در سالهاي اخير، روند گرايش به خرافات و عرفانهاي كاذب شدت گرفته و روزي نيست كه چند نظر كرده جعلي، دعانويس متجاوز، مراد كلاهبردار، روح احضاركن كلّاش، و نايب خودخوانده، سر برنياورند. نوشتار ذيل به بررسي شخصيت اين افراد دروغگو و مريدانشان ميپردازد.
محبوبه ابراهيمي
سگ، گله گوسفندان را رها كرده و پارسكنان خود را به گودالي رساند و با بردن پوزه در داخل گودال، شروع به زوزهكشيدن كرد. چوپان جوان كه تصور ميكرد گوسفندي در گودال افتاده است، خود را به سگ رساند، اما با پيكر نيمهجان دختري جوان روبرو شد. به كمك چند رهگذر او را از گودال بيرون كشانده، به نزديكترين بيمارستان رساندند. پزشكان در اولين معاينه، متوجه مسموميت شديد دختر شدند و با معالجات تخصصي و انجام عمل جراحي، او را از چند قدمي مرگ نجات دادند. به اين ترتيب با بهبود حال دختر و اعترافهايش، پرده از اقدام جنايتكارانه مردي رمال برداشته شد... .
دختر جوان، پس از بهبودي، به بازگويي ماجرا پرداخت: «دانشجوي سال سوم رشته تاريخ هستم. در جريان تحقيقات دانشگاهي و تكميل پاياننامهام با موضوع «تاريخچة قبر آقا» به سفارش استاد دانشگاه، به امامزادهاي در جنوب تهران رفتم. مردي رمال كه پي برده بود قصد تحقيق دربارة امامزاده را دارم، به سراغم آمد و با ادعاي آشنايي كامل با تاريخچه قبر آقا، مرا به خانهاش برد. من با ديدن همسرش، با خيال راحت وارد خانه شدم؛ اما مرد رمال، به جاي دادن اطلاعات، مرا در اتاقي زنداني كرد تا به خواستههاي شومش برسد. وقتي به خواستههايش رضايت نميدادم، مرا به شدت كتك ميزد و شكنجه ميداد. هر روز به همين روال ادامه داشت تا اينكه پس از سه ماه، يك روز در مقابل همسرش داروي مرگ موش را به من خوراند و بيهوش شدم. وقتي به هوش آمدم خودم را روي تخت بيمارستان ديدم.»
رمال شيطانصفت، اين دختر جوان را پس از سه ماه حبس در خانهاش، به داخل گودالي انداخت و دختر بيهوش سه روز در گودال، رها بود. مأموران پليس، هنگامي توانستند رمال 40 ساله به نام ميكائيل را دستگير كنند كه طعمه ديگري را به خانهاش كشانده بود. اين رمال جنايتكار كه زنان پناهآورده به امامزاده را به عنوان عمه به خانه ميبرد و با حضور همسر (!) مورد آزار و اذيت قرار ميداد، عاقبت با حكم قاضي به مرگ محكوم شد.1
اين دختر دانشجو، نمونهاي از هزاران انسان سادهدلي است كه خواسته يا ناخواسته در دام شيادان رمال و دعانويس گرفتار ميشوند. گوشه و كنار صفحات حوادث مطبوعات و سايتهاي خبري، پر از اينگونه رخدادها است. كم نيستند انسانهاي نظركردهاي(!) كه براي رسيدن به اهداف شوم خود، هر شب رؤيايي تازه در سر ميپرورانند و صبح كه برميخيزند، ادعاي كرامت و عنايت غيبي الهي كرده و در پوشش دعانويس، فالگير، آيينهبين، رمال، جادوگر، كفبين، مراد و ...، هزاران انسان ساده را به كام بدبختي ميكشانند؛ حال آنكه صاحبان عنايت بايد ابتدا به درمان خويش بپردازند. و نيز بسيارند انسانهاي غافل كه در رويارويي با ناملايمات، شانه خالي ميكنند و به جاي توسل به عوامل طبيعي مشكلگشا به ماورائيان دروغين و مشكلساز، پناه ميبرند. بايد ديد چه انگيزه و هدفهايي سبب ميشود كه هر دو گروه مراد و مريد، در اين مسير انحرافي قرار گيرند:
شيطان با سوء استفاده از غفلت انسان، او را به ادعاهاي دروغ واميدارد تا بيشتر مورد توجه مردم قرار گيرد. اين واقعيت در مردان كه به عقيده روانشناسان، نقطه ضعفشان در پول و رياست و شهوت جلوهگر ميشود، بيشتر قابل مشاهده است. اين نقاط ضعف و ديگر انگيزههايي كه در ادامه بررسي ميشوند، محورهاي اصلي شخصيت عارفنمايان و مدعيان دروغين را تشكيل ميدهند.
مدعيان دروغين، گاه در رويارويي با كوچكترين مشكلات زندگي، خود را ميبازند و با روي آوردن به ادعاهاي نادرست خود و جمع كردن مردم در اطراف خويش، به دروغ ميخواهند به حل مشكلات آنها بپردازند! مسائلي مانند طلاق، داشتن نامادري، يتيمي زودرس، تربيت نامناسب، اختلافهاي خانوادگي و ... برخي از موجبات شكلگيري اين نوع گرايشها محسوب ميشوند كه نظاير آن در جامعه قابل مشاهده و استفاده است؛
تير 1385
زني 23 ساله كه به بهانه فالگيري و با اغفال زنان ودختران جوان، از آنها كلاهبرداري ميليوني كرده بود دستگير شد.
اين زن كه سودابه نام دارد، در اعترافهاي خود اعلام كرد كه يك سال قبل از همسرش جدا شده است و به همين دليل به فالگيري و رمالي روي آورده تا بتواند زندگي خود را تأمين كند.2
مهر 1386
دعانويس كلاهبردار 70 ساله به نام كرم پس از دستگيري در اصفهان، دليل گرايش خود به دعانويسي را ورشكستگي اعلام كرد. وي در اعترافهايش خود بيان داشت كه پس از 40 سال خياطي، ورشكست شده و به همين سبب با خريد چند كتاب، به دعانويسي مشغول شده است. وي به بهانه دعانويسي دهها نفر را سر كيسه و مبالغي از آنها اخاذي كرده است.3
ضديت با دين، گاه جنبه انفرادي دارد و گاهي به صورت گروهي و با طرحهاي منسجم و از پيش تعيين شده، در جامعه پيگيري ميشود. برخي از مدعيان دروغين، فقط براي جلب توجه مردم به سوء استفاده از احساسات ديني آنها ميپردازند و به همين دليل در شهرهايي مانند قم، مشهد، كرمان و ... كه وجهة مذهبي دارند، بيشتر ديده ميشوند. اين عده نادانسته به دين آسيب ميرسانند. اما در پارهاي موارد، مسأله از اين حد فراتر بوده و افراد، گماشتگان دشمنان قسمخورده اسلام هستند كه با ترفندهاي ثابت و با هدف ضربهزدن به مقدسات و اصول و فروع دين، به ترويج اين مسائل ميپردازند. بايد توجه داشت كه در هر دو صورت، بدعتگذاري در دين و خدشهوارد شدن به پيكره اسلام اصيل، پيامدي حتمي است كه بايد از آن پيشگيري كرد؛
آبان 1386
فردي شياد با ادعاي جانشيني پيامبر اكرم (ص) و با تهيه كتابچهاي شامل آيات تحريف شده قرآن، با جذب افراد ناآگاه و بويژه بيسواد، به ترويج آموزههاي وهابيت در ميان مردم پرداخته است. وي در بخشي از كتاب ساختگي خود، توسل شيعيان به ائمه را رد كرده و روشهاي جديدي براي وضو گرفتن، اقامه نماز و روزهداري ارائه نموده است. در كتابچه خود نوشتة اين مدعي دروغين، قرآن شصت و هشتمين كتاب آسماني معرفي شده و شصت و نهمين كتاب آسماني به نام فرقان، كتاب وي ميباشد كه پيامبر عصر فضا و ماهواره است!4
مهر 1386
شخصي به نام ج - ه ملقب به الف، به راهاندازي مؤسسهاي با نام تجسم خلّاق با برگزاري كلاسهاي مختلف و با ادعاي نگاه اسطورهاي به بوسهزدن اقدام نموده است. در حاشيه كلاسهاي مؤسسه، اردوهاي مختلط برگزار و كتابهايي با نامهاي پرانان (انرژي حيات)، كريستال درماني، مديتيشن دو قطب حركات انرژيزا، بدن جادويي و ... با مبالغي كلان به شركت كنندگان ارائه ميشود.
