مردى به نام ابى غسان ازدى مى گويد: زيد بن على (عليهماالسلام ) در مسافرت به شام در زمان حكومت جائر هشام پنج ماه به زندان افتاد، هيچ مردى را داناتر از او به كتاب خدا نديدم ، در اين مدت كوتاه كه با او همزندان بودم سوره حمد و بقره را بطور جالب و شيوا با بيانى رسا به نحو تفسير از او آموختم .
آرى او از فرصت استفاده كرد و زندان را به شكل مدرسه اى عالى تبديل نمود و حتى در موقع گرفتارى تا آنجا كه برايش ممكن بود به وظيفه روشنگرى خويش پرداخت و براى زندانيان تفسير قرآن مى گفت .
او زندانيان را از سرچشمه علوم و حكمتها و زهد و تقواى خود سيراب مى نمود و آنان را به كتاب حق و احكام خدا دعوت مى كرد، مى گفت : (114) رحمت خدا شامل حال شما گردد. بدانيد كه بهترين و روشنترين راهها براى رسيدن به سعادت واقعى ، دانستن قرآن و عمل كردن به دستورها و قوانين آنست . زيرا اين كتاب عزيز، داراى شرافت و عظمت خاصى است كه خداوند به آن بخشيده است و نام آن را، روح ، رحمت ، شفاء، هدايت و نور نهاده است . خداوند با فصاحت و بلاغت اعجازآميز آن نقشه هاى دشمنان و مخالفان حق را نقش بر آب ساخته است . اين كتاب را چنان لطيف و ملايم روح قرار داده كه براى گوش ها، ناماءنوس و ناهنجار نيست . و چنان محكم و تازه است كه با رد مخالفان خللى به آن نرسد و كهنه نگردد.
عجايب و شگفتيهاى اين كتاب هميشه تازگى و حلاوت خاصى دارد.
فوائد آن آنقدر زياد و بيكران است كه انتهايى براى آن تصور نمى شود.
اين قرآن داراى چهار سيما و صورت است .
سيماى حلال و حرام كه اكثر مردم اين احكام را مى دانند.
سيماى دقيق تر كه جز علماء و متفكران به آن دست نيابند.
سيماى فصاحت و اسلوب الفاظ كه جز فصحاى عرب حلاوت آن را درك نكنند.
سيماى باطنى يا تاءويل قرآن كه جز خداوند متعال كسى آن را نداند.(115)
بدانيد كه قرآن داراى (ظاهر) و (باطن ) و (حد) و (اطلاق ) ظاهرش همان تنزيل است (و الفاظى كه نازل شده و مردم مى فهمند) و باطنش تاءويل (معانى خلاف ظاهر و دقيق ) آن است و (حد) آن همان احكام و قوانين تشريعى آن است و (مطلق ) عبارت از ثواب و عقاب آن مى باشد.(116)