مجريان طرحهاي استعماري عرفان بدلي، با توجه به پژوهشهاي عميق، دقيق، گسترده و همهجانبهاي كه انجام ميدهند، پس از شناخت بافتها و قشرهاي گوناگون جامعه، ميكوشند مطابق با روانشناسي هر صنف و گروهي با آنان برخورد كنند تا به اهداف درازمدت خود برسند. يكي از اين قشرها، زنان هستند كه مزدوران داخلي و خارجي نقشههايي فريبنده برايشان طراحي كردهاند و ما در اين نوشتار به آنها ميپردازيم.
كمال دشتي
مكتبها و صاحبان قدرت همواره درپي تأثيرگذاري بر افراد و جذب پيرواني براي گسترش نفوذ خود بودهاند. در اين ميان، كساني كه از روانشناسي فردي، قشري و اجتماعيِ جوامع گوناگون آگاهي كامل دارند و در فضاي جامعهشناختي اين انسانها تنفس ميكنند، با تأثيري دو چندان ميتوانند انديشههاي خويش را در ميان تودهها تثبيت و ترويج كنند. در ميان مخاطبان گروهها و مكتبهاي انحرافي، زنان يكي از بهترين صيدها و دامها محسوب ميشوند. صيد و دام بودن زنان را وقتي درمييابيم كه بدانيم چنانچه مردي به اين گروهها گرايش يابد، آسانتر ميتواند به صورت پنهان از اين عقايد پيروي كند و بر عقايد خود استوار بماند و حال آنكه اگر زني به اين فرقهها متمايل شود، نه تنها خود بلكه همسر و فرزندان را نيز با خويش همراه ميكند. و اين همان هدفي است كه مدعيان عرفان دروغين به دنبال آن هستند و توسط زنان فراهم ميشود.
آنچه در جامعه زنان به خوبي نفوذ يافته و عارفنمايان نيز از آن بهرهبرداري ميكنند، جادو و خرافه است.
خرافه را ميتوان نوعي اعتقاد جازم و محكم افراد به تأثير متافيزيكي برخي امور غيرعقلي در زندگي فردي و اجتماعي براي حلّ مشكلات دانست.
گاهي فرد به مفاهيمي ذهني و انتزاعي اعتقاد پيدا ميكند كه ميپندارد در زندگي وي تأثير گذارند و ميتوانند موفقيت را همراه او كنند. از جمله اين مفاهيم، «شانس»است كه بر اساس ادله، جايگاهي ندارد؛ زيرا شانس در بين مردم به معناي رسيدن به موفقيت بدون علّت است، در صورتي كه بر اساس اصول عقلي و اعتقادي اسلام، هيچ حادثهاي بدون علّت نيست.
خرافه يكي از موارد ذهني است كه فرد را به شدت به خود پايبند ميكند و چنان در وجود افراد - به ويژه خانمها - راه مييابد كه گويا وحي الهي است! براي نمونه، اعتقاد به پديد آمدن نزاع و درگيري در صورت وارونه قرار دادن جارو در ميان برخي افراد به انديشهاي ثابت و ترديدناپذير در آمده، حال آنكه در هيچ يك از متون ديني به اين مطلب اشاره نشده است.
عرفان بدلي، خرافات، سحر و جادو، بختگشايي، تسخير ديگران و ... مواردي است كه خيلي زود افراد خام را به خود جذب ميكند. در ميان انسانها، زنان احساسات لطيفتري دارند و به همين سبب، جايگاه ويژهاي براي جذب و استثمار افراد نزد مدعيان عرفان كاذب دارند.
در دورانهاي گذشته برخي افراد براي حل مشكلات زندگي خود به دعانويسان و رمالان مراجعه ميكردند. اين مراجعه و دريافت راه حلهاي دروغين هنوز نيز رواج دارد. هنگامي كه مشكل روحي، جسمي و مادي پيش ميآمد، بانوي خانه براي حل آن از راههاي ماورايي، نزد دعانويسان ميشتافت. بر همين اساس، بازار جادوگران، رمالان و دعانويسان در حل مشكلاتي چون اشتغال، بختگشايي، فرزندآوري، دور كردن هوو و ديگر مشكلات همواره گرم بوده است.
