جواد محدثى
همه رنج راه و خرج سفر و تهيه مقدمات زيارت و حضور در حرم و نماز و زيارت يك طرف ...
قبولى زيارت هم يك طرف!
كفه كدام يك سنگينتر است؟
هر ديدارى «نيت» و «شوق» مىخواهد.
زيارت حرم «بى بى» نيز همين طور.
هر كس كه دل خود را برداشته و با يك دنيا شوق، به اين حريم آمده است، لابد نيتى كرده و حاجتى دارد. هم زيارت مقدس است، هم «شوق زيارت». آنان كه از راههاى دور، پس از مدتها آرزومندى و اشتياق، قدم در حرم مىگذارند، مثل تشنهاى كه به آب برسد، خود را «واصل» مىيابند. پس از انجام زيارت، به يكديگر مىگويند: «زيارت قبول»!
راستى ... قبول كى؟ چه كسى بايد زيارت ما را قبول كند؟ خدا؟ فرشتگان؟ حضرت معصومه(س)؟
و ... از كجا بدانيم قبول شده استيا نه؟ نشانه قبولى زيارت به چيست؟ اگر قبول نشود چه مىشود؟ اينها همه سؤالاتى است كه در ذهن يك زائر عارف و صاحبدل وجود دارد. زائر كه با همين نيتبه زيارت آمده است، كامروايىاش نيز در اين است كه به اين خواسته و هدف برسد.
اگر زيارت كنى و قبول نشود، از يك مجموعه ساختمان و گنبد و ديوار و ايوان و صحن ديدار كردهاى، نه زيارت يك حجت الهى و نور خدايى و روح پاك!
زائر، آرزومند تشرف به حرم است. نگاهش كه به گنبد طلايى و صحن باصفاى بانو مىافتد، خرسند مىشود. چه عمتبزرگى است اين سعادت! سزاوار است كه بر اين نعمت، خدا را شكر كند. دو ركعت نماز شكر در رواق پرنور حرم، دل را آرامش مىبخشد، آنگاه زيارت بى بى.
بايد خدا بپذيرد، حضرت معصومه(س) بايد به حضور بپذيرد، اذن ورود دهد، عنايت كند، نگاهى سرشار از عنايتبه زائران بيفكند. قبولى خدا شرط عمده اين زيارتى است كه عبادت است.
زائر صاحبدل، با همه عشق و محبتى كه دارد و با همه اميدى كه در دلش جوانه مىزند، از يك مساله نگران است و آن اينكه آيا زيارتش قبول شده استيا نه؟ اين انديشه او را آرام نمىگذارد. مىخواهد به اطمينان برسد.
بايد جواب را از «دل» و «عمل» پرسيد.
دل، گواه صداقت در عشق است و عمل، نشانه درستى ادعاى محبت و دوستى. كسى كه دلش با «آل محمد» است، عملش را هم هماهنگ با آنان مىسازد.
كسى كه «نيت درونى»اش با مودت و ولاى «اهل بيت» گره خورده باشد، «عمل بيرونى»اش هم هماهنگ و همرنگ با فرهنگ اخلاقى و معنوى اين دودمان خواهد بود.
زائر، نشانه «قبولى زيارت» را بايد در اعمال خودش جستجو كند، در هماهنگى روحش با عملش و خطش با خط اهل بيت، با همسويى با اين خاندان در پاكى گفتار و رفتار.
البته اين خاندان كريمند و بزرگوار. ناخالصىهاى زائران را ناديده مىگيرند، به «صدق نيت» زائر بها مىدهند، صفاى باطن زائر برايشان ارزشمند است، ولى با اين همه، قبولى زيارت در سايه «معرفت» است. اينكه در روايات مربوط به زيارت بى بى و ائمه ديگر آمده است كه زائر «عارفا بحقه» باشد، يعنى همين. زائر بايد بشناسد كه مدفون در اين بقعه كيست؟ چه كرده؟ چه گفته؟ چگونه زيسته؟ چه مقامى دارد؟ چه حقى بر گردن ما دارد؟ ما چه وظيفهاى در مقابل او داريم؟ تا چه حد به اين تكليف عمل كردهايم؟
اهل بيت، آينهاند.
به زيارت رفتن، يعنى ايستادن در مقابل آينههاى كمال نما. زائر در اين آينه چه مىبيند؟ نورانيت آنان و تاريكى خود را، كمالات عترت و نقص و كمبود خويش را. البته زيارت مىرود كه ظلمت دل خود را به نور تبديل كند و نقص خود را در سايه كمال آنان برطرف سازد. اين خاصيت «نگاه در آينه» است. اگر اين توفيق را يافت، ديدارش سودمند و زيارتش قبول شده است.
خدا، كار خوب را از اهل تقوا مىپذيرد.
زيارتى مقبول است كه در حالات روحى و رفتار و اخلاق و تهذيب زائر، اثر داشته باشد،زيارتى با معرفت، با قصد قربت، دور از ريا و تظاهر، بدون آميختن آن به گناه، حفظ صفاى روح در ايام پس از زيارت، نزديكتر شدن به اهل بيت، دورتر شدن از اهل معصيت، توبه كردن و پاك شدن و پاك ماندن.
اينها نشانه عنايت الهى به زائر است.
و اينها يعنى قبولى زيارت.
زيارت اگر قبول شود، ذخيره آخرت مىگردد، عامل نجات مىشود و حجتخدا را به «بازديد» اين زيارت وامىدارد.
اگر زائر حضرت معصومهايد، زيارت قبول!