دكتر رشيد جعفرپور
اصولگرايي به معناي گرايش به ريشهها و خاستگاههاست. اين مفهوم، تفاوت ماهوي با «بنيادگرايي» دارد. بنيادگرايي بازگشت به گذشته و توقف در آن است. در حاليكه اصولگرايي، به مفهوم تأكيد بر اصول اساسي با نگاه به آينده است. در اصولگرايي تلاش ميشود از سنّتها و اصول بنيادين در جهت حل مسائل و مشكلات مدرن ساخته مدرنيته بشريت استفاده شود. در اصولگرايي اسلامي، اصول بنيادين از متن اسلام گرفته ميشود و به دليل اينكه اسلام دين تمام عصرها و دين مترقي است و جامعيت آن از آدم تا خاتم است و منجي اين دين، امام عصر(عج) نويد نجات بشريت را با نداي «حكومت مستضعفين» داده است، اصولي را در خود دارد كه راهگشاي حيات بشري از ظلمات انديشههاي ليبرالي و ماركسيستي است.
تأكيد بر مفاهيم اصولي در اسلام سابقه داشته است و خداوند دين اسلام را بر پنج اصل اساسي (توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت) استوار كرده است و نيز پيامبر اسلام در آخرين روزهاي حيات پر بركتش، دو پايه و اساس براي «عدم تفرق و اتحاد» جامعه اسلامي با عنوان «ثقلين» بيان كردند. آن حضرت، قرآن و عترت را دو ثقل اساسي جامعه اسلامي دانسته است و تمسك به آنها را مقدمه تداوم و بقاي جامعه اسلامي ميداند. روند اصولگرايي در آغاز و در طول انقلاب اسلامي نيز با هدايت و راهنمايي حضرت امام (ره)، با تكيه بر اصول اسلام ناب محمدي، باعث تكوين انقلاب اسلامي گرديد.
در طول اين سه دهه نيز، انديشه اصولگرايي با تأكيد بر مفاهيم بنيادين توانسته است مسير اصلي انقلاب را همچنان طي كند و نشاط و شور انقلابي را در نسلهاي بعدي بدمد. در شرايط حاضر، خصوصيتي كه پايه اصولگرايي را شكل ميدهد، دو چيز است: يكي ايمان و باور به اسلام و به خصوص مكتب تشيع و اعتقاد به كارآمدي آن در ميدان عمل و اداره زندگي اجتماعي بشر و دوم اعتقاد به تكامل و پيشرفت اجتماعي است. يعني قاعدتاً اصولگرايي، ساختارگراي نيست، بلكه اعتقاد دارد كه با اراده انساني و با توكل به خداوند، ميتوان ساختارها را تغيير داد و حركتهاي جهادي آفريد. همين اراده بود كه انقلاب را شكل داد، هشت سال جنگ را اداره كرد و مراحل سخت پس از جنگ را به خوبي مديريت كرد.
عمدهترين منابعي كه ميتوان اصولگرايي (به عنوان يك جريان اصيل) را از آنها استخراج كرد، عبارتند از:
در قران و سنت، مفاهيم اساسي اسلام اصيل آمده است كه هر كدام از آنها ميتواند به عنوان يك اصل اساسي براي اصولگرايي محسوب شود و راهگشاي جريان اصولگرايي باشد.
نهجالبلاغه به عنوان يك «منشور اصولگرايي»؛ مملو از اصول است كه به خصوص در ارتباط با تعامل حاكم و مردم ميتواند بسيار آموزنده باشد. مولاي متقيان با بيان جملات گهربار، جريان اصيل اصولگرايي را تا آخرالزمان مشخص كرده است تازگي و طراوات آن سخنان رهگشا، كاملاً آشكار ميشود.
سخنان و حيات پر بركت حضرت امام (ره)، كه برگرفته و الهام گرفته از منابع اصيل اسلامي است، هميشه ميتواند تعيينكننده خط سير اصولگرايي باشد. آن حضرت با آگاهي و آشنايي به منابع اصيل اسلام و شناخت زمان حاضر، جملات و توصيههاي پر معني ارائه كردهاند كه جهت آينده انقلاب را به خوبي ميتوان از آنها به خوبي درك كرد.
ايشان با درايت حكيمانهاي كه دارند و با آشنايي و احاطهاي كه به منابع اصيل اسلامي دارند و نيز با آگاهي كاملي كه نسبت به زمانه دارند، در هر شرايطي سخناني در زمينه هدايت جريان انقلاب اسلامي ميفرمايند كه ميتواند راهگشا و اميدبخش باشد.