اين بازار گرمي گذشتهها را ندارد؛ اما هم اكنون نيز بسياري از زنان معتقد به خرافه در آن پرسه ميزنند. دختراني كه در آستانة ازدواج قرار دارند، به طالعبيني چيني، هندي و ايراني رجوع ميكنند تا ببينند ستارههاي همسرشان با همديگر سازگارند يا نه؟ امروزه روانشناسي رنگها هم در كنار كفبيني و فالگيري به رونق بازار رمالان ياري رسانده است و آنها به راحتي دربارة آيندة افراد اظهار نظر ميكنند. در بين اين عده، چيزهايي هم وجود دارند كه مقدس به شمار ميآيند و براي رسيدن به خواستههاي افراد كارگشا معرفي ميشوند. دم روباه، موي، دندان و آب دهان مرده، پنجة گرگ، روغن گرگ، دندان سگ و گراز، مهره مار و ابزار آلات ديگري كه به تسلط ارواح و جن ياري ميرساند، از جمله اين امكانات هستند.
در ميان اين بازار، دكان عدم احضار جن و روح براي زنان بسيار جذاب به شمار ميآيد. مبحث ذهن خواني و تسلط بر فكر و روح همسر، از ديگر موضوعات داغ اين بازار است. آنچه زنان حساسيت ويژهاي به آن دارند، ورود همسر دوم در زندگي شوهران خود است. زنان در تنهايي و بيكاري و ادبيات محاورهاي، با اين موضوع برخورد ميكنند و براي مبارزه با اين پديده هزينههاي فراواني را ميپردازند. انتقال مباحث خرافي نيازمند تبليغات گسترده نيست. جاريها، خواهران، دختر خالهها و دختر عموها و نيز همكلاسي و همسايه نقشي مهم و كليدي و البته رايگان را در تبليغ امور خرافي ايفا ميكنند.
همراه با رشد تكنولوژي، وسايل و ابزار خرافي هم تكامل مييابد. امروزه فكر بشر در مقايسه با گذشته رشد بيشتري دارد و اختلاط انديشههاي غربي و شرقي و مذهبي بيشتر شده است. زندگي ماشيني روزگار ما، افزايش مشكلات اقتصادي و دوري افراد از يكديگر، رسيدگي به مشكلات را در جايگاه ديگري قرار ميدهد. مباحثي چون تجسم خلاق، رقص و موسيقي درماني، يوگا و تمركز با شمع روشن و نقطة سياه شيطان پرستي - چه صوفي و چه غربي - مباحث عرفان سرخپوستي و امريكايي (اِكِنكار)، و عرفان هندي (ساي بابا) انسان مدرن امروزي را به اين بازار مكّاره دعوت ميكند.
هم اكنون در متن تعاليم خرافي اين گرايشها سكس مديتيشن، پرستش، تمركز بر تصاوير كاملاً برهنه و سكس با محارم از جمله راهكارهاي حل مشكلات روحي و رواني معرفي ميشوند و حال آن كه به نظر روانشناسان، بيشترين آسيبهاي روحي و رواني از كنترل نكردن غريزه و نداشتن تربيت درست اخلاقي سرچشمه ميگيرد.
اين بازار مشتريان خود را از همه تودهها و گروهها جذب ميكند. امروزه عارفنمايان با نفوذ در جلسات قرآني و سوگواري زنان و شناسايي افراد، سه مرحله را براي آنان ترسيم ميكنند. ابتدا زن را با چادر و مقنعه همراهي ميكنند، پس از چندي با مانتو و روسري در مجالس ذكر و سماع عارفان و سرانجام بدون روسري و پوشش اسلامي در آغوش مردان اجنبي مدعي عرفان يافت ميشوند.
اگر از موضوع قبولي در كنكور و استفاده از جادو و مسايل خرافي (به جاي كار و تلاش، توسل و توكل) و نيز يافتن همسر آرماني از طرق فراحسي بگذريم، بيشتر مسايل موجود در اين موضوع متوجه زنان است. گويا دختران به دليل روشن نبودن آينده زناشويي خود، از آرامش و قراري كه اسلام آن را هدف و نتيجةازدواج ميداند، محروم ميمانند.
زنان متأهل بسياري از اضطرابهاي فكري دوران مجردي را ندارند و از سويي ديگر به دنبال تسلط بر همسر خود هستند؛ از همين رو رشد اقتصادي خانواده از مسيرهاي فراحسي را پي ميگيرند و اگر فرزندي، كانون زندگي را روشن نكرده باشد، در انديشة تولد نوزاد هستند. همة اينها موجب ميشود زنان به موارد غير معتبر ماورايي و خرافي پناه آورند.
امروزه زندگي انسانها با پيچيدگيهاي فراواني روبهرو است و نميتوان آينده را به آساني پيشبيني كرد؛ به همين سبب، افراد خانواده و به ويژه زنان، نقش و تأثير وجود خود را در شكل بخشي به زندگي كمرنگ ميبينند و در جستجوي راهحل ميگردند.
در اين ميان، ميزان تأثيرپذي زنان از مردان به مراتب بيشتر است. هنگامي كه زنان در زندگي فردي و خانوادگي احساس شكست ميكنند، ميكوشند تا راه خود را ادامه دهند؛ بنابر اين در پي راهخروج از مشكلات هستند.
از سوي ديگر، مردان در مقايسه با زنان كمتر زبان به سخن ميگشايند و ديگران را از درون و احوال روحي خود كمتر آگاه ميكنند. به طور معمول، خرافات در خانوادههايي بيشتر رشد ميكند كه بهرة چنداني از دانش ندارند. وقتي فكر و اعتقاد خرافي در اذهان اين خانوادهها باشد، فرهنگ و جو حاكم و نيز محيطي كه در آن هستند، همه در شكلگيري خرافات تأثيرگذار خواهند بود.
ميتوان گفت عامل جنسيتي و فرهنگ حاكم بر جامعه در پيدايش خرافه و اعمال خرافي نقش بسزايي دارند. ويژگيهاي شخصيتي و فردي زنان (تفاوتهاي فردي) نيز در زمينهسازي اين موارد مؤثر است. زناني كه در خانواده دچار خلأ عاطفي هستند و يا از جايگاه مطلوبي برخوردار نباشند، آمادگي بيشتري براي پذيرش امور خرافي دارند. ضعف پايههاي اعتقادي هم به زنان كمك ميكند تا به جاي كسب آگاهي و كشف علل، به مفاهيم تخيلي و رؤيايي پناه برند. افسردگي و اختلالات روحي و عاطفي نيز ميتواند از مهمترين عوامل گرايش زنان به خرافات به شمار آيد. همچنين ناآگاهي انسان ميتواند فرد را براي جبران ناآگاهيهاي خود، به روشهاي غير علمي سوق دهد.
نبايد فراموش كرد كه خداوند نعمتها و اختياراتي به ما داده است تا زندگي سالمي داشته باشيم. هنگامي كه خود را جزيي از زندگي ميدانيم، باور ميكنيم كه براي زندگي كردن نبايد در انتظار معجزه به سر بريم. تلاش، اراده، اميد و عشق؛ عنصرهاي سازنده يك زندگي سالم به شمار ميآيند.
1. برگرفته از سايت newspaper.com-www.Iran . 2. برگرفته از سايت: w ww.ebtedarnews.com . سوتيترها در ميان مخاطبان گروهها و مكتبهاي انحرافي، زنان يكي از بهترين صيدها و دامها در دست عارفنمايان هستند. آنچه در جامعه زنان، به خوبي نفوذ كرده و عارفنمايان نيز از آن بهرهبرداري ميكنند، جادو و خرافه است. بازار جادوگران، رمالان و دعانويسان همواره در حل مشكلاتي چون اشتغال، بختگشايي، فرزندآوري، دور كردن هوو و زن دوم از شوهر و ديگر مشكلات گرم بوده است. انتقال مباحث خرافي نيازمند تبليغات گسترده نيست. جاريها، خواهران، دختر خالهها، دختر عموها و نيز همكلاسي و همسايه نقشي مهم و البته رايگان را در تبليغ امور خرافي ايفا ميكنند. خرافات در خانوادههايي بيشتر رشد ميكند كه بهرة چنداني از دانش ندارند.