محمود مهدي پور
محبت زهرا(س) هميشه انسان ساز است. و معرفت فاطمه(س) هميشه نور آفرين. اطاعت از فاطمه هميشة آزادي بخش است.
زيارت زهرا(س) آرزوي هميشه تاريخ است.
خطبه فاطمه(س) هنوز سند رسوايي بيدادگران روزگار است و طهارت فاطمه(س)، ارادهي تکويني خدا و نص صريح آيه تطهير. چادر فاطمه(س)، هنوز هم "پرچم استقلال"و عزّت امت اسلامي است.
او آموزگار"عرفان و اخلاص" و فرزند "رسالت"، همسر "ولايت" و مادر "امامت" است. اسوه اخلاق و عدالت است و برترين بانوي روز قيامت. زاد روز اين "بانوي نمونه اسلام" بانوي اوّل عالم،"فروغ آفتاب" و "بهشت ارغوان" و "کشتي پهلو گرفته" براي رهايي امت و ميلاد فرزند رشيدش خميني کبير(ره) بر تمام زنان و پيروان با ايمان او مبارک باد.
به همين مناسبت قطرهاي از اقيانوس فضيلت فاطمه(س) را با عنوان"الفباي فرهنگ فاطمي" به تمام انسانهاي آزاده به ويژه، خواهران مسلمان تقديم ميداريم.
آزادي و ايمان را بايد از فاطمه(س) آموخت. او الگوي ابرار است و مادر احرار در تمام قرون و اعصار، درياي احسان و ايثارش زبانزد قرآن است و روح آسمانياش مايهي آقرينش زمين و آسمان و آرامش اميرمؤمنان(ع). ام ابيها و ام الحسنين و ام الائمه(ع) لقب دارد. اسماء دختر عميس انيس اوست و امّ ايمن مونس او.
او بتول است و در بارگاه برين او باطل راه ندارد. بانوان امروز دنيا، بزرگي و بزرگواري را از بانوي نمونه اسلام ميآموزند، فاطمه(س) را بيبي بزرگ آفرينش و برج بلند ايمان ميدانند و "بيت الاحزان" فاطمه(س) را به "قصر الافراح" ابوسفيانها نميفروشند و يک موي کوخ نشينان را بر کاخ نشينان ترجيح ميدهند.
فاطمه، پاره تن رسول خداست، پارساترين زن تاريخ، پيشواي پاکيزگان جهان و پاکترين دختر گيتي.
پرسش را بايد از فاطمه(س) پرسيد و پاسخ رابايد از زهرا(س) شنيد، پرستش را بايد از صديقه آموخت و پرستاري پدر و همسر را از او بايد ياد گرفت.
او پرستوي کوي دوست است و پروانه خانه پيامبر و به پرنيان دنيا نياز ندارد.
تولدش جشن حضور برترين بانوان آسماني، خديجه و مريم و آسيه و صفوراست.
تسبيح فاطمه(س) عصارة ارزشهاست و تکبير و تحميد و تسبيح خدا، که بوي تربت قدسي شهيدان دارد.
تابش خورشيد از فروغ فاطمه(س) است و تاريکي، از فضاي زندگي زهرا(س) ميگريزد. او تنديس اخلاص، آموزگار تلاوت و ترتيل و ترجمان وحي است. تربيت توحيدي را بايد از او فراگرفت.
از ثري تا ثريا مفتون جلال فاطمه(س) است. ثفنة دستهاي لطيف و نورانياش در خدمت به امام و امت خود يک تاريخ ماندگار است.
او يکي از دو يادگار نبوت"ثقلين" ثمره قلب پيامبر(ص) و مادر ثارالله است. ثبات قدم را بايد از او بياموزيم و کار و ايثار و بردباري را از او درس بگيريم.
جبرئيل امين جاروکش خاندان فاطمه(س) است و جن و انس محو جلال زهراي مرضيه(س). جاني آسماني دارد و جامهاي زميني، کلامش جانفزاست و اندوهش جانگداز. جاهليت جراحتي بر روح اوست. و جهاد التيامي بر سينة پر اندوهش.
