فرهنگ شاعران پارسی گوی

جلد 3 -صفحه : 358/ 133
نمايش فراداده

پانى‏پتى - بوعلى قلندر

سيدشرف‏الدين‏بوعلى قلندر فرزند سالارفخرالدين پانى‏پتى. عارف و شاعر. قرن 7 و 8 ه. ق. متولّد 606 ه. ق. متوفّى 724 ه. ق.

از زندگانى وى آگاهى چندانى در دست نيست. وى با سلطان‏غياث‏الدين تُغلُق ديدار داشت و معاصر وى بود. وى در شهر پانى‏پت متولّد شد. پدرش از عراق به پانى‏پت رفته بود. وى در ابتدا حكمت الهى آموخت و سپس از تحصيل علم منصرف شد و با به جا آوردن چلّه و اربعينات و در اثر رياضت‏هاى شاقه و مداوم لقب قلندرى را دريافت نمود. سپس از پيروى احكام دينى و احاديث نبوى دست كشيد. گويا وى جانشين روحانى قطب‏الدين بختيار بوده است. افسانه‏هاى زيادى درباره‏ى زندگى و كرامات وى ذكر شده است. وى را در شهر پانى‏پت هندوستان به خاك سپردند. آثار منسوب به وى عبارتند از :

الف : مكاتيب‏ .

ب : مثنوى كلام قلندر .

ج : مثنوى بوعليشاه.

براى آگاهى بيش‏تر، مراجعه شود به رديوان اشعار بوعلى قلندر، به اهتمام ميرطاهر , دانشنامه‏ى ايران و اسلام، ج 8، ص 1078 , اخبارالاخيار , تذكره‏ى صبح صادق , شرف‏المجالس. از اشعار اوست :


  • حسن تو عجيب است، جمال تو غريب است‏ پرغيرتم ز ديده كه ديده است روى تو چندان كه آرزوى تو در سينه جاى كرد جمال پيكرش سرّ الهى است‏ گر عشق حقيقى و گر عشق مجاز است‏ ز عشق روى نتابم اگر سرم برود نصيب روى رقيبان من شود يارب‏ دراز باد شب وصل تا ابد يارب‏ كه دلبرم به بهانه نه از برم برود

  • حيران تو دل‏ها و پريشان تو جان‏ها يا بر سرى كه ديده‏ى من اندر آن سر است هر آرزو كه داشتم اكنون محقر است كه برتر از سفيديد و سياهى است مقصود از اين هر دو مرا سوز و گداز است نه گاهى از دل من ياد دلبرم برود سياهى‏اى اگر از روى اخترم برود كه دلبرم به بهانه نه از برم برود كه دلبرم به بهانه نه از برم برود