معمولاً براي بررسي يك جريان يا يك انديشه و يا يك مفهوم؛ به سطح مختلفي كه آن جريان ، انديشه يا مفهوم ميتواند داشته باشد، ميپردازند. انديشمندان براي بررسي سطوح اصولگرايي، معتقدند كه ميتوان آن را در سه سطح بررسي كرد و در هر سطحي نيز شاخصههايي را براي آن در نظر ميگيرند كه عبارتند از: سطح نظام، سطح فرآيند، سطح سياستگذاري. براي سطح نظام در اصولگرايي اسلامي؛ ميتوان شاخصههايي از قبيل: اعتقاد و التزام به اسلام، ولايتمحوري، جامعيت دين اسلام و كارآمدي آن به اعتقاد به جمهوريت نظام، مردم سالاري (مردم باوري) و ... را نام برد. براي سطح فرآيند؛ شاخصههايي از قبيل: عدالت اجتماعي، جهاد علمي، شكوفايي اقتصادي، مهرورزي، خدمتگزاري و ... را نام برد و براي سطح سياستگذاري؛ شاخصههايي از قبيل: ارتباط با مردم، بوميسازي توسعه (مركز گريزي) ، محروميتزدايي (توجه به مناطق محروم) و ... را نام برد. براي اينكه سطوح اصولگرايي به خوبي توضيح داده شود، به تبيين هر كدام از شاخصهها ميپردازيم:
اصولگرايان به اسلام معتقد و ملتزم هستند و هويت خودشان را از اسلام ميگيرند؛ هم به لحاظ اعتقادي به اسلام معتقد هستند و هم به لحاظ رفتاري. در هيچ حالي از اسلام رو بر نميگردانند و سعي ميكنند در رفتار و گفتار و عملكردهاي خود، به اسلام پايبند باشند و در تصميمگيريهاي خود، به اسلام توجه ويژه دارند.
اصولگرايان به ولايت مطلقه فقيه به عنوان يك اصل مترقي در اداره جامعه اسلامي، معتقد و پايبند هستند و از وليفقيه زمان خود پيروي كامل ميكنند. آنان تلاش ميكنند كه حول محور ولايت فقيه جمع شده و از دستورات او به عنوان يك عنصر اساسي و راهگشا متكي بر اجتهاد پويا و جوهري ، تبعيت نمايند.
اصولگرايان اعتقاد دارند كه دين اسلام، دين كاملي است كه به تمام ابعاد حيات ايشان توجه داشته و ميتواند مشكلات جامعه بشري را بر اساس جامعيت خود حل كند. به نظر آنان، اسلام دين دنيا و آخرت و بعد مادي و معنوي زندگي انسان است و دانش بشري به تنهايي نميتواند مشكلات انسانها را حل كند.
اصولگرايان معتقدند كه اين نظام متعلق به همه مردم ايران است و اين نظام بر اساس آراي مردم شكل گرفته است و در نتيجه تلاش نظام اين است كه مشكلات همه مردم را حل كند. در اين نظام فرقي بين شهري و روستايي، فرقهها، زبانها، قوميتها و ... نيست و همه در برابر قانون مساوي هستند و نظر و حق همه محفوظ و محترم است و به تعبير امام (ره): ميزان رأي ملّت است.
اصولگرايان باور دارند كه اين ملّت ايران است كه توانسته جامعه را از دست طاغوت نجات دهد، اين ملّت ايران است كه با هشت سال دفاع مقدس از مرز و بوم ايران دفاع كرده است، اين ملّت ايران است كه با اراده توانسته در برابر تحريمهاي اقتصادي و ناتوي فرهنگي مقاومت كند و اين ملّت ايران است كه توان هر تحوّلي را دارد.
عدالت؛ محوريترين شاخصه اصولگرايي است. عدالت تعاريف گوناگوني دارد و انواع مختلفي را شامل ميشود.
سادهترين و در عين حال جامعترين تعريف آن: اعطا كل ذي حق حقه؛ دادن حق هر صاحب حقي است.
بر اساس اين تعريف، هر كس كه حقي دارد، بايد حقش به او داده شود. بر اساس اين تعريف و تعبير حضرت امام (ره) كه «مستضعفين؛ ولينعمتان اين جامعه هستند»؛ بايد توجه ويژهاي به فقيران و ضعيفان جامعه صورت گيرد. عدالت علاوه بر جنبه اقتصادي كه مشهودتر است، جنبههاي مختلف فرهنگي، سياسي، اجتماعي و ... را نيز شامل ميشود. اصولگرايان بايد توجه داشته باشند كه در همه زمينهها عدالت برقرار كنند و حق همه افراد را در زمينههاي مختلف به آنان بپردازند.
