حكومت جهاني مهدوي و فرجامشناسي، از جمله مسائل مهمي است كه همواره مورد مداقه اديان مختلف - و البته با رويكردها و تفاسير مختص به خود - قرار گرفته است. در اين مقال سعي خواهيم كرد تا با نگاهي به متون مقدس از قبيل قرآن و روايات اسلامي اين مسئله را مورد بررسي اجمالي قرار دهيم.
علي اكبر عالميان
در مورد حكومت مهدوي و چگونگي تشكيل آن، آيات قرآني زيادي آمده است كه طبق تفسير مفسّرين صاحب نام اسلامي، به اين امر مهم اشاره دارند. ذكر برخي از اين آيات بيانگر مشروعيت حكومت جهاني امام زمان (عج) است:
1.سورة قصص، آية 5:
«و نُريدُ ان نَمُنَّ علي الّذينَ استُضْعِفِوا في الارضِ و نَجْعَلَهُم اَئِمة و نَجْعَلَهُمُ الوارثين»؛
و ما اراده كردهايم بر آنان كه در روي زمين به ضعف كشيده شدهاند، منّت نهاده، آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم.
اين آيه، معروفترين آيه دربارة وجودِ حكومتِ مهدوي توسط حضرت حجت (عج) است. در ذيل تفسير اين آيه در كتاب تفسير برهان به نقل از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق - عليهما السّلام - آمده است كه آن دو بزرگوار پيرامون اين آيه فرمودهاند: «اين آية مباركه مخصوص به صاحبالامري است كه در آخرالزمان ظاهر ميشود و فرعونيان و جبّاران را نابود ميسازد و شرق و غرب جهان را به تصرّف خود درميآورد و آن را چنان كه پر از ظلم و ستم شده است. مالامال از عدل ميسازد».1
2.سورةنور، آية 55:
«وَعَد الله الّذين آمَنوا مِنْكُمْ و عَمِلوُا الصالحاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُم في الارض كَما اسْتَخَلفَ الّذين مِنْ قَبْلِهمْ و لَيُمَكِنَّنَّ لَهُم دينَهُمُالّذي ارّتَضي لَهُم...»؛
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و عمل شايسته انجام دادند، وعده داده است كه آنها را در روي زمين جانشين قرار دهد؛ چنانچه كساني را كه قبل از ايشان بودند، جانشين ساخته بود و ديني را كه براي ايشان پسنديده - در جهان - استقرار خواهد بخشيد.
اين آية شريفه نيز بيانگر خلافت جهاني امام مهدي (عج) است و طبق تفسير بسياري از مفسرين از جمله علامة طباطبايي (ره) در تفسير الميزان و ... بر اصل حكومت مهدوي صحّه ميگذارد. جانشيني خدا بر روي كره زمين، مبيّن اين مدّعاست.
3. سورة اسراء، آية 33:
«و مَنْ قُتِلَ مَظلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوليّهِ سُلطاناً فَلا يسرِفْ في القتلِ انّه كان منصوراً»؛
و آن كس كه مظلوم كشته شده، ما به وليّ او حق حكومت [و حقّ قصاص] داديم پس در كشتن اسراف و زيادهروي نكند كه او از جانب ما «منصور» و مورد حمايت است.
حضرت امام محمد باقر (ع) در تفسير اين آيه ميفرمايند: «منظور از اين جمله «و مَن قُتِلَ مظلوماً» حسين بن علي (ع) است ... و مقصود از اين جمله «اِنَّه كان منصوراً» اين است كه، حضرت قائم (عج) كه وليّ حقيقي حسين و مردي از دودمان رسول خدا (ص) است، از دنيا نميرود تا اين كه به پيروزي كامل برسد و بر همة دنيا تسلط يابد و سراسر زمين را پر از عدل و داد كند، همانگونه كه پر از ظلم و جور شده باشد».2
4. سورة توبه، آية 33:
«هُوَ الّذي اَرْسَلَ رسولَهُ بِالهُدي و دينِ الحّقِ لِيُظْهِرَهُ علي الدّين كُلّهِ وَ لَوْ كَرِهَ المُشْرِكُونَ»؛
او خداوندي است كه پيامبرش را با هدايت و ديني حق فرستاد تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند، اگر چه مشركان ناخشنود باشند.
از مجموع روايات متواتر اسلامي برميآيد كه اين آية مباركه، مربوط به زمان ظهور امام عصر (عج) است؛ زيرا در زمان حكومت جهاني آن حضرت است كه دين مقدّس اسلام در سراسر زمين حاكم ميشود. به عنوان مثال؛ بايد به حديثي از حضرت امام محمد باقر (ع) اشاره كرد كه حضرت در تفسير اين آيه، اشاره ميكنند كه: «اين آية مباركه به هنگام خروج مهدي آل محمد - صلوات الله عليهم - تحقق مييابد. ديگر احدي در روي زمين باقي نميماند، جز اين كه به رسالت محمد (ص) اعتراف ميكند».3
5. سورة سجده، آية 29:
«قُلْ يَوْمَ الفَتْحِ لا يَنفْعُ الّذين كَفَروا اِيْمانُهم وَ لا هُم يُنْظَرونَ»؛
بگو (اي پيامبر!) روز پيروزي، ديگر ايمان آوردن براي كافران سودي ندارد و به آنها هيچ مهلت داده نميشود.
حضرت امام صادق (ع) در تفسير اين آيه ميفرمايند:
«روز پيروزي، روزي است كه دنيا به دست قائم (عج) فتح ميشود...».4
6. سورة آل عمران، آية 39:
«اَفَغَير دينِ الله يَبْغوُنَ وَ لَهُ اَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ و الاَرْضِ طَوْعاً و كَرْهاً و اِليه يُرْجَعوُنَ»؛
آيا جز دين خدا را ميجويند؟
با آنكه آنچه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه تسليم او هستند و به سوي او باز گردانيده ميشوند.
اين آية شريفه، بر جهاني شدن آيين توحيد و حاكميت آخرين دين بر سرتاسر جهان حكايت دارد و طبق تفاسير متعدّد و معتبر، بر حكومت مهدوي (عج) صحّه ميگذارد، چنانكه حضرت امام موسي الكاظم (ع) در تفسير اين آيه تأكيد ميكنند كه: « اين آيه، دربارة حضرت قائم (عج) نازل شده است. هنگامي كه ظاهر شود، آيين مقدّس اسلام را در شرق و غرب جهان، به يهود و نصاري و صائبان و ملحدان و مرتدان و كافران عرضه ميدارد...».5 البته غير از اين آيات، موارد ديگري نيز در قرآن وجود دارد كه به اصل حكومت مهدوي اشاره دارد كه به منظور رعايت اختصار، از ذكر ساير آيات خودداري ميكنيم.
غير از آياتي كه ذكر شد، روايات زيادي نيز در مورد بحث مذكور نقل شده است. از همه اين روايات ميتوان نتيجه گرفت كه اهل بيت (ع)، حكومت مهدوي را پيشبيني كرده بودند و آن را ادامة حكومت راستين انبياء و ائمه طاهرين (ع) ميدانستند:
1.حضرت رسول اكرم (ص) ميفرمايند: «خلفا و اوصياي من كه حجّتهاي پروردگار بر مردمانند، دوازده تن ميباشند، اوّل آنها علي (ع) و آخر آنها پسرم مهدي (عج) است... در زمان او زمين با نور پروردگارش روشن ميشود و سلطنت او شرق و غرب جهان را فرا ميگيرد». 6
2.حضرت امام صادق (ع) ميفرمايند: «زماني كه حضرت قائم (عج) قيام كند، به عدالت حكومت ميكند و در دوران حكومت او، در روي كرة زمين از ظلم و جور اثري يافت نميشود... حضرت قائم (عج) در ميان مردم به حكم حضرت داوود (ع) و حكم حضرت محمد (ص) حكومت ميكند...».7
3.حضرت علي (ع) ميفرمايند: «صاحب پرچم محمّدي (ص) و بنيانگذار دولت احمدي ظهور ميكند در حالي كه شمشير در دست دارد و جز راستي بر زبان نياورد...».8
