غلامحسين محرمي- تاريخ تشيع? ص213
اسماء مبارك امامان دوازده گانه، در احاديث نبوي وارد شده و شيعيان اوليه پيش از اين كه اين بزرگواران را ببينند، نام آنان را مي دانستند؛ چنان كه جابر بن عبدالله، يار وفادار پيامبر، نقل مي كند: وقتي كه آيه«يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»[1] نازل شد، عرض كردم: يا رسول الله! خدا و رسولش را مي شناسيم و از آنان اطاعت مي كنيم، ولي اولي الامر چه كساني هستند كه خداوند اطاعت آنان را در رديف اطاعت خود و اطاعت شما ذكر نموده است؟
حضرت فرمود: اولي الامر جانشينان من و پيشوايان بعد از من هستند؛ اول آنان علي بن ابي طالب، بعد از او حسن ـ عليه السّلام ـ، آنگاه حسين ـ عليه السّلام ـ، بعد از او علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ، و بعد از او محمد بن علي است كه در تورات معروف به«باقر» است و تو او را خواهي ديد؛ وقتي او را ديدي سلام مرا به او برسان. بعد از او صادق، جعفر بن محمد، آنگاه موسي بن جعفر، سپس علي بن موسي، بعد از او محمد بن علي، بعد از او علي بن محمد، پس از او حسن بن علي و بعد از او فرزندش ـ كه هم نام و هم كنيه من خواهد بود ـ است. او كسي است كه شرق و غرب جهان به دست او فتح خواهد شد؛ او از ديدگان غايب مي شود. غيبتي طولاني كه به علت طولاني بودنش، مردم در امامت او شك مي كنند، مگر آنان كه خداوند دلهايشان را با ايمان پاكيزه گردانده است...[2]
همين جابر در مسجد النبي مي نشست و مي گفت: اي باقر العلم! كجايي.
مردم مي گفتند: جابر هذيان مي گويد. جابر مي گفت:
«نه هذيان نمي گويم، بلكه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به من خبر داده كه مردي از خاندان من، هم نتم من، و هم شكل مرا در خواهي يافت كه علم را مي شكافد».[3]
امامان معصوم نيز با براهين و معجزات آشكار حقانيت خود را به اثبات مي رساندند. با اين حال يك سلسله علل و عواملي باعث مي شد كه امر بر بعضي از شيعيان مشتبه شود و عده اي از آنها از جاده مستقيم منحرف گردند. اين عوامل را مي توان به شرح زير بيان كرد: