امام خمینی (ره) و جنبش های اسلامی معاصر

سيدعبدالقيوم سجادي

نسخه متنی -صفحه : 8/ 3
نمايش فراداده

مهمترين شاخصهاي جهاني بودن انقلاب اسلامي

در يك برآورد كلي، مي توان مهمترين شاخصهاي جهاني بودن انقلاب اسلامي كه به نوبه خود بازتاب انديشه جهاني رهبر انقلاب اسلامي و بنيانگذار آن نيز مي باشد، در محورهاي زير طرح و مورد وارسي قرار داد:

1- تاكيد بر اصول ثابت دعوت، نفي سبيل و حفظ دارالاسلام ؛

2- حمايت از مستضعفين و مظلومان عالم ؛

3- استكبار ستيزي و ظلم زدايي ؛

4- تاكيد بر «امت اسلامي ».

1- اصل دعوت و صدور انقلاب

اصل دعوت و صدور انقلاب، يكي از اصول اساسي سياست خارجي جمهوري اسلامي است كه حضرت امام - رحمه الله - آن را تا سطح اهداف غير قابل تسامح نهضت ديني ايران ارتقا داده و به عنوان رسالت و وظيفه كارگزاران نظام اسلامي معرفي نموده اند: «مسؤولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت (ع) است... مسايل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسؤولين را از وظيفه اي كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطر بزرگ و خيانت سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد ؛ ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند.» [5]

حضرت امام خميني - رحمه الله - در جاي ديگر، اصل صدور انقلاب را از ملزومات و تبعات ماهيت ديني و اسلامي آن عنوان نموده و استمرار و دوام آن را مورد تاكيد قرار مي دهند:

«ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مي كنيم، چرا كه انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول الله (ص) بر تمام جهان طنين نيفكند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاي جهان عليه مستكبرين هست، ما هستيم.» [6]

صدور انقلاب كه در منظومه انديشه سياسي حضرت امام به عنوان يكي از اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي عنوان مي گردد، با آنچه بيگانگان و دشمنان انقلاب اسلامي از آن با عنوان كشور گشايي و دخالت در امور و سرنوشت ساير ممالك اسلامي ياد و تبليغ نموده اند، تفاوت جدي و آشكاري دارد؛ زيرا صدور انقلاب در انديشه سياسي حضرت امام نه به مفهوم دخالت در امور ديگران، كه به معناي ترويج و اشاعه تفكر ظلم ستيزي و استكبار زدايي در ميان ملل مستضعف و اسلامي است.

«اينكه مي گويم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معناي غلط را از آن برداشت نكنند كه ما مي خواهيم كشور گشايي كنيم. ما همه كشورهاي مسلمين را از خودمان مي دانيم. همه كشورها بايد در محل خودشان باشند. ما مي خواهيم اين چيزي كه در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه ملتها و در همه دولتها بشود. آرزوي ما اين است. معناي صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار شوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و از اين تحت سلطه بودني كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مي رود و خودشان به نحو فقر زندگي مي كنند، نجات بدهد.» [7]

بدين ترتيب، اصل دعوت و صدور انقلاب كه يكي از مفروضات اساسي انديشه سياسي حضرت امام در روابط خارجي با ديگر كشورهاي اسلامي است، ارتباط عميقي را ميان انقلاب اسلامي ايران و نهضتهاي اسلامي به وجود مي آورد. ارتباطي كه در فرايند آن، بنيانگذار نهضت ديني ايران تلاش دارد تا تجربيات عيني و مبارزاتي خويش را همراه با تفكر و باورهاي انقلابي و ديني خويش، به پيشگامان جنبشهاي اسلامي و رهايي بخش انتقال داده و زمينه هاي رشد و شكوفايي آنان را فراهم سازد.

2- حمايت از مستضعفين و مظلومان عالم

حمايت از مستضعفين و ملل تحت ستم، از ديگر پيش فرضهاي سياست خارجي حكومت اسلامي در انديشه سياسي حضرت امام محسوب مي گردد. داعيه حمايت از مستضعفين پديده اي است كه انقلاب اسلامي و انديشه هاي رهبري آن را فراتر از مرزهاي جغرافيايي ايران اسلامي امتداد داده و آن را چونان حلقه اي با تمامي جنبشهاي اسلامي بلكه كليه خيزش هاي رهايي بخش مرتبط مي سازد. «ما طرفدار مظلوم هستيم ؛ هركسي در هر قطبي كه مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستيم. و فلسطيني ها مظلوم هستند و اسرائيلي ها به آنها ظلم كرده اند، از اين جهت ما طرفدار آنها هستيم.» [8]

تلاش براي تشكيل جبهه واحد مستضعفين يكي از محورهاي اساسي انديشه سياسي حضرت امام - رحمه الله - بود كه اثرات خاصي روي ملل محروم و جنبشهاي رهايي بخش از خود به جاي گذاشت.

«مستضعفين جهان، چه آنها كه زير سلطه آمريكا و چه آنها كه زير سلطه ساير قدرتمندان هستند، اگر بيدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قيام نكنند؛ سلطه هاي شيطاني رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهبي كه باشند، تحقق پيدا كند... ما عازم هستيم كه تمام سلطه ها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه ملتها را با حق همراه كنيد...» [9]

بدين ترتيب مي توان گفت ؛ استراتژي وحدت در انديشه سياسي امام خميني - رحمه الله - كه به عنوان يك استراتژي كارآمد و ضروري براي هر گونