شبهات جبر گرایان

علی ربانی گلپایگانی

نسخه متنی -صفحه : 8/ 2
نمايش فراداده

جبر و اختيار

بيان اختيار انسان

يكي از مسائل متفرع بر عدل و حكمت الهي، مختار بودن انسان در افعالي است كه در مدار تكليف قرار گرفته، و انسان بر آنها ستايش و نكوهش مي‎شود؛ زيرا تكليف نمودن انسانِ مجبور و ستايش و يا نكوهش او بر كاري كه از وي صادر گرديده قبيح و نارواست، و به مقتضاي اصل عدل و حكمت، ‌خداوند از افعال قبيح منزه است.

امام علي ـ عليه السلام ـ در رد انديشه آنان كه قضا و قدر الهي را مستلزم مجبور بودن انسان مي‎دانند، فرموده است:

«لو كان كذلك لبطل الثواب و العقاب، ‌و الأمر و النهي و الزجر، و لسقط معني الوعد و الوعيد، و لم يكن علي مسيء لائمه و لا لمحسن محمده؛[1] اگر چنين بود، هر آئينه ثواب و عقاب، امر و نهي و تنبيه باطل بود و وعده و وعيد بي‎اساس، و بدكار را نكوهش و نيكوكار را ستايشي نبود.»

محمد بن عجلان از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيد:

آيا خداوند بندگان را بر انجام كارها مجبور نموده است؟

امام ـ عليه السلام ـ پاسخ داد:

«الله اعدل من أن يجبر عبدا علي فعل ثم يعذبه عليه؛[2] خداوند عادل‎تر از آن است كه بنده‎اي را بر كاري مجبور سازد آن گاه او را عقوبت دهد.»

حسن بن علي وشاء از امام رضا ـ عليه السلام ـ پرسيد:

آيا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور كرده است؟

امام ـ عليه السلام ـ پاسخ داد:

«الله أعدل و أحكم من ذلك؛[3] خداوند عادل‎تر و حكيم‎تر از آن است كه چنين كاري را انجام دهد»

در روايات ياد شده بر منافات داشتن جبر با عدل و حكمت خداوند، و با تكليف و وعده و وعيد و پاداش و كيفر الهي تصريح و تأكيد شده است.

متكلمان عدليه نيز، نظريه جبر را مخالف عدل الهي دانسته و با استناد به عدل و حكمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده‎اند، چنان كه واصل بن عطا گفته است:

«اِن الباري تعالي عدل حكيم... و لا يجوز أن يريد من العباد خلاف ما يأمر، و يحتم عليهم شيئا ثم يجازيهم عليه؛[4] خداوند عادل و حكيم است و روا نيست كه از بندگان، خلاف آنچه كه امر مي‎كند خواسته، و آنان را بر كاري مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان كند.»

ابن ميثم بحراني، ‌پس از اشاره به اين كه مختار بودن انسان امري است بديهي و به اقامه برهان نياز ندارد، وجوهي تنبيهي را يادآور شده است كه دو نمونه آن عبارتند از:

1. هر عاقلي مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نيكو مي‎داند، و اين مطلب متفرع بر اين است كه نيكوكار و بدكار فاعل فعل خويش باشند.

2. ما با درك وجداني مي‎يابيم كه افعالمان تابع انگيزه‎هاي ما هستند و اختيار، معنايي جز اين ندارد.[5]

محقق طوسي نيز فاعليت و اختيار انسان را بديهي دانسته و گفته است:

«و الضروره قاضيه باستناد افعالنا الينا؛[6] درك بديهي، گواه بر اين است كه افعال ما مستند به ما مي‎باشند.»