چشم فاطمه بر آسمان، چهرهاش ملکوتي و قلبش چشمهي فياض ايزدي و سينهاش سينه سيناي محمّدي(ص) است.
او چشم و چراغ خلقت است و چلچراغ عرش الهي. چمن افروز باغ جهان است. و چکاد بلند ارزشهاي آسمان. چرخ برين،"چراغاني" زيباتر از لحظههاي ميلاد زهرا(س) نديده است. ولايتش چتر مصونيت آسمان و زمين است و چادر نمازش چارهساز مشکلات عالم و آدم.
فاطمه(س) حبل المتين استوار الهي است. حرّه و آزاده است. حصان و حانيه و مهربان و منصوره در آسمان. حبيبهي خداست و محبوبه محمد(ص). حوراء انسيّه و راضيه مرضيه است.
حجاب فاطمه(س) حرز جانها و جامعههاست و حياي زهرا(س) مايهي حسن و جمال دختران آدم و حوّا.
خديجه(س) مادر اوست و خاتم الانبياء پدر، خوف خدا برجانش و خدمت به محرومان کارنامه ناتمام زندگياش، خانهاش پناهگاه هميشه بشريت مظلوم و خطابهاش خروش آگاهي و ايمان و آزادي است. خطبه خواستگاريش خطبهاي آسماني است و خميني بزرگ، فرزند امروزش که در زاد روز خود او ولادت يافته است.
ميلاد اين مادر و پسر مبارک باد.
دختر پيامبر(ص) است و نور ديدگان او. دوستي فاطمه(س) راهکار تقرب به آستان الهي و دستان پينه بسته زهرا(س)، هزاردستان کار و تلاش و جهاد و نيايش است.
دل فاطمه(س)، حرم امن الهي است و دانش فاطمه(س) عصاره قرآن و خميرمايه دانايي انسان. ديو از نام زهرا(س) ميگريزد و درهاي بسته با نامش باز ميشود. دنيازدگي از ساحت قدسي زهرا بدور است. دعا و نيايش کار هميشهي اوست و دلسوزي براي همسايگان دفتر باز زندگياش.
دفاع از اسلام و ولايت، شاخصهي فرهنگ فاطمي است و هدايت انسانها دغدغهي هميشه او.
او ذريّه پاک نبوي است که ذلت نميپذيرد و از ذلت پذيري مسلمانان بر ميآشوبد.
دل در گرو ذات خدا دارد، و ذکر رب العالمين بر لب، ذبح عظيم فرزند اوست و ذرّه پروري کار فضّهاش.
خداي ذي الجلال شيفته کمال اوست و صاحبت ذوالفقار شوهر بيمثال او.
او راضيه و مرضيه است. که ريشه در آسمان دارد و رخ در زمين.
نالهاش رعشه بر عرش افکند و رعب در دل شيطان، رفت و روب خانهاش، افتخار انبياست و نامش رمزگشاي اسرار جهان.
او زهرا(س) است، بانوي نوراني و درخشان که وقتي در محراب نيايش ميايستد، فرشتگان آسمان به نورش خيرهميشوند، او آيت زهد و وارستگي است که در برابر زر و زور و تزوير تسليم نميشود.
اگر زکرياي پيامبر کفيل مريم عذرا است، برترين پيامبرخدا(ص) کفالت فاطمه(س) را برعهده دارد.
فاطمه(س) زيور عرش الهي است و زبدهي آفرينش و "زجاجهي" نور آفرين سوره نور.
ژرفاي روح زهرا(س) از نگاه ما بيرون است.
فاطمه(س) ساده زيست است ولي ژوليده نيست.
سيماي پاکيزهاش از ژاله پاکتر است.
ژاژخائي از ساحت او دور است.
ژن پارسايي و فضيلت در تبار زهرا(س) تداوم دارد، او زهرهي آسمان ارزشهاست.
سلام خدا، تقديم به فاطمه(س) و پدر و مادر و فرزندان او باد.
سارا خادم کوچک فاطمه(س) است.