جالب اينكه رقص و حركات موزون، اولويت ويژهاي در اين كلاسها دارد و به مسائلي نظير بوسهزدن پرداخته ميشود و در عين حال، برپا كننده مؤسسه ادعا ميكند كه كلاسهايش، موجب تقويت معنويت ميشود!5
آذر 1385
دادستان قم از دستگيري شيادي به نام ع - د كه مدعي امام چهاردهمي است، خبر داد. اين فرد ضمن مبارزة علني با مسلّمات ديني، جمكران را قبله معرفي كرده و با چاپ كتابي 100 صفحهاي درصدد فريب افكار عمومي برآمده است. وي با 55 نفر از مريدانش دستگير شده است.6
شهريور 1386
محمد حسينزاده ابوجسي معروف به درويش در قم اعدام شد. وي بيسواد بوده و بدون داشتن كمترين اطلاعات ديني، با رهبري گروههاي مختلف به ايجاد انحراف در دين و تغيير در اجراي دستورات الهي همت گمارده بود. همچنين به بهانه رمالي و دعانويسي، ادعاي امام زماني داشته و ضمن اشاعه فساد و فحشا، به طور علني به حرمهاي پيشوايان معصوم، بياحترامي ميكرد.7
انسانهاي شهوتران، همواره از هر راهي براي رسيدن به اهداف شوم خود بهره ميبرند. ترديدي نيست كه شهوتراني و لذتهاي صرف بدني، به تنزل روحي و فساد كامل جسم اينگونه افراد ميانجامد. اينجاست كه بسياري از دختران جوان و نوجوان و حتي زنان ميانسال، با پاي خود به سمت دامي ميروند كه رمالان شهوتران گستردهاند؛ آن هم بدون هيچگونه شناخت و با اعتماد چشمبسته به مردان اجنبي و حتي افغاني!
خرداد 1383
مرد دعانويسي كه به كمك سه زن و يك مرد، به اغفال زنان و دختران جوان ميپرداخت، دستگير شد. در دفترچه اين مرد رمال، مشخصات سه هزار زن و دختر جوان ثبت شده است كه براي حل مشكلاتشان به او مراجعه ميكردند.
وي هنگام مراجعه مشتريان، با استفاده از داروهاي بيهوشي، به دختران و زنان تجاوز ميكرده است.8
شهريور 1386
محمد حسينزاده ابوصبي، معروف به جادوگر سياه، به جرم آزار و اذيت بيش از 60 زن و دختر جوان به دار مجازات آويخته شد. حسينزاده 49 ساله با تهيه فيلم از روابط غير اخلاقي خود، زنان را به ادامه روابط ميداشت و گاهي اعضاي خانواده را نيز به دام ميانداخت. تجاوز به دختري 16ساله، دختري 20 ساله و نيز يك دختر جوان و دو عمهاش در پروندة سنگين اين رمال پليد ثبت است. وي با هيپنوتيزم زنان، آنان را مورد تعرض قرار ميداد و بعد از بيدار شدن، آنها را به طلسم زندگيشان تهديد ميكرد.9
شهريور 1386
با دستگيري زن و شوهري در اصفهان، مشخص شد كه اين دو به نامهاي مهين - الف (49 ساله) و همسرش اصغر - د به بهانه دعانويسي و فالگيري، به اغفال زنان و دختران جوان ميپرداختند.10
شهريور 1385
كفاش شياد افغاني در شيراز كه به بهانه دعانويسي، زنان و دختران جوان را مورد تعرض قرار ميداد، دستگير شد. ك.ق 60 ساله كه به عنوان سيد دعانويس به روستاهاي اطراف شيراز ميرفت، با نوشتن ادعيه و خلوت كردن با دختران و زنان مشكلدار، ضمن گرفتن وجه نقد، با آنان رابطه غير اخلاقي برقرار و در اين ميان به چند دختر نوجوان نيز تعرض كرده است. تعدادي از اين دختران، باردار شده و به دليل ترس از خانوادههايشان به سقط جنين روي آوردهاند.11
پول از مهمترين مسائل زندگي انسانهاست كه عدهاي براي رسيدن به آن به هر شيوهاي متوسل ميشوند. در اوضاع نابسامان اقتصادي جامعه امروز، شنيدن از درآمد ميليوني رمالها، هر انسان پولپرستي را وسوسه ميكند تا با خريدن چند كتاب مجهولالمؤلف و قديمي و باز كردن سر كتاب، درآمدهاي كلاني داشته باشد. در اين ميان، اعتماد بيدليل مردم به اين عده و پرداخت مبالغ هنگفت براي شنيدن جملات دروغ و يا حرفهاي راست كه خودشان به رمالها تحويل دادهاند، مشوق عمومي براي گرايش به اين خرافات است؛
شهريور 1386
مرد 25 ساله افغاني پس از دستگيري در خانهاش در شهر قائم قم، اعتراف كرد: كارگر ساختماني بودم و در جريان آشنايي با چند رمال، متوجه درآمد قابل توجه اين كار شدم. به همين سبب بدون هيچ سوادي، چند كتاب قديمي و مهره مار خريدم و كارم را شروع كردم. طي 6 سال، مشترياني از شهرهاي مختلف پيدا كردم، تا آنجا كه درآمد ماهانهام بيش از يك ميليون تومان شد.12
خرداد 1383
در دستگيري مرد رمال ميانسالي، مشخص شد كه وي طي 75 روز دعانويسي، بيش از شش ميليون تومان درآمد داشته است.13
آذر 1385
غلام - ك ملقب به غلام رمال كه با نوشتن جملات نامفهوم، مبالغي كلان از مردم دريافت ميكرد، در اعترافات خود، بيان نمود كه درآمد ماهانهاش از اين راه، بين يك تا دو ميليون متغيّر بوده است.14
كسب قدرت، يكي از مسائلي است كه بسياري عاشق رسيدن به آن هستند. اين موضوع از ويژگيهاي مهم مردان به شمار ميآيد؛ اما در زنان نيز كم و بيش قابل مشاهده است. ادعاي نيابت ائمه و يا حتي ادعاي امام زمان بودن، در بسياري از موارد، با انگيزة سوء استفاده از احساسات ديني مردم و جلب توجه ايشان صورت ميگيرد. متأسفانه برداشت ظاهري از دين و نام ائمه و سادهلوحي افراد موجب ميشود كه عدهاي به نداي هر فرد مدعي لبيك گويند و با گرد آمدن در اطراف وي، موجبات قدرتشان را فراهم سازند؛
ارديبهشت 1386
سه زن رمال كه ادعا ميكردند از سوي امام رضا (ع) مأمور دعا و شفا براي بيماران استان كرمانشاه هستند، در صحنه دستگير شدند. اين سه زن با نامهاي ف - دلبرباز و ط - صنعتگر و ز - عاطف با اين طرح و با هدف جمع كردن مريد و اخاذي از مردم، به اين استان مهاجرت كرده بودند.15
آثار قرصهاي روانگردان كه امروزه در جامعه رواج يافته و مواد مخدر كه داراي سابقهاي طولاني است، انكارناپذير است. به تازگي، عوامل توزيع اين مراد، با ادعاي دعانويسي، طعمههاي خود را مييابند و حشيش و هرويين و ... را به عنوان جادوي مهر و محبت به خورد انسانهاي غافل ميدهند؛
خرداد 1385
رمال افغاني كه به جاي دعاي مهر و محبت، حشيش به مشتريان ارائه ميكرد، دستگير شد. وي بستههاي حشيش را به مشتريها ميداد و از آنها ميخواست تا با غذاي همسرشان مخلوط كنند. مشتريان نيز به تصور اينكه داروي مهر و محبت به خورد همسرشان ميدهند، دستورهاي وي را اجرا ميكردند. در بازجويي از اين مرد رمال، مشخص شد وي بيسواد بوده و غير قانوني وارد ايران شده است.16
آذر 1385
در دستگيري يك مدعي دروغين در استان فارس، مقدار زيادي ترياك به همراه وي كشف گرديد. همدست اين رمال نيز با مقادير ترياك دستگير شد.17
اهميت جرائمي مانند دزدي، قتل و آدمربايي نه فقط به دليل خسارتهاي فردي بلكه به دليل ايجاد احساس ناامني در جامعه است. متأسفانه در سالهاي اخير، روند سرقت مدعيان دعانويسي و رمالي گسترش يافته است؛ در واقع اينان با ادعاهاي دروغين خود به هدف اصلي يعني سرقت دست مييابند. اينها سارقاني هستند كه جامة رمالي به تن كردهاند؛
بهمن 1384
فرمانده نيروي انتظامي تبريز، از مراجعه دعانويسان و فالگيرها به در منازل مردم خبر داد؛ اين عده پس از شناسايي منزل، به سرقت دست ميزدند.18
خرداد 1385
با دستگيري دو زن رمال، باند رمالان سارق و كلاهبردار در اردبيل، شناسايي و متلاشي شد. اعضاي اين باند كه شامل هفت مرد و هشت زن بودند، به صورت گروههاي 2 - 3 نفره با عنوان رمال و فالگير، وجوه نقد و طلاجات مردم را در سطح استان به سرقت ميبردند.19
كشتار و قتل نيز از جمله مسائلي است كه گذشته از آسيبرساني فردي، جامعه را دچار آسيب ميكند. متأسفانه افرادي سنگدل و بيوجدان، با برچسب دعانويس، جادوگر و سر كتاب بازكن در جامعه ديده شدهاند كه انسانهاي زيادي با پاي خود به دام آنها ميروند؛
فروردين 1386
حبيب، ملقب به رمال مرگ، كه از سال 82 تحت تعقيب بود، پس از چهار سال به دار مجازات آويخته شد.
اين رمال شياد سه دختر و زن جوان را به همراه يك پزشك مرد به خانهاي در جاده قزوين - رشت برد تا به مراد خود برساند. اما به دليل سرپيچي اين چهار نفر از دستوراتش، در جنايتي هولناك، آنان را به قتل رساند.20
شهريور 1386
رمال و فالگير متجاوز، ملقب به جادوگر سياه كه به دار مجازات آويخته شد، علاوه بر شيادي و روابط غيراخلاقي، دو قتل عمد در پرونده خود به جاي گذاشته است.21
برخلاف پندار كساني كه آدم رباييها را فقط با سلاح دفاعي و در مكانهاي عمومي، ميدانند كه آدمربايان پس از ربودن فرد، درخواست پول ميكنند، امروزه دعانويسان آدمربايي هستند كه با درايت كامل، ابتدا پولهاي كلان را دريافت و سپس آدمربايي ميكنند!
دي 1384
چهل شاكي، خواستار دستگيري مردي شياد شدند كه با ادعاي زنده كردن مرده و درمان بيماريهاي لاعلاج، بيماران آنها را ربوده است. اين فرد با نام مجيد - ك پس از يك هفته از آغاز فعاليتهاي خود، به مراجعه كنندگان اعلام نمود كه براي شفاي بيماران، مجبور است آنها را به شهري دور منتقل كند و به مدت يك ماه نزد خود نگه دارد. با طولاني شدن اين سفر، خانوادهها از غيبت طولاني بيمارانشان نگران و متوجه آدمربا بودن رمال شياد شدند.22
خوابها، اگرچه برخي صادقند و از آيندهاي حتمي خبر ميدهند اما نميتوان ادعا نمود كه خواب هر مدعي، صادق و ادعاي وي قابل تصديق است؛ زيرا امكان دارد شيطان با وسوسههاي خود در خواب بخواهد روح فرد را گمراه كند و يا حتي اينكه فرد اصلاً خوابي نديده باشد. بسياري از دعانويسان ادعا ميكنند آنچه را ميگويند و مينويسند، در خواب به ايشان الهام شده و كرامت الهي است؛ اما چه بسا اين خوابها به سان خواب شتر باشد كه در آن پنبهدانه ميخورد؛ زيرا شتر به پنبهدانه علاقه دارد اما چون نميتواند بخورد، بايد در خواب ببيند.
آبان 1383
دو خواهر مدعي دعانويسي در تهران كه پنج سال به رمالي و دعانويسي اشتغال داشتند، پس از دستگيري به بيان علت گرايش خود به اين امور پرداختند. يكي از دو خواهر، كه فارغالتحصيل رشته الهيات است، الهامات غيبي در خوابهايش را دليل اين امر دانسته، ميگويد: چند بار در خواب به من الهام شد تا براي حل مشكلات مردم، برايشان دعا بنويسم. البته توجهي نكردم. اما چون در محلهمان جلسات مذهبي داشتيم و خانمهاي همسايه، ما را معتمد ميدانستند و براي حل مشكلاتشان با ما مشورت ميكردند، وسوسه شدم كه با دعانويسي مشكلاتشان را حل كنم.23
خرداد 1385
مادر و دختري كه با دعانويسي و طلسم و جادو، اموال بسياري را از مردم اخاذي كرده بودند، دستگير شدند. دختر 26 ساله در بازجوييها مدعي شد: من چند سال قبل، خواب ديدم كه بايد براي حل مشكلات مردم دعا بنويسم. به همين سبب به كمك مادرم، تصميم گرفتم تا با دعانويسي، مشكلات مردم را حل كنم.24
آذر 1383
زن رمال 42 ساله با مدرك ليسانس مديريت كه با گرفتن مبالغ فراوان از پنج هزار زن و دختر، از آنها كلاهبرداري كرده بود، پس از دستگيري ادعا كرد كه: من سه سال قبل دچار بيماري درمانناپذيري شدم و به يكي از شهرهاي مذهبي رفتم. در آنجا مردي نورانيدر خواب نزد من آمد و گفت كه شفا گرفتهام. پس از بيداري، متوجه شدم كه هيچ اثري از بيماري در بدنم وجود ندارد و علاوه بر آن ميتوانم هالههاي اطراف هر انساني را ببينم. پس از آن كتابهاي فراواني دربارة هاله مطالعه كردم. در برخورد با مشتريان ميكوشيدم از قدرتي كه در خواب به من داده شده است، استفاده كنم و هفت مركز انرژي موجود در بدن انسانها را فعال و به آنها اميد بدهم.25
گاهي مردم به لباسهايي مانند لباس مقدس روحانيت اعتقاد و اعتماد دارند؛ گاه به مكانهاي مقدسي همچون قم و مشهد و گاه به سادات به واسطه اجدادشان و گاهي نيز به معتمدين محل. افراد شياد و كلاهبردار با سوء استفاده از اين اعتمادها ميتوانند به اهداف خود برسند؛
خرداد 1383
مردي ميانسال كه با راهاندازي مكاني تحت عنوان «مشاوره معراج» به درج آگهي مبني بر ارائه خدمات ستارهشناسي ازدواج ميپرداخت، براي جذب مشتريان از نام پدر خود استفاده ميكرد. وي با استفاده از نام پدرش، كه فردي معتمد ميان مردم بوده، متقاضيان را اغفال و پس از بيهوشي آنها، نقشههاي شوم خويش را اجرا ميكرد.26
آبان 1383
دو خواهر مدعي دعانويسي، با جعل عنوان نمايندگي مراجع تقليد، دختران و زنان جوان را سر كيسه ميكردند. يكي از اين دو خواهر، در اعترافهاي خود گفت: پدربزرگم فردي معتمد و شناخته شده در محل بود و مردم براي حل مشكلات خويش به او مراجعه ميكردند و دعاهايي مؤثر ميگرفتند كه در حل مشكلاتشان كارساز بود. از اين رو ما هم كه نوههاي وي بوديم، مورد اعتماد اهالي محل قرار داشتيم تا حدي كه براي حل مشكلاتشان با ما مشورت ميكردند. در ابتدا دعاهايي را كه در حاشيه كتابهاي ديني و ادعيه معمولي نوشته شده بود، براي رفع مشكلات به ايشان پيشنهاد ميكرديم. وقتي ديديم كه مشكلاتشان حل ميشود،وسوسه شديم كه به دعانويسي روي آوريم.27
با گسترش مشكلات و ناهمواريهاي زندگي، انسانها به آساني از كوره در ميروند و غافل از اينكه در دنياي مدرن كنوني تخصصهايي مانند روانشناسي، روانكاوي و مشاوره، قادر به بازسازي روابط خانوادگي هستند، به رمالها و دعانويسها متوسل ميشوند. و نيز با غفلت از بزرگان ديني كه با سالها رياضت و ترك گناهان، راه قرب الهي را ميپيمايند و با گفتار و كردار خود راهنماي زندگي مردم هستند، چشم بسته به دستورهاي فالگير و جادوگرهاي دروغين عمل ميكنند. به قولي:
مشكلاتي كه موجب مراجعه انسانها به دعانويسان ميشوند، از نيازها سرچشمه ميگيرند كه بيشمارند. از معيشت روزانه آغاز ميشوند و در هر مرحلهاي از زندگي جلوهاي تازه دارند.
دختران، همواره در انديشه زيباتر شدن هستند و كمي بعد، قبولي در دانشگاه و يافتن همسر مناسب. اما با ازدواج، نيازهايشان رنگ و لعاب ديگري مييابد؛ روزي به دنبال بستن زبان فاميل شوهرند و روزي ديگر درپي جلب علاقة همسر. كابوس ورود هوو در زندگي مشترك، شبانهروز آزارشان ميدهد و به كوچكترين رفتار همسر، مشكوك ميشوند.
نياز به فرزنددار شدن در ادامة زندگي زنها قرار دارد و البته در كنار آن، تعيين اختياري جنسيت فرزند! مردها هم تمام هم و غمشان پول است و پول و پول. هر چه بيشتر به آن ميرسند، تشنهتر ميشوند و گاهي كه هيچ نيازي در اين زمينه احساس نميكنند و در ضمن از ارتباط با زندهها هم خيري نميبينند، به فكر احضار روح و ارتباط با اجنّه و حتي تسلط بر ارواح زندهها ميافتند. اين مسائل آنقدر در ذهن صاحبانشان بزرگ جلوه ميكند كه حتي با داشتن عاليترين تحصيلات دانشگاهي و حتي حوزوي به خرافات گرايش مييابند؛ امروزه دايره تأثير دعانويسي از مرز عوام گذشته است و ردپاي آن در محافل علمي و فرهنگي نيز ديده ميشود. «دعانويسي هر روز روبروي دانشگاهي بسيار معتبر بساط خود را پهن ميكند و با چسباندن اطلاعيه «طالعبيني 500 تومان و دعانويسي با قيمت ويژه» به جذب مشتري ميپردازد و تأسفبارتر اينكه برخي دانشجويان همان دانشگاه نيز از مشتريان پروپا قرص اويند.»28
در ادامه، نمونههايي دربارة هر يك از انگيزههاي ذكر شده بيان ميشود.
قديميها و نياكان ما باورهايي بسيار زيبا در اين زمينه داشتند و با اعتقاد كامل ميدانستند كه هر كسي جفت خود را مييابد؛ دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد. امروزه افراد به محض تصور اينكه خواستگاري برايشان نميآيد، به فالگير و دعانويس و جادوگر متوسل ميشوند و با شنيدن چند جمله ساده اوليه كه «دو تا چشم سياه ميبينم، بختت در راه است و ...» و نيز با ديدن يك قفل زنگزده كه با آن وي را طلسم كردهاند فريب خورده و بخت خود را به جاي گشودن، سياه ابدي ميكنند.
آذر 1385
دختر كه مدتي بود خواستگاري نداشت، مسأله را با يكي از دوستانش طرح كرد و آدرس مردي رمال در شرق تهران را به دست آورد. با اولين تماس تلفني،وقت حضوري گرفت و در ساعت مقرر، به خانه رمال وارد شد. رمال او را به زيرزميني كه با پردهاي از پاركينگ جدا شده بود، برد و پس از گفتن جملات گنگ و نامفهوم،از او خواست تا به شعله يك شمع خيره شود و جملات را تكرار كند. دختر هنگامي به خود آمد كه پس از هيپنوتيزم، از سوي مرد رمال مورد تجاوز قرار گرفته بود... غلام - ك معروف به غلام رمال، با اين ترفند و به بهانه بختگشايي، شش دختر را سياهبخت نمود. اين شياد 30 ساله پس از گرفتن اطلاعات از مشتريان، چند قفل زنگزده را داخل ظرف آب ميانداخت و ادعا ميكرد كه بخت آنها با اين قفلها بسته شده است و پس از هيپنوتيزم براي باطل كردن طلسم، اهداف شوم خود را جامه عمل ميپوشاند. اين شياد 30 ساله در مصاحبهاي پس از دستگيري گفت: بسياري از اوقات پس از رفتن آدمهاي زودباوري كه براي شنيدن دروغ به خواستههاي من تن ميدادند و پول پرداخت ميكردند كه البته اغلب آنها زنها و دختران جوان بودند، ساعتها به سادهلوحيشان ميخنديدم.29
آذر 1385
زن رمال عراقي به نام ليما، كه در سنندج به بهانه بختگشايي، پولهاي كلاني از مردم دريافت و اشيايي بيارزش و دستورهايي عجيب به آنها ارائه ميكرد، دستگير شد.30
خرداد 1385
چند دختر جوان با در دست داشتن انگشترهايي به اداره پليس مراجعه كردند و خواستار دستگيري مادر و دختري شدند كه با فروختن اين انگشترهاي به اصطلاح بختگشا، 200 هزار تومان از آنها دريافت كرده بودند.31
نازايي، از جمله بيماريهاي داراي عوامل طبيعي است و لزومي ندارد كه كسي براي درمان آن به ماورائيان دروغگو متوسل شود. به ويژه كه امروزه با پيشرفت علم، شيوههايي نو براي درمان ناباروري ابداع شده و مراكز پژوهشي و درماني متعددي در اين زمينه فعاليت دارند؛ از جمله پژوهشكده رويان كه با هدف درمان، پژوهش و آموزش ناباروري در سال 1370 تشكيل شده و پيشرفتهاي چشمگيري در اين زمينه داشته است؛ با وجود اين، عدهاي اصرار دارند كه با دعا و رمالي، به درمان ناباروري خود بپردازند، كه هرگز نيز موفق نميشوند؛
شهريور 1386
زني كه براي درمان نازايي به دعانويس مراجعه كرده بود، بعد از به هوش آمدن متوجه شد كه پس از هيپنوتيزم مورد آزار و اذيت مرد رمال قرار گرفته است. زن هنگامي كه به نشانه اعتراض صداي خود را بلند كرد، با تهديد رمال روبهرو شد كه با طلسم، زندگي او را نابود خواهد كرد.32
اين تنها موردي نبود كه مرد رمال با ادعاي درمان نازايي، فرد را مورد تعرض قرار داده بود. محمدحسينزاده ابوصبي، به بهانه دعانويسي و رمالي به اغفال نواميس پرداخته و با انجام 70 زناي محصنه و غيرمحصنه، مفسد فيالارض شناخته و به دار مجازات آويخته شد.33
تير 1385
زن جواني كه براي درمان نازايي، پول هنگفتي به زن رمال با نام سودابه داده بود، يكي از شاكيان وي پس از دستگيرياش بود. وي گفت: زن رمال ادعا كرد كه مرا طلسم كردهاند و در ازاي دريافت پول، طلسم را باطل ميكند. اما با گذشت چند ماه و دريافت مبالغ كلان، هيچ تغييري رخ نداده است.34
بهرغم اينكه بيماري و درمان آن در دست خداست - يا من اسمه دواء و ذكره شفاء - عدهاي به راحتي در مواجهه با بيماريهاي جسمي و روحي، خدا و توسل به پيامبرانش را فراموش ميكنند و به دامان پزشكهايي پناه ميبرند كه نه مجوز درمان دارند و نه دارويي مناسب براي تجويز؛
دي 1384
چهل شاكي كه مبالغي ميليوني به شياد مدعي زنده كردن مرده و درمان بيماريهاي لاعلاج داده بودند، به جاي شفاي بيماران، با دزديدن آنها روبهرو شدند! با پيگيريهاي پليس روشن شد مجيد. ك داراي سابقه كيفري در سمنان و يكي از شهرهاي شمالي بوده كه با اغفال همراهان افراد بيمار، صدها ميليون تومان از مردم كلاهبرداري كرده و گريخته است.35
شهريور 1385
زن كمسواد، با مدرك تحصيلي سيكل كه با ادعاي قدرت انرژي درماني و جنگيري وانمود ميكرد قادر به درمان همه بيماريهاست، به اتهام كلاهبرداري در كرج دستگير شد. اين زن رمال 37 ساله، در هر نوبت مراجعه بيماران 10 تا 30 هزار تومان از ايشان دريافت ميكرد. روزهاي يكشنبه و سهشنبه، خانه اين زن مملو از جمعيت بود، تا حدي كه به برخي نوبت ويزيت نميرسيد و روزهاي متمادي در انتظار گرفتن نوبت براي ديدن زن رمال ميماندند.
يكي از شاكيان اين مدعي، زني بيمار است كه از درمان كمردرد خود نااميد شده و به وي مراجعه كرده و در هر نوبت مبالغ مختلفي براي ماساژ درماني و داروهاي تجويزي پرداخته مينموده اما نتنها مراجعاتش بيثمر بوده بلكه درد كمرش شديدتر از قبل شده است. در دفتر اين زن كه مدعي است از دو سالگي قدرت انرژي درماني دارد، اسامي بيش از پنجاه بيمار ديده ميشود.36
مهر و محبت، از قلبهاي انسانها سرچشمه ميگيرد و ايجادكنندة اصلي آن، كسي نيست جز ذات اقدس الهي. خندة انسانها خنده ميآورد و اخم و فريادشان، اخم و فرياد. عدهاي بيتوجه به اين مسائل، بدون هيچگونه مهر و محبتي با همسر و اطرافيانشان رفتار ميكنند و از ايشان درخواست محبت دارند و اگر چنين نبينند، سراغ جادوگر و دعانويسي ميروند تا جادو و دعاي مهر و محبت براي قلبهايشان تجويز كند! غافل از اينكه محبت در ذات است نه قابل اكتساب.
خرداد 1385
مدتي بود كه رفتار شوهرم با من تغيير كرده بود؛ شبها دير به خانه ميآمد و به من اهميت نميداد. نگران بودم و ميترسيدم كه به من خيانت كند. تا اينكه يكي از دوستانم آدرس يك فالگير و دعانويس را به من داد و گفت كه او ميتواند با نوشتن يك دعا، علاقه شوهرم را به من بيشتر كند. به خانه مادر و دختر دعانويس در غرب تهران رفتم. زن، معجوني درست كرد و وردهايي به آن خواند و گفت: بايد اين معجون خوشبختي را به خورد همسرت بدهي تا باعث زياد شدن علاقهاش به تو شود. بابت اين معجون 100 هزار تومان از من گرفت. معجون را در غذاي همسرم ريختم تا محبتش بيشتر شود؛ اما مسموم شد و نيمه شب اسير بيمارستانها شدم.