4.اميرالمؤمنين (ع) در جاي ديگري تأكيد ميكنند: «خداوند به زودي - در آينده - گروهي را ميآورد كه آنان را دوست ميدارد و آنها نيز خدا را دوست ميدارند، كسي در بين آنان مالك جهان ميشود كه در بين آنان غريب است و او مهدي (عج) است كه .... زمين را بدون سختي از عدل و داد پر خواهد كرد، ... و با امنيّت مالك شهرهاي مسلمين ميشود، زمان مطيع و فرمانبردار او ميگردد و سخن او را ميشنود، پيران و جوانان از او فرمانبرداري خواهند نمود، زمين را از عدل و داد پر ميكند، آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. آنگاه امامت او كامل و خلافتش ثابت و پا بر جا ميگردد...».9
5.حضرت امام محمد باقر (ع) ميفرمايند: «قائم ما به وسيلة رعب (در دل دشمنان) ياري ميشود و با نصرت الهي تأييد ميگردد، زمين زير پايش پيچيده ميشود و گنجهاي زمين براي او ظاهر ميشود و دولت او به شرق و غرب عالم ميرسد».10
6.نبي مكرّم اسلام ميفرمايند: «هنگامي كه مهدي (عج) خروج كند، يك قطعه ابر بر او سايه مياندازد و بالاي سرش حركت ميكند و فرشتهاي در ميان آن قرار ميگيرد و بانگ برميآورد: اين خليفه خدا مهدي است از او پيروي كنيد».11
7.حضرت امام صادق (ع) تأكيد ميكنند:
« براي هر قومي دولتي هست كه فرار رسيدن آن را انتظار ميكشند، ولي دولت ما در آخر الزمان ظاهر ميشود».12
8.حضرت ابا عبد الله الحسين (ع) ميفرمايند: «اگر جز يك روز از عمر دنيا نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند، تا مردي از اولاد من قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد».13
همچنان كه ذكر شد، روايات زيادي در مورد حكومت مهدي (عج) نقل شده است كه البته به چند نمونة آن اشاره شد. از اين روايات ميتوان دريافت كه حكومت جهاني امام مهدي (عج)، نه تنها مورد تأكيد و تأييد اهل بيت (ع) بوده است، بلكه به عنوان اميد و آرمان عالي آن بزرگواران در جهت احياي شريعت محمدي (ص) و آموزههاي قرآني محسوب شده است.
لزوم وجود يك حكومت جهاني با توجه به ناهنجاريها و چالشهاي موجود دنيا، امري غير قابل انكار است. هر چند امروزه داعيه حكومت و رهبري جهاني استكبار به سردمداري امريكا نويدي دروغين بر وجود امنيت و عدالت كامل در جهان ميباشد، اما كيست كه نداند آن حكومت جهاني مورد قبول عقل، شرع و عرف است كه مؤلّفههاي مهمي مانند عدالت، آزادي، تقوا و ... را به عنوان راهبردهاي بنيادين و اساسي خود به همراه داشته باشد. اين مؤلّفهها نه تنها در دستگاه حاكمه ايالات متحده و قدرتهاي شرق و غرب دنيا وجود ندارد، بلكه زادگاه بزرگ «تاريخ» شهادت ميدهد كه جنايتهاي بزرگ بشري؛ از ايجاد جنگهاي جهاني اول و دوم گرفته تا فاجعة بمب اتمي در هيروشيما و ناكازاكي و همين طور كشتار مردم بيدفاع كشورهاي اسلامي و آفريقايي توسط همين داعيهداران دروغين حكومت جهاني صورت پذيرفته است. در هر حال عليرغم نفي ادّعاي سردمداران نفاق و جنايت مبني بر رهبريت و هدايت جامعة جهاني، نميتوان اصل وجود يك حكومت جهاني را انكار كرد. اين مسئله مورد تأكيد قرآن و روايات ميباشد و از آن گذشته؛ بسياري از انديشهوران و صاحبنظران غربي و شرقي نيز بر اين اصل تأكيد نظر دارند. «برتراند راسل» فيلسوف شهير انگليسي معتقد است:
«اكنون از لحاظ فنّي مشكل بزرگي در راه يك امپراتوري وسيع جهاني وجود ندارد و چون هم اكنون خرابي جنگ بيش از قرون گذشته است، يا بايد حكومت واجد جهاني را بپذيريم و يا اين كه به عهد بربريّت برگرديم و به نابودي نژاد انساني راضي شويم».14
«امانوئل كانت» فيلسوف نامدار آلماني نيز ميگويد:
«ايجاد نظم جهاني، منوط به وضع يك قانون جهاني است. اين همان است كه مذاهب آن را خواستهاند و اين همان است كه پيامبران از دوراني بس كهن، براي تحقّق بخشيدن به آن بپا خاستند و خروشها برآوردند و بدين گونه خواستند روشنگر تاريكيها باشند».15
«دانته» اديب و نويسندة پر آوازة ايتاليايي نيز بر لزوم وجود حكومت واحد جهاني تأكيد نموده و مينويسد: «واجب است كه تمام زمين و جماعاتي كه در آن زيست دارند به فرمان يك امير باشند، كه آنچه را مورد حاجت است مالك باشد تا جنگ واقع نشود و صلح و آشتي برقرار شود».16
نقطة اشتراك نظر اين انديشمندان، حول يك محور قرار دارد و آن اين كه براي نظمبخشي به امور دنيا و ايجاد صلح، آشتي، عدالت و پرهيزكاري در اين جهان، به وجود يك حاكم و حكومت جهاني، احساس نياز ميشود. اين حكومت جهاني نه از عهدة آمريكا و جهان غرب برميآيد و نه آن كه كشورهاي شرق و صنعتي شايستگي اين امر را دارند. اين مهم مختص به حاكمي است كه علاوة بر پشتوانه و محبوبيت مردمي، از حمايت بيدريغ الهي نيز برخوردار باشد و از اين گذشته داراي ملكة عصمت، تقوي، عدالت، حريّت و مديريت باشد و اين حاكم كسي نيست جز امام مهدي (عج) و حكومتي نيست جز حكومت صالحة مهدوي. از اين رو بايد اولين شاخصة حكومت مهدوي را در «جهاني بودن» آن دانست. حكومت جهاني حكومتي نيست كه در گوشهاي از زمين برقرار شود، همان گونه كه خداوند در آية 105 سورة مباركة انبياء ميفرمايد:
«... بندگان شايستهام وارث (حكومت) زمين خواهند شد».
ويژگي اوّل حكومت مهدوي، گسترش اسلام در همة جهان است به گونهاي كه در دوران حكومت امام عصر (عج) هيچ ده، قريه يا جايي نيست مگر صداي اذان در آن جا به گوش ميرسد.
ويژگي دوّم از برنامههاي حكومت حضرت مهدي (عج) و مهمترين برنامهاش، مبارزة جدّي با ستم و ريشهكن كردن آن است.
از روايات اسلامي استفاده ميشود كه حضرت ستم را برطرف ميكند. نه افراد نسبت به هم ظلم ميكنند، نه حكومتها نسبت به رعيتهاي خود و نه حكومتي نسبت به حكومت ديگر.
ويژگي سوّم، گسترش و اجراي عدالت در سرتاسر جهان است. در اكثر رواياتي كه دربارة حضرت حجت (عج) است، اين جمله بيشتر به چشم ميخورد: «يَمْلَأُها قِسْطاً وَ عدْلاً كما مُُلِئَتْ ظُلْماً وَ جوْراً»
ويژگي چهارم حكومت امام عصر (عج) اين است كه اسلام را در ابعاد مختلف زندگي مردم وارد ميكند؛ در يك كلام بايد گفت كه حضرت جهان را به وسيلة احكام اسلامي اداره ميكند.
در مورد شكل و كيفيت اجزاء دولت مهدوي، ميتوان سه مورد را اجمالاً ارزيابي نمود:
كارگزاران: در مورد كيفيت و كمّيت كارگزاران و همراهان حكومت عدل امام زمان (عج)، ميتوان به برخي اخبار و روايات مراجعه كرد. قدر متقن آن است كه دولتمردان حكومت مهدوي از شايستگان و نخبگان جامعه ميباشند. به همين علّت در بسياري از روايات، دولت امام زمان تركيبي از پيامبران، جانشينان آنان، صالحان روزگار و امتهاي پيشين ذكر شده است. در رأس وزيران؛ يكي از پيامبران بزرگ الهي يعني حضرت عيسي بن مريم (ع) قرار دارد. حضرت مسيح به عنوان جانشين و فرمانده و مسئول در حكومت مهدوي معرفي شده است و وزراء و ساير كارگزاران اين حكومت عبارتند از: سلمان فارسي، مالك اشتر، اصحاب كهف، مقداد، ابادجانه انصاري، يوشع وصي موسي (ع) و چند نفر از قوم موسي و ... 17
مقرّ حكومت: در مورد پايتخت حكومت مهدوي اقوال و احتمالات گوناگوني ارائه شده است، اما با توجه به روايات متعدد و معتبر، ميتوان دريافت كه مقر حكومت مهدوي شهر «كوفه» است. حضرت امام جعفر صادق (ع) از مسجد سهله - واقع در شهر كوفه - به عنوان خانه و مسكن حضرت مهدي (عج) ياد ميكند18 و امام باقر (ع) نيز تأكيد ميكند كه حضرت مهدي پس از قيام به سوي كوفه ميرود و منزلش را آن جا قرار ميدهد.19
ابوبكر حضرمي نيز وقتي از امام صادق (ع) ميپرسد: كدام سرزمين پس از حرم خدا و حرم پيامبرش بافضيلتتر است؟
پاسخ ميشنود: «سرزمين كوفه؛ كه جايگاه پاكي است و در آن مسجد سهله قرار دارد و مسجدي كه همة پيامبران در آن نماز خواندهاند و از آن جا عدالت الهي پديدار ميگردد و قائم خداوند و قيامكنندگان پس از او از همان جا خواهند بود. آن جا جايگاه پيامبران و جانشينان صالح آنان است». 20
نبي مكرّم اسلام نيز تأكيد ميكنند:
«حضرت مهدي (عج) نُه يا ده سال حكومت ميكند و خوشبختترين مردم نسبت به او، مردم كوفه هستند.» 21
از اين روايات ميتوان دريافت كه شهر كوفه مقرّ فرمانروايي و پايتخت دولت عدل مهدوي خواهد بود.
مدت حكومت: مدت حكومت امام زمان نيز به طور دقيق مشخص نشده است. در روايتي كه از حضرت رسول ذكر شده، مدت آن 9 يا 10 سال است. برخي از احاديث عمر حكومت حضرت را هفت سال و برخي ديگر، هشت، ده، نوزده، بيست و حتي تا هزار سال ذكر ميكنند. مرحوم مجلسي صاحب كتاب ارزشمند «بحار الانوار» در تفسير و تحليل اين روايات ميگويد: «رواياتي را كه دربارة مدت حكومت امام آمده است، بايد به احتمالات زير توجيه كرد: برخي روايات بر تمام مدّت حكومت دلالت دارد و برخي بر مدّت ثبات و استقرار حكومت. بعضي بر طبق سالها و روزهايي است كه ما با آن آشناييم و بعضي احاديث ديگر بر طبق سالها و ماههاي روزگار حضرت است كه طولاني ميباشد و خداوند به حقيقت مطلب آگاه است».22
به طور كلّي ميتوان مخالفان حضرت مهدي در حكومت مهدوي را به سه دسته تقسيم كرد؛23
دستة اوّل: مخالفان سياسي و مذهبي مسلمانان .
دستة دوّم: اهل كتاب
و دستة سوّم: مستكبران.
سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه روش برخورد حاكمان دولت مهدوي و در رأس آنان، حضرت حجت (عج) با مخالفان به چه صورت است؟
مروري بر روايات، نشان ميدهد كه در نظام آن حضرت، آزادي مذهب وجود دارد و مسلماني به جرم داشتن عقيدة مخالف، مجازات نميشود و مخالفان مذهبي، حقّ اظهار عقيده دارند، به چند دليل:
1.در هيچ دولتي از منابع شيعي چنين مطلبي نقل نشده است كه حضرت مهدي (عج) مخالفان را به ترك مذهب و پذيرش ولايت علي (ع) وا ميدارد. تنها در مواردي كه از شدّت عمل سخن به ميان آمده، برخورد با ناصبيها و معاندان اهل بيت است24 و بس و ناصب - نه هر مخالف و غير موافق عقيده و مسلك اهل بيت - كسي است كه دشمني با علي (ع) و ديگر امامان را در سينه پرورانده و از اظهار سبّ و دشمني ابايي ندارد و در فقه شيعه، سبّ علي و ائمه (ع)، حكم سبّ پيامبر را دارد.
2.امام در همة مراحل دعوت و فعّاليت، به تبيين اهداف و علل اقدامات خود ميپردازد و نقطة ابهامي را براي مردم باقي نميگذارد. مخالفان سياسي و مذهبي، با استفاده از جوّ آرامي كه امام ايجاد ميكند، به بيان مواضع خود ميپردازند و جواب ميشنوند. از جمله، در منزل ثعلبيّه، يكي از بزرگان بنيهاشم، به سيرة امام انتقاد ميكند و خواهان دليل شرعي بر آن ميشود. امام، برخلاف برخي از مأموران كه خواهان شدّت عمل با اين گونه انتقادگرانند، به آرامي پاسخ ميدهد و با استدلالهاي مستند به سيرة پيامبر (ص)، او را با خود همراه ميسازد. 25
3.امام (ع) تنها با مخالفان مذهبي و سياسي كه مسلّحانه عليه امام و برنامههايشان بپاخيزند، برخورد قهرآميز دارد. در مورد آنان نيز از جادة انصاف بيرون نميرود و با آنان مدارا ميكند. حضرت، پيشاپيش با مخالفان اتمام حجّت ميكند و به قرآن و سنّت پيامبر، با ايشان به گفت و گو مينشيند. در مواردي كه دشمن، كينة خود را آشكار ميسازد و به جنگ با حضرت ميپردازد، امام مهدي (ع) دستور مقابله ميدهد. 26
1. تفسير برهان، ج 3، ص 220. 2. تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 163. 3. تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 38. 4.منتخب الاثر، فصل 7، باب 1، ص 470. 5. تفسير عياشي، ج 1، ص 207، حديث 82. 6. ينابيع المودة، ج 3، ص 295، باب 78. 7. بحار الانوار، ج 52، ص 338، حديث 83. 8. ينابيع المودَة، ج 3، ص 208، باب 68. 9. همان، ج 3، ص 338، باب 84. 10. بحار الانوار، ج 52، ص 191، حديث 24. 11. منتخب الاثر، ص 448، حديث 4. 12. همان، ص 169، حديث 84. 13. بحار الانوار، ج 51، ص 133. 14. جهان بعد از ظهور، ص 80، به نقل از مفهوم نسبيّت اينيشتين، ص 35. 15. هاشمي شهيدي، سيد اسد الله، ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 415. 16. همان، ص 414. 17. بحار الانوار، ج 36، ص 246. 18. براي اطلاع از منابع اين روايات، ر.ك: (چشم اندازي به حكومت مهدي (عج)) نجم الدين طبسي، صص 170 - 173. 19. بحار الانوار، ج 52، ص 331. 20. همان، ص 225. 21. اعيان الشيعه، ج 2، ص 51. 22. بحار الانوار، ج 52، ص 280. 23. فروع كافي، ج 8، ص 227. 24. ر.ك: چشم به راه مهدي، جمعي از نويسندگان مجلة حوزه، صص 394 - 401. 25. بحار الانوار، ج 52، ص 343. 26. همان، ص 387.