سوختن در خدمت به مکتب را بايد از او فراگرفت و ساختن فرزنداني فرزانه را از شيوه پرورش او."سادات" بزرگوار افتخارشان فرزندي فاطمه(س) است. و ساقي کوثر همسر بيبديل او. سکوت و فرياد، هر دو را بايد از فاطمه(س) آموخت که او سبکبال، به فراشي مويين و سبويي سفالين اکتفا ميکند و سپاس گويان در سپاه محمد(ص) و علي(ع) به ستايش خداي ميايستد.
سحرگاه شاهد صادق سبزهزاران سجود و سوز و سرور زهرائي است.
اگر شهيد شمع تاريخ است. فاطمه(س) بانوي شهيد و مادر شهيدان و همسر اولين شهيد محراب است.
حق شفاعت، هديه خدا به فاطمه(س) است که مادر شبّر و شبير است و مربي حسن و حسين(ع) شرافت و شرم و شجاعت و شب زندهداري ، شکر، شعور و شور، گوهرهاي شب چراغ خانه فاطمه(س) و هفت شين سفره شاگردان اوست.
صحيفه فاطمه(س) کتاب اسرار امامت است و تاريخ آينده بشريت.
صوم و صلاة کار مداوم زهراست.
و صراط مستقيم، خط مشي صديقه کبري(س).
صدق و صلاح و صفا، صرفه جويي و صلابت و صبوري واژههاي صدرنشين فرهنگ فاطمي است.
ضلال و گمراهي در زلال فرهنگ فاطمي راه ندارد و خشم الهي نصيب معاندان انديشههاي زهرايي(س) است.
فرهنگ زهرا(س)، فرهنگ ضوابط است و بس.
ضديت با فاطمه(س)، ناسازگاري با رسول خدا(ص) و يک ضربه شمشير شوهرش برتر از عبادت ثقلين است.
محبت فاطمه(س) بالاترين ضريب ارزيابيهاست و مرقد گم شدهاشت ضريح تمام آرمانها.
طهارت در انديشه و اخلاق و آرمان و صورت و سيرت، شاخصه اخلاق فاطمه(س) است.
درخت طوبي، ريشه در خانهي او دارد. که طلايهدار دفاع از همهي مظلومان تاريخ است، صورتي زميني و سيرتي آسماني دارد.
او طائر بلند پرواز بهشتي است که بر طارم اعلي پرواز ميکند.
طاهره مطهره است که طبل بيداري را مينوازد و گرد خانه توحيد به طواف ميپردازد. طنين طلا و طغيان طاغوت و طلسم شيطان، هرگز طمأنينه روح بلند او را بر نميآشوبد.
ظلم و ظلمت از ساحت فاطمه(س) ميگريزد و صبر و ظفر در مکتب زهرا(س) هم پيمان است. ظن و گمان توان ترسيم مناقب فاطمي را ندارد، لحظه ظهور، لحظه درخشش انوار کوثر است و توحيد و عدالت جهاني، ارمغان عظيم يوسف زهرا(ع) است.
غدير خاطرة شيرين ولي غم انگيز فاطمه(س) است.
غصب خلافت و غسل شهادت پيامدهاي آن روز است. غربت فاطمه(س) و امت اسلام در پيغرور و غوغا سالاري پاسداران جاهليت پديد آمد و فقدان غيرت ديني و نفوذ تفرقه در ميان ياران محمد(ص) و علي(ع) اين فاجعه را تداوم بخشيد.
فاطمه(س) براي دميدن روح غيرت و زدودن غبار غفلت، رنجها برد ولي افسوس که غريو غم انگيز زهرا مخاطبي نيافت.
آزادي و فوز و فلاح دستاورد، پيروي از فرهنگ فاطمي است وفسق و فساد و فقر امت اسلامي، مولود پيروي از آئين اشرافيت جاهلي،
"فداها ابوها" در شأن فاطمه(س) است. فاطمه(س) فدائي فضيلتهاي علوي است و "فدک" بهانهاي براي افشاي ستم کاران امروز و فرداها.
"فضّه" زني که در سايه فاطمه(س)، طلاي ناب شد و "فقه" ميراث فرزندان او در حوزههاي علوم اسلامي.
تلاوت قرآن محبوب فاطمه(س) است و قائم آل محمد(عج) موعود او.
قافلهي بشريت بدون قطبنماي فاطمه(س) را ه قبله را گم ميکند و آزادي، بدون پرواز در افق قدسي زهرا(س) قبرستان تمام قيامهاست.
او کوثر است و کوکب درّي که از کور دلي انسانها مينالد و از کم فروشي شکوه ميکند.
او امام کربلائيان را پرورش ميدهد، و بيش از همه کارگران، دستهايش پينه ميبندد. و سرانجام با کافور بهشتي حنوط ميشود. کارنامهاش سند کارآيي تمام زنان آزاده است. نامش کيمياي انسانيت و کلبهي کوچکش کانون فضيلت است.
او طعم گرسنگي را چشيد، هجوم گارد ستم را به خانه عدالت ديد، در فراق پيامبر(ص) و در مظلوميت علي(ع) گلبانگ بيداري برآورد و نسبت به گناهان اجتماعي هشدار داد.
گريههاي او گلاب اشک بود که بر چهره امت خفته ميريخت و بيداري ميبخشيد. گفتمان فاطمه(س) توحيد و عدالت بود که، با کمال تأسف گوش شنوايي نيافت.
او گر چه ميتوانست لباس بهشتي بپوشد ولي به جامهاي فرسوده و ساده اکتفاء ميکرد. ذکر خدا بر لب داشت و لؤلؤ و مرجان پرورش ميداد.
لغو و لهو در ساحت قدسياش راه نداشت.
او ليلة القدر بود و "ليلة القدر خير من الف شهر".
او آن قدر احساس مسئوليت داشت که فرصتي براي فوتبال و فوتسال و دوچرخهسواري و شطرنج و ژيمناستيک نمييافت و به آسمان و رهايي انسان ميانديشيد.
او مادر بود.
مادر همه، مادر رسالت، مادر امت و برترين بانوي آفريش و محبوبه خدا.
مشکات انوار الهي است و منبع علوم آسماني و مرزبان شهيد شريعت نبوي.
محراب و مهريهاش، هزار راز سر به مهر و درس شنيدني دارد، مدح او مدح آفتاب است و مودّت او فرمان صريح کتاب خدا.
فاطمه(س) نور است و جايگاه انوار الهي، "بسم الله النور، بسم الله النور النور " نقش نگين انگشترش "امن المتوکلون" است و نمازش اوج عرفان انساني و پرواز روح.
نسل فاطمه(س)، نور آفرين است.
نگاهش به سيماي محمّد(ص) است و تمام عشقش، تلاوت قرآن و خدمت به مردم و محرومان. نظام عالم و آدم فرزندان اوست. و نشان نفاق، نفرت از او و خاندان او.
وحي در خانهي او فرود آمد و وصي محمّد او را به همسري برگزيد. وفاي به نذرش، حکايتي قرآني است، و ورد زبانش نام خدا. وقفياتش سرمايه نيازمندان. وصايايش وسيله بيداري، وليمه عروسياش، اعجاز بيکران الهي و ولايتش حلقه وصل امت اسلامي است.
هنر را بايد از فاطمه(س) آموخت. هنر مکتبي را. هنر سرخ را. هنر هدايت را، هنر سبز را، هنر هدفداري را، هنر همسرداري را، هنر همسايهداري را، هنر هجرت را، هنر قدس و طهارت را، هنر حجاب و عفت را، هنر ولايتمداري را، هنر نيايش را، هنر جهاد و شهادت را، هنر شيدايي نسبت به آسمان و ملکوت را.
ولي هنوز هزار راز و رمز عقيده و اخلاق و عدالت و هزار شرط زيستن و همزيستي در هيجده بهار زندگيش نهفته است.
گل ياس و ياسمن يادآور سپيدي و عطر و بوي اوست.
و يوسف زهرا(س)، در آخر الزمان الگوي فاطمه(س).
چشم يعقوب، انتظار را از او آموخته است و يدبيضاي موسي(ع) مرهون يک نگاه زهرا(س) است.
يقين ابراهيم(ع) در قلب اوست و يهود، دشمن ديرينه او و فرزندان او.
سلام بر او، روزي که به دنيا آمد، روزي که بر چهرهي علي(ع) لبخند زد و روزي که فرزند موعودش (عج) ظهور خواهد کرد.
ان شاء الله