آيا فرشتگان داراى اختيار هستند؟

نسخه متنی
نمايش فراداده

آيا فرشتگان داراى اختيار هستند؟

پاسخ

لازم مى دانم كه مقدارى درباره ماهيت فرشتگاه مطالبى ذكر نمايم .

(صاحب تفسير انوار درخشان مى گويد: فرشتگان موجوداتى هستند مجرد و منزه از ماده و جسم كه در معرض فساد و تغيير و خستگى و يا در معرض استكمال تدريجى قرار نمى گيرند.)[1]مثل ما انسانها نيستند كه ماده باشند و هميشه در حال تغيير و تحول و دگرگونى باشند و يا مثل ما از مادر متولد بشوند و كم كم رشد كنند و به سوى كمال بروند و به مرور زمان پير بشوند و قدرت و توانايى خود را از دست بدهند، زيرا فرشتگان از صفات و خواص جسمانيت و ماده بودن منزه مى باشند، و خواص ذكر شده مال موجود مادى مى باشند.

علاوه بر اين، فرشتگان هيچ جنبه كمال و اكتساب ندارند، بلكه آنها ظهورِ نازلى، از قدرت و اراده نامتناهى، و اراده قاهر مقام كبريايى خداوند متعال هستند، و در اجراى وظايف و مأموريت هر يك از آنها مانعى تصور نمى شوند به طورى كه از اجراى مأموريت عاجز باشند، و در واقع اينها واسطه هاى اجرائى هر گونه نعمت از طرف خدا به بشر هستند. به عبارت ديگر فرشتگان موجوداتى شريف و مكرّمى هستند كه بين خداوند متعال و اين عالَمِ محسوس، واسطه هستند. به طورى كه هيچ حادثه اى از حوادث و هيچ واقعه اى مهم و يا غير مهم نيست كه در آن ملائكه اى دخالت نداشته باشد.

مطلب ديگر اينكه فرشتگان هرگز لحظه اى به معصيت و تخلف اقدام نمى نمايند گواه اين مطلب آيه 6 از سوره تحريم است كه خداوند مى فرمايد: «(فرشتگان) هرگز مخالفت فرمان خدا را نمى كنند و دستورات او را دقيقاً اجرا مى نمايند).[2]

به عبارت ديگر ملائكه در اراده و قدرت، استقلال ندارند و كارى را انجام مى دهند كه از طرف خداوند متعال، مأمور بر آن كار شده باشند، و در اجراى دستورات و مأموريتهاى محوله هرگز تصرف و يا تحريف نخواهند كرد، وهمچنين درباره اجراى وظيفه، بر ساحت كبريائى پروردگار بى همتا، هرگز سبقت نمى جويند. چنانكه خداوند متعال مى فرمايد: (در سخن از او پيشى نمى گيرند و به امر او (خدا) عمل مى كنند)[3]

زيرا فرشتگان نه در اراده و نه در اجراى آن و نه درباره قدرت غيبى از خود استقلالى ندارند، و در همه شؤون وجودى ظهور نازلى از اراده و قدرت كبريايى هستند و بر اين اساس پيوسته در اراده و عمل پيرو اراده و دستور خداوند متعال هستند .

نكته ديگر اينكه فرشتگان مورد نهى پروردگار متعال قرار نمى گيرند. زيرا نهى كردن فرع بر امكان انجام عصيان است، يعنى وقتى مى توان كسى را از يك عملى منع كرد و يا نهى كرد كه آن كس توانايى انجام آن عمل را داشته باشد، و در غير اين صورت نهى كردن معنا ندارد. براى روشن شدن مطلب يك مثال مى زنيم: وقتى مى توانى به دوستت بگوئى به من نگاه كن، كه بينا باشد. و در اينجا هم مى گوئيم فرشتگان توانايى عصيان را ندارند، تا اينكه مورد نهى پروردگار متعال قرار بگيرند، زيرا فرشتگان اراده و عملى به جز اطاعت اوامر و دستورات الهى را ندارند، يعنى اطاعت فرشتگان، از خداوند متعال بر حسب اراده تكوينى، اختصاص به امر وجودى و اجراى دستور دارد. پس نهى درباره فرشتگان قابل تصور نمى باشد.

به عبارت ديگر اطاعت بشر بر اساس اختيار است، يعنى هر لحظه مى تواند جانب اطاعت را بر جانب معصيت غلبه دهد. اما اطاعت فرشتگان فقط در مورد امر وجودى است و بر اساس اطاعت ذاتى و وجودى آنان مى باشد.

اطاعت كردن نسبت به خويشتن دارى از گناه درباره فرشتگان معنا ندارد.

و تفاوت بين اختيار و اراده بشر با اختيار و اراده فرشتگان در اين است كه اختيار بشر بر اساس نيرو و اراده و حركت جوارحى مى باشد، و اراده بشر نيز بر مبناى تصور و تصديق عمل، و علم پيدا كردن به صلاح بودن آن عمل مى باشد و بعد با حركت اعضاء بدن اقدام به انجام آن عمل نمايد، و با اين دو نيروى اختيار و اراده آنچه را كه در ذهن خود پرورانيده را به عرصه ظهور و فعليت برساند. اما اختيار و اراده فرشتگان عبارت است از اجراى دستورى كه ظهورى از اراده و قدرت پروردگار است و بدون اينكه بر اساس استفاده از خارج باشد و يا بدون اينكه صلاح بودن عمل را ارزيابى كند و درباره آن قضاوت كند و يا بدون اينكه در مورد آن عمل، اظهار نظر كند.

پس به اين نتيجه مى رسيم كه ملائكه داراى اختيارى كه بشر از آن برخوردار است نيست. و مرحوم علامه طباطبائى در اين رابطه مى فرمايد: «ملائكه با همه كثرتى كه دارند، داراى مراتب مختلفى از نظر بلندى و پستى هستند، بعضى ما فوق بعضى ديگر هستند و جمعى نسبت به مادون خود آمرند، و آن ديگران مأمور و مطيع آنان (هستند) و آنكه آمر است، به دستور خدا امر مى كند، و حامل امر خدا به سوى مأمورين است و مأمورين هم به دستور خدا مطيع آمرند، و در نتيجه ملائكه به هيچ وجه از ناحيه خود اختيارى ندارند، همچنانكه قرآن كريم فرموده: (هيچ يك از ما نيست مگر آنكه مقامى معلوم دارد.)[4][5]

علاوه بر اين مى بينيم كه سنخ تكليف فرشتگان غير از سنخ تكليف بشر است، زيرا تكليف بشر بر اساس اراده و اختيار مكلف است، به اينكه در روان خود قضاوت و داورى نمايد و امكان اطاعت و سرپيچى داشته باشد، اما فرشتگان مخلوق نورى و طاهرى هستند و هرگز اراده اى ندارند جز آنچه را كه پروردگار متعال از آنان مى خواهد.

و به همين خاطر ثواب و پاداش براى آنان نخواهد بود، و فقط مكلّف بر تكليف تكوينى هستند و تشريع درباره آنان مفهومى ندارد.

(الحمد للّه رب العالمين)

در پايان عرض مى كنم اكثر مطالب را از تفسير انوار درخشان و الميزان و شرح نهج البلاغه استاد علامه محمد تقى جعفرى استفاده نموده ام.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1- اكثر تفسيرهاى قرآن كريم مخصوصاً ترجمه الميزان: ج 17، ص 15. ج 19، ص 560 تا 562 و ج 14، ص 388 تا 390. تفسير انوار درخشان: ج 13، ص 258 .

2- تفسير نهج البلاغه، علامه محمد تقى جعفرى، ج 2، ص 122 .

3- معارف قرآن، آيت الله مصباح يزدى، ص 283، بحث فرشتگان.

[1] سيد محمد حسينى همدانى: انوار درخشان، ج 13، ص 258 .

[2] (لا يعصون اللّه ما أَمَرَهُم و يفعلون ما يُؤمرون) سورة تحريم، آيه 6 .

[3] (لا يسبقونه بالقول وهم بامره يعملون) سوره انبياء: 27 .

[4] «وما مِنّا الاّ مقامٌ معلوم» سوره صافات: 164 .

[5] الميزان، علامه طباطبايى (ترجمه آيت الله سيد محمد باقر موسوى همدانى، چاپ جامعه مدرسين) ج 17، ص 15.