اى چشم كمك كن ، براى قاسم بن كثير، با دانه هاى اشك كه از تو سرازير است .
او طعمه شمشير گروه پست ، از مشركين بى حميت و بدكار شد.
همراه ناله هاى مرغ غم ، كه بر فراز شاخه ها مى خواند من براى تو اشك مى ريزم .(459)
پس از شهادت اين دو، زيد بن على (عليه السلام ) سعيد بن خيثم را فرستاد تا مردم را به جهاد و شورش و كمك به انقلاب دعوت كند. سعيد داراى صدايى قوى و به اين صفت معروف بود. او هم ماءموريت خويش را انجام داد. (460) و همه فهميدند كه اين شعارها از جانب زيد و ياران آنهاست و جمعى به نهضت پيوستند.
درباره عده ياران و طرفداران زيد در روز قيام روايات مختلف است و سه قول در اين زمينه نقل شده است :
1 - بعضى تعداد آنان را يك صد و پنجاه مرد جنگى مى دانند.(461)
2 - و در بعضى روايات عدد آنان ، دويست و هجده نفر آمده است و زيد (عليه السلام ) از اين بابت نگران بود چون او انتظار داشت همه آنان كه با او دست بيعت دادند به كمك او بشتابند.(462)
3 - سعيد بن خيثم ، كه خود از ياران زيد است مى گويد:
تعداد ما در روز نبرد پانصد نفر بود و لشكر دشمن بيش از دوازده هزار نفر بودند. (463) البته به اين چند خبر نمى توان تكيه كرد كه تعداد ياران زيد اين عده بوده اند چگونه ممكن است آنان دو روز تمام به شهر كوفه مسلط شوند (464) و آن را از چنگ دشمن خارج سازند و حال آنكه لشكر شام چندين برابر آنان بود.
پس حتما اصحاب و ياران زيد بيش از اين تعداد بودند وانگهى معقول نيست كه از چهل هزار بيعت كننده همه تخلف كنند جز پانصد نفر و مؤ يد قول ما سخن بلاذرى است كه مى گويد:
طايفه قيس به نبرد دعوت شدند و آنان كه از ايشان به كمك زيد آمدند تنها هزار نفر بودند.(465)
موقعى كه فقط، از طايفه قيس اين عده به زيد پيوسته باشند معلوم است ياران او بيش از اينها بوده است .