شاخصه ديگر اصولگرايي جهاد علمي است. جهاد علمي با رشد علمي تفاوت دارد. رشد علمي يك روند تدريجي است كه ممكن است در طي يك پروسه طولاني به ثمر برسد، اما اصولگرايي بايد تلاش كند كه با يك حركت سريع و جهادي، در زمينه شكوفايي علمي جامعه گام بردارد. در اين زمينه ايجاد بستر مناسب، تقويت روحيه جهادي، تشويقهاي مناسب دانشجويان و دانشپژوهان و ... الزامي است.
شاخصه ديگر اصولگرايي، شكوفايي اقتصادي است. اصولگرايان بايد تلاش كنند كه بر اساس مدل ايراني ـ اسلامي توسعه، به شكوفايي اقتصادي ايران بپردازند. لذا ايجاد پژوهشكدههاي كاربردي، علمي، ارتقاء سطح كيفي دانشگاهها، گسترش آموزش عالي و ... الزامي است.
ايجاد جامعه متحول و پويا، نيازمند محيطي صميمي و آرام و بانشاط است. اصولگرايان معتقدند كه بايد با ايجاد فضاي اخوت و دوستي كه لازمه جامعه اسلامي است، به جوانان و مردم اميد و نشاط داد و اين ممكن نيست، مگر اينكه نهادهاي فرهنگي جامعه از جمله مساجد، شهرداريها، مطبوعات، رسانه ملي و ... به اين مهم اهتمام ورزند و دولت نيز از اين حركت فرهنگي حمايت كند.
شاخصه بسيار مهم اصولگرايي، خدمتگزاري است. مسئولان اصولگرا، تصدي پست دولتي را چيزي جز خدمت به مردم و جامعه اسلامي نميدانند. در اين راستا، شبانهروز تلاش ميكنند كه به امور مردم رسيدگي كنند.
1) بوميسازي توسعه (مركزگريزي): اصولگرايي چون معتقد است كه همه ايران بايد از يك سطح توسعه برخوردار باشد، لذا بايد تمام مناطق توسعه يابند. در اين راستا تلاش ميگردد كه در امر توسعه روند مركزگريزي در پيش گرفته شود و با توجه به مناطق مختلف كشور، توسعه صورت گيرد و طرح آمايش سرزميني، يكي از اين برنامههاست. انتقال بسياري از كارخانجات و شركتها به شهرستانها و احداث شركتها و كارخانجات در مناطق محروم، در اين راستا صورت ميگيرد.
2)ارتباط با مردم: در حوزه رفتاري و ارتباطي، اصولگرايان معتقدند كه نبايد بين مردم و مسئولان فاصله بيفتد. بايد بين مردم و مسئولان، تعامل مناسبي صورت گيرد و مسئولان از درد مردم مطلع شوند. سفرهاي استاني به مناطق و شهرهاي مختلف، علاوه بر توجه به توسعه و پيشرفت شهرستانها ، ميتواند عامل مناسبي در تعامل رو در رو و بيواسطه مسئولان و مردم باشد.
3) محروميتزدايي (توجه به مناطق محروم): شاخصه مهم اصولگرايي، محروميتزدايي است. از آنجاييكه فقر و محروميت خود ميتواند عامل مهمي در انحراف و فساد اجتماعي باشد (من لا معاش له لامعاد له)، در نتيجه، ريشهكني فقر و محروميت، شاخص مهمي براي توسعه است. اصولگرايان بايد تلاش كنند كه با برنامهريزي و تلاش مجدانه، از محروميت بكاهند و برنامههاي پوششي بيشتري داشته باشند. اعطاي سهام عدالت، يكي از همين راهكارهاست.
4) سعهصدر و تحمل مخالف
5) اجتناب از هواهاي نفس
6) شايستهسالاري
7) نظارت بر عملكرد زير مجموعه
8) تلاش بيوقفه براي ارائه خدمات
9) قانونگرايي
10) شجاعت و قاطعيت در بيان و اعمال آن چه حق است.
البته علاوه بر موارد ذكر شده، ايشان به روح اصولگرايي نيز توجه داشتهاند كه روح اصولگرايي به تعبير ايشان عبارتند از: ارتباط با قرآن، نماز اول وقت ، قرآن خواندن هر روز، توجه و ذكر و استمداد از خداوند و متوسل شدن در آن جاهايي كه كار مشكل ميشود، آن جاهايي كه بار سنگين ميشود و از خدا طلب كمك كردن هم وجود داشته باشد.