در اين هنگام عبداللّه فرمان داد، به بنى اميه حمله ور شوند، ناگهان دژخيمان و جلادان كه قبلا خود را آماده اين كارزار كرده بودند، بر سر آنان ريختند و همه را با هم خرد كردند و حمام خونى از آنان به وجود آمد و اجساد مرده و نيمه جان آنان را زير فرشها قرار دادند، و روى آن نشستند تا همه آنان هلاك شدند. (701) و نظير اين پيشامد را در مجلس سفاح اولين خليفه عباسى نيز نقل كرده اند، سديف ميمون به قولى سراينده اين اشعار، گويد من حس كردم كه يكى از آنان در زير فرشى كه من نشسته بودم زنده بود و حركت مى كرد، من اين قدر فشار آوردم تا مرد و ديگر حركت نكرد، ( و ذلك جزاء الظالمين ) اين است سزاى ستمكاران .
آنگاه سديف برخاست و اين اشعار را خواند:
و اثر زيد در اين سخن على بن محمّد قاضى تنوخى (متوفات سنه 342 ه ق ) ديده مى شود، او در مقام رد بر ابن مغتر (متوفاى 296) كه به بنى عباس در مقابل بنى طالب و علويون افتخار كرده و گفته است :