اين بخشي از شكايتهاي زن جوان از مادر و دختر دعانويس بود كه در اداره پليس مطرح كرده و خواستار دستگيري آنها بود.37
بهمن 1384
زن وقتي دعاي مهر و محبت را از فالگير گرفت، ميپنداشت اختلافها با شوهرش به زودي تمام ميشود؛ غافل از اينكه، آغاز اختلافها بود. مدتي بود كه احساس ميكرد همسرش علاقه چنداني به او نشان نميدهد. ماجرا را با يكي از دوستانش در ميان گذشت و او ادعا كرد كه ميتواند در ازاي گرفتن مبلغي، دعاي مهر و محبت برايش تهيه كند. يك هفته بعد از گرفتن دعاي مهر و محبت، نتنها روابط زن با همسرش بهتر نشد، بلكه به طلاق انجاميد.38
مهر 1384
مرد 30 ساله به نام محمود در دادگاه، ضمن درخواست طلاق همسرش گفت: يكسال پس از ازدواج، صاحب فرزندي شديم. اين باعث شد كه با كار 2 - 3 شيفته، خرج زندگي را تأمين كنم. مدتي بود كه نوشيدنيهاي عجيبي را به عنوان جوشانده به خوردم ميداد و يا چيزهايي زير لب، زمزمه ميكرد و پنهاني به سمت من فوت ميكرد. تا اينكه نيمههاي يك شب احساس كردم چيزي روي سرم راه ميرود. وقتي بلند شدم، ديدم همسرم قسمتي از موهاي مرا چيده است!
همسر 26 ساله اين مرد به نام هانيه در دفاع از خود چنين اظهار كرد: مدتي بود گمان ميكردم همسرم به من بيعلاقه شده است؛ ماجرا را با خواهرم در ميان گذاشتم و او فالگيري را به من معرفي كرد. فالگير از روي چند كتاب قديمي، نسخههايي برايم نوشت و خواست تا به آنها عمل كنم. يكي از آن موارد اين بود كه بخشي از موي همسرم را بريده، در خاك گلدان خانهمان بگذارم.
با وجود اظهارات هانيه، محمود از دادگاه، تقاضاي حكم طلاق كرد.39
برخي از زنان، روز و شب در هراس از شريك ديگري براي مرد زندگيشان هستند و گاهي به تصور وجود آن، به دنبال حذف آن ميروند. آنچه مسلم است اينكه حتي در صورت وجود هوو در زندگي، چگونه ميتوان با يك دعا او را از زندگي مرد كنار گذاشت؟!
مرداد 1385
مرد وقتي فهميد كه همسرش پنج ميليون تومان را به جاي خريد جواهرات، براي گرفتن طلسم از زن رمال هزينه كرده است، از دادگاه تقاضاي صدور حكم طلاق كرد. زن در دادگاه به دفاع از خود گفت: مدتي بود كه شوهرم به من بياعتنا بود و علاقهاي نشان نميداد. به همين دليل احساس كردم پاي زن ديگري در ميان است. به كمك يكي از دوستانم با زني رمال آشنا شدم كه ادعا ميكرد قدرت حذف زن دوم را از زندگيام دارد. به خانه وي رفتم؛ دختري جوان مرا به اتاقي برد كه پر از تكه آهنهايي شبيه نعل اسب و شكلهاي هندسي و عكسهاي آويزان بود. چند دقيقه بعد، زن رمال وارد شد و پس از ديدن كف دستم، چند جمله نامفهوم گفت و خواست تا مشكلم را بگويم. مبلغ 500 هزار تومان از من خواست تا طلسم را بدهد. در هر بار مراجعه براي طلسم جديد، همين مقدار ميگرفت و از من ميخواست كه براي تهيه پول به شوهرم بگويم كه قصد خريد طلا و جواهر دارم. بعد از يك ماه، شوهرم متوجه طلسمي شد كه در جيب كتش قرار داده بودم و پس از پي بردن به اينكه پنج ميليون تومان به زن رمال دادهام، تصميم به طلاق دادن من گرفت.40
هزاران مركز مشاوره در اقصا نقاط كشور، با بهرهمندي از تجربهها و تخصصهاي ويژه به حل اختلافهاي خانوادگي و ... اشتغال دارند؛ اما متأسفانه، عدهاي ضمن مخالفت با اين مسائل، گره زندگي خود را به دست افرادي ميدهند كه شايد براي اولين بار وي را ديدهاند و حتي هيچ تخصص و تجربه چشمگيري در خود نميديدند. چه زيبا عمل ميكردند گذشتگان ما كه هنگام اختلاف، به دستور قرآن كريم، حكمي از هر دو طرف برميگزيدند تا به حل اختلاف ايشان بپردازند، نه مانند امروز كه سفره اختلافهاي زناشويي را نزد هر غريبهاي ميگشايند؛
مرداد 1386
15 روز پيش، وقتي براي خريد از خانه بيرون آمده بودم، با يك فروشنده دورهگرد روبهرو شدم كه خود را فالگير معرفي كرد و گفت حاضر است بدون دريافت هيچگونه مبلغي، مشكلات خانوادگيام را حل كند. من كه سالها بود با همسرم اختلاف داشتم، تحت تأثير حرفهاي وي قرار گرفتم و او را به خانه بردم تا سحر و جادو را باطل كند و اختلافمان حل شود. ماجراي 20 سال اختلافمان را شرح دادم و او خواست تا براي تهيه جادوي مشكلگشا، نبات، تخممرغ، قند، اسپند و دو ليوان بزرگ آب فراهم كنم. پس از مخلوط كردن اين مواد از من خواست تا تمام طلاهايم را داخل دو ليوان آب بيندازم و به حمام بروم و پس از پاك شدن، آب را به بدنم بريزم تا جادو كارساز باشد. اين كار را كردم؛ اما وقتي از حمام بيرون آمدم، متوجه شدم كه مرد رمال پس از سرقت طلاها فرار كرده است.
اينها شكايتهاي زني ساده دل از فالگير دورهگرد بود كه در دادسرا بيان ميكرد.41
برخي افراد شياد براي رسيدن به اهداف خود، عدهاي سادهلوح و افسانهاي را طعمه قرار ميدهند كه در انديشه يافتن گنج قارون و پولدار شدن يك شبهاند؛
آبان 1386
پليس همدان موفق به دستگيري دعانويس كلاهبردار به نام مجتبي - ه شد كه با ادعاي پيدا كردن گنج، مبالغي هنگفت از مردم كلاهبرداري كرده بود.42
هنگام جفتگيري مار نر و ماده، هر كدام مهره اي مياندازد كه به آن مهره مار ميگويند. برخي معتقدند كه هر كس اين مهره را زير پوست دست راست يا چپ خود قرار دهد، ابتدا دست عفونت ميكند. و بعد از چند روز مثل گذشته ميشود، با اين تفاوت كه همه به او احترام ميگزارند؛ دوستش دارند، شانسش بيشتر ميشود و ... . چه پولهاي هنگفتي كه به اين بهانه در جيب رمالها و دعانويسهاي دروغين ميرود.
خرداد 1385
چند دختر جوان با مراجعه به پليس، خواستار دستگيري زني رمال شدند كه شيء بيارزشي را به عنوان مهره مار به ايشان فروخته و 200 هزار تومان بابت آن دريافت كرده است.43
آبان 1383
دو خواهر مدعي دعانويسي در تهران كه از اعتماد مردم سوء استفاده ميكردند، به بهانه تهيه آلاتي همچون مهرة مار و قرار دادن آن داخل انگشتر و گردنبند، 200 هزار تومان از مراجعهكنندگان ميگرفتند.44
در فرهنگ ما، متأسفانه مادرشوهر، خواهرشوهر و بطور كلي فاميل شوهر، انسانهايي ترسناك معرفي ميشوند كه نزديك شدن بهآنها مستوجب تحمل دشواريهايي فراوان است. در اين زمينه، زنها بيش از مردان به مسأله دامن ميزنند و آن را بزرگ و ترسناك جلوه ميدهند؛ حال آنكه تمام زنان، خود، روزي مادرشوهر و خواهرشوهر و فاميل شوهر خواهند شد!
شهريور 1386
مرد 25 ساله افغاني پس از دستگيري در خانهاش در شهر قائم قم اعتراف كرد كه اكثر زنها براي قفل كردن زبان خانواده شوهر و مواردي مانند آن به وي مراجعه ميكردند.45
اين مسأله از ديرباز رواج داشته است و عدهاي براي تفريح و سرگرمي و يا اطلاع از دنياي پس از مرگ، به احضار ارواح ميپرداختند؛ در حالي كه اين كار ممكن است موجب آزار روح و يا آسيبهاي ديگر شود كه به همين علت، برخي از فقها آن را حرام دانستهاند.
تير 1385
رمالي در اراك، به نام عليرضا كه با مدرك فوقديپلم ساختمان، به اخاذي از مردم ميپرداخت، گرفتار قانون شد. وي با ادعاي احضار روح و جن، مبالغ هنگفتي كلاهبرداري كرده است.46
علاقه به اطلاع از آينده، موجب ميشود عدهاي به سراغ پيشگوها روند و از اين مدعيان، اوضاع آينده را جويا شوند. با اين مراجعه، مقدار هنگفتي پول پرداخت كنند و در قبال آن، آيندهاي دروغين را بشنوند كه ذرهاي واقعيت ندارد؛
تير 1385
يك ماه پيش، يكي از دوستانم كارت تبليغاتي زني پيشگو را نشانم داد و من به سبب علاقهام به اطلاع از آينده، به او مراجعه كردم. پس از چند مرحله مراجعه به زن پيشگو، گفت ميخواهد چيزهايي به من بگويد كه بايد تحمل شنيدنشان را داشته باشم؛ من هم قبول كردم. در و ديوار خانهاش پر از عكسهاي منسوب به ائمه بود و من به همين سبب حرفهايش را باور ميكردم.
گفت: پدرم يك هفته بعد با كاميون تصادف ميكند؛ مادرم هم سرطان دارد و تنها 20 روز ديگر زنده است. گفت: پدر و مادرم طلسم شدهاند. 500 هزار تومان ميخواست تا طلسم را باطل كند. چون پولي همراه نداشتم، گوشواره و گردنبند و دستبندم را دادم. 20 روز از ماجرا گذشت و اتفاقي نيفتاد. پس از مدتي متوجه شدم كه زن فالگير، به همين روش از عدهاي ديگر هم اخاذي كرده است.
اين بخشي از شكايت دختر 22 ساله از رمال كلاهبردار با نام سودابه بود.47
اين نيز نوعي قدرتطلبي است كه مدعيان دروغين با استفاده از آن به گردآوردن عده فراواني مريد در اطراف خود ميپردازند؛ اما در مورد افراد معمولي به صورت تسلط بر ارواح اطرافيان، آنها را وسوسه ميكند؛
آذر 1385
رمال شياد معروف به غلام رمال كه به اتهام كلاهبرداري ميليوني دستگير شده است، در اعترافهايش اذعان كرد كه از همه اقشار - دكتر، مهندس،خانهدار و ... - به او مراجعه ميكردند. حتي صاحب كارخانهاي به وي مراجعه كرده است و از او خواسته كاري كند تا كساني كه با او داد و ستد دارند، مطيعش باشند و بتواند بر روحشان تسلط داشته باشد.48
تقيد و عمل به دستورهاي الهي حتي در حد تكاليف شرعي، ميتواند موجب رضايت الهي و اولياي او شود كه ناظر بر اعمال انسانها هستند. همين امر ميتواند به ارتباط با ايشان بينجامد و در اين زمينه هيچ نيازي به اساتيد دروغين و شياد نيست؛
مهر 1386
ح . ر، مدعي ارتباط با امام زمان (عج) كه خود را يكي از ياران ايشان معرفي ميكرد و به بهانه ايجاد ارتباط ميان مردم و ائمه به اغفال آنها ميپرداخت، در اطراف ورامين دستگير شد.
وي ضمن برگزاري جلساتي با حضور اكثريت دختران جوان به بهانه برقراري ارتباط ايشان با ائمه، از بين ايشان مريداني انتخاب ميكرد و درصدد جلب اعتماد خانوادههايشان بود. او اصرار داشت كه جلسات مخفيانه برگزار شود و فقط كساني در آن شركت كنند كه به مسائل عرفاني اعتقاد قلبي دارند. 49
كينهجويي از ويژگيهايي است كه انسان را به سمت انتقام ميكشاند. آتش انتقام كه روشن شود، هيچ چيز جلودار آن نيست و هر خانماني را ميسوزاند. بنابراين بايد با دوري از كينهجويي و پرورش خصلت نيكوي عفو، روحيه انتقامجويي را به نابودي كشاند.
دي 1384
در آرايشگاه زنانه مشغول كار بودم. زني كه يكي از مشتريان ثابت من بود، طي رفت و آمدهاي بسيار به آرايشگاه از اختلافهاي خانوادگي من و همسرم آگاه شد و ادعا كرد كه ميتواند به من كمك كند. ابتدا پيشنهاد قتل همسرم را داد تا به اين وسيله از زندگي با او رها شوم و مجبور نباشم اختلافهايمان را تحمل كنم. اما من با وجود اينكه دوست داشتم انتقامم را از همسرم بگيرم، به كشتنش راضي نشدم. زن كه ادعاي دعانويسي داشت، گفت كه ميتواند با نوشتن دعايي مخصوص، بدون دخالت من، موجب مرگ همسرم شود. من هم راضي شدم و يك ميليون تومان وجه نقد، طلا و جواهر و دو تخته فرش نفيس را به او دادم تا موجب قتل همسرم شود كه بيفايده بود. اين زن دعانويس پس از چهل بار اخاذي از افراد مختلف دستگير شد.50
مهر 1383
مردي با شكايت از زن رمال كه موجب شده بود همسرش، نيمه شب درصدد قتل او برآيد و متواري شود، خواستار دستگيري وي شد. رمال متهم 45 ساله با فريب دادن زنهاي جوان، حس انتقامجويي را در ايشان برميانگيخت و آنان را به قتل همسرانشان واميداشت.51
ادعيه معتبري مانند دعاي پرفيض توسل و دست به دامان ائمه شدن، راههايي تجربه شده مجربي براي رفع حاجتهاي نيازمندان هستند. با تأسف، عدهاي در هنگام نياز، اين امور را فراموش ميكنند و دست به دامان انسانهايي ميشوند كه خود از همه محتاجترند.
اسفند 1383
زنان جوان و سالخورده، در ازاي پرداخت مبلغي عروسك سبزپوش به نام «سيد كوچولو» را براي رفع حاجات اجاره ميكردند تا حاجاتشان را برآورده كند. زن مدعي ارتباط با ائمه كه تا كلاس ششم ابتدايي درس خوانده بود، روزانه با مراجعين بسياري روبهرو ميشد و نه سال با اين شيوه، به ظاهر حاجتهاي مردم را با عروسك خود برآورده ميكرد. پس از دستگيري اين جادوگر، دروغ بودن ادعاهاي وي روشن شد.52
آذر 1383
زن 42 ساله با مدرك ليسانس مديريت كه با اجاره دفتري در شمال تهران، حاجات مردم را برآورده ميكرد، به دام قانون گرفتار شد. مشتريان اين رمال، 20 تا 100 هزار تومان به صورت وديعه به وي ميدادند تا حاجاتشان برآورده شود. پس از رفع حاجات 700 هزار تومان به وي ميپرداختند!53
موفقيت در تحصيل علم و ديگر مراحل زندگي، با پشتكار و تلاش فردي به دست ميآيد و با رشوه و مانند آن قابل دستيابي نيست؛ اما بسيارند افرادي كه در اين زمينه پولهاي كلان پرداخت ميكنند و اگر موفقيتي داشته باشند، آن را مديون پول ميدانند!
آذر 1383
در بين پنج هزار زن و دختر جوان كه با دادن مبالغ هنگفت، زن رمال 42 ساله را پولدار كردند، دخترهاي دانشجويي وجود داشتند كه براي قبول شدن در هر يك از ترمهاي تحصيلي، صد هزار تومان به او ميدادند و به اين ترتيب آينده تحصيلي خود را تضمين ميكردند!53
به هر تقدير، ريشه پوسيده رمالي، بار ديگر در جامعه احيا شده و به كاسبي بيدردسر و شهوتراني مدرن تبديل شده است. اميد كه اين گره بزرگ اجتماعي به زودي گشوده شود تا از پيامدهاي شوم آن از جمله قتل، تجاوز، آدمربايي، سرقت و ... در امان باشيم.
1 و 8 و 9 و 12 و 13 و 25 و 26 و 32 و 39 و 45 و 54 : روزنامة ايران. 2 و 15 و 16 و 17 و 19 و 34 و 46 و 47 : خبرگزاري فارس، w ww.Farsnews.net . 3. خبرگزاري ايسكا، w ww. Iscanews.ir. 4. پايگاه اطلاع رساني امام مهدي، w ww.Emammahdi.com. 5 و 49. پايگاه خبري شيعه، w ww.shia - news.com . 6 و 14 و 18 و 22 و 29 و 35 و 38 و 48 و 50، خبرگزاري شريف نيوز، w ww.sharifnews.ir . 7 و 33. خبرگزاري مهر، w ww.mehrnews . 10 و 23 و 27 و 42 و 44. پايگاه اطلاع رساني پليس، w ww.police.ir . 11 و 12 و 24 و 28 و 30 و 31 و 36 و 37 و 40 و 41 و 43 و 51 و 52 و 53، پايگاه خبري آفتاب w ww.Aftab.ir . سوتيترها: جالب اينكه رقص و حركات موزون، اولويت ويژهاي در اين كلاسها دارد و به مسائلي نظير بوسهزدن پرداخته ميشود و در عين حال، برپا كننده مؤسسه ادعا ميكند كه كلاسهايش، موجب تقويت معنويت ميشود! در دستگيري مرد رمال ميانسالي، مشخص شد كه وي طي 75 روز دعانويسي، بيش از شش ميليون تومان درآمد داشته است. غلام - ك ملقب به غلام رمال كه با نوشتن جملات نامفهوم، مبالغي كلان از مردم دريافت ميكرد، در اعترافات خود، بيان نمود كه درآمد ماهانهاش از اين راه، بين يك تا دو ميليون متغيّر بوده است. وي بستههاي حشيش را به مشتريها ميداد و از آنها ميخواست تا با غذاي همسرشان مخلوط كنند. مشتريان نيز به تصور اينكه داروي مهر و محبت به خورد همسرشان ميدهند، دستورهاي وي را اجرا ميكردند. يكي از دو خواهر، كه فارغالتحصيل رشته الهيات است، الهامات غيبي در خوابهايش را دليل اين امر دانسته، ميگويد: چند بار در خواب به من الهام شد تا براي حل مشكلات مردم، برايشان دعا بنويسم. مرد 25 ساله افغاني پس از دستگيري در خانهاش در شهر قائم قم اعتراف كرد كه اكثر زنها براي قفل كردن زبان خانواده شوهر و مواردي مانند آن به وي مراجعه ميكردند. گفت: پدرم يك هفته بعد با كاميون تصادف ميكند؛ مادرم هم سرطان دارد و تنها 20 روز ديگر زنده است. گفت: پدر و مادرم طلسم شدهاند. 500 هزار تومان ميخواست تا طلسم را باطل كند. چون پولي همراه نداشتم، گوشواره و گردنبند و دستبندم را دادم. ابتدا پيشنهاد قتل همسرم را داد تا به اين وسيله از زندگي با او رها شوم و مجبور نباشم اختلافهايمان را تحمل كنم. اما من با وجود اينكه دوست داشتم انتقامم را از همسرم بگيرم، به كشتنش راضي نشدم. زن كه ادعاي دعانويسي داشت، گفت كه ميتواند با نوشتن دعايي مخصوص، بدون دخالت من، موجب مرگ همسرم شود. زنان جوان و سالخورده، در ازاي پرداخت مبلغي عروسك سبزپوش به نام «سيد كوچولو» را براي رفع حاجات اجاره ميكردند تا حاجاتشان را برآورده كند. مشتريان اين رمال، 20 تا 100 هزار تومان به صورت وديعه به وي ميدادند تا حاجاتشان برآورده شود. پس از رفع حاجات 700 هزار تومان به وي ميپرداختند! در بين پنج هزار زن و دختر جوان كه با دادن مبالغ هنگفت، زن رمال 42 ساله را پولدار كردند، دخترهاي دانشجويي وجود داشتند كه براي قبول شدن در هر يك از ترمهاي تحصيلي، صد هزار تومان به او ميدادند و به اين ترتيب آينده تحصيلي خود را تضمين ميكردند! «دعانويسي هر روز روبروي دانشگاهي بسيار معتبر بساط خود را پهن ميكند و با چسباندن اطلاعيه «طالعبيني 500 تومان و دعانويسي با قيمت ويژه» به جذب مشتري ميپردازد و تأسفبارتر اينكه برخي دانشجويان همان دانشگاه نيز از مشتريان پروپا قرص اويند.» بسياري از دعانويسان ادعا ميكنند آنچه را ميگويند و مينويسند، در خواب به ايشان الهام شده و كرامت الهي است؛ اما چه بسا اين خوابها به سان خواب شتر باشد كه در آن پنبهدانه ميخورد؛ زيرا شتر به پنبهدانه علاقه دارد اما چون نميتواند بخورد، بايد در خواب ببيند.