهان خود را حركت مىداد و چنان مىنمود كه مشغول خوردن است تا ميهمان با خاطرى آسوده غذا بخورد چون آن مرد به اندازه كافى غذا خورد و دست كشيد، كاسه را به فضل خداوند پر از غذا يافتند. صبحگاه اميرمؤمنان براى نماز به مسجد رفت. پس از نماز، پيامبر اكرم(ص) به وى نگريست و در حالى كه قطرات اشك از ديدهاش فرو ريخت، فرمود: يا ابالحسن ديشب خداوند از كردار شما در شگفتشد و اين آيه را فرو فرستاد.
«و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة»; ديگران را بر خويش مقدم مىدارند، هرچند خود تنگدست و گرسنه باشند. (8)
تمام اين بركات براى كسى است كه در خانهاش مؤمنى را ميهمانى كند، بىترديد اگر ميهمان روزهدار باشد، ارزش والاتر ثواب بيشترى دارد.
امام صادق(ع) مىفرمايد: فردى به نام سدير، در ماه مبارك رمضان، بر پدرم امامباقر(ع) وارد شد. حضرت فرمود: اى سدير، آيا مىدانى در چه شبهايى قرار داريم؟ عرض كرد، آرى، پدرم فدايتباد، شبهاى ماه مبارك رمضان است. امام فرمود: آيا مىتوانى در هر شب از اين شبها 10 بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كنى؟
سدير گفت: پدر و مادرم فدايتباد اين اندازه ثروت ندارم. امام فرمود: آيا مىتوانى نه بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كنى؟
سدير باز همان گونه جواب داد. حضرت يكىيكى كم كرد تا فرمود: آيا مىتوانى هر شب يك بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كنى؟
سدير عرض كرد: اين نيز در توانم نيست.
امام فرمود: آيا مىتوانى هر شب مسلمانى را افطار دهى؟
مرد گفت: آرى، بلكه ده مسلمان را نيز مىتوانم.
پدرم فرمود: اى سدير، من نيز همين را اراده كردهام. اگر بتوانى يك برادر مسلمان را افطارى دهى(ارزش آن) چون آزاد ساختن يكى از فرزندان اسماعيل است. (9)
هدف از اين ميهمانيها و افطارىها، علاوه بر مسرور ساختن مؤمنان خصوصا فقرا، ايجاد انس و هماهنگى و اتحاد بين مسلمانان است.
اما اگر سفرههايى كه هنگام افطار گسترده مىشود براى خودنمايى و چشم و هم چشمىها باشد و بىتوجه به درماندگان و فقرا برگزار شود، جز گناه و دورى از حقيقت ثمرى ندارد.
اميرمؤمنان(ع) در نامهاى به عثمان بن حنيف، كه يكى از كارگزاران حضرت در بصره بود، نوشت: اى فرزند حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره برايتخوانى گسترد و تو نيز دعوتش را اجابت كردى، خوراكهاى رنگارنگ برايت آوردند و قدحهايى در برابرت چيدند و تو نيز حريصانه از آنها خوردى واستخوانهاى گوشتدار را با دندان پاك كردى. گمان نمىبردم، تو پذيراى دعوت چنين مردمى شوى و بر خوانى كه بينوايان از آنها محرومند و توانگران پيرامونش حضور دارند، بنشينى. بنگر از اين آخر دنيا چه مىجويى؟!
آنچه يقين ندارى حلال است، دور افكن و از آنچه به يقين مىدانى حلال است، استفاده كن. (10)
افطارى و پذيرايى در صورتى ارزش دارد كه از پيرايهها پاك و هدفش رضايت الهى و مسرور ساختن مؤمنان باشد.
1- وسائل الشيعة، ج7، ص 100. عن ابى الحسن موسى(ع): قال: فطرك اخاك الصائم افضل منصيامك. 2- وسائل الشيعه، ج7، ص 101 و 102. حديث9. 3- سوره الذاريات، آيات 24 -27. 4- ميزان الحكمة، محمدمحمدى رى شهرى، ج 75، ص 520. 5- بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج 75، ص 461. 6- ميزان الحكمة، ج 5، ص 521. 7- همان، ص539. 8- داستانها و پندها، مصطفى زمانى، ج2، ص 65. 9- وسائل الشيعه، ج7، ص 100، ج3. 10- شرح نهج البلاغه، ميرزا حبيب الله خويى، ج 20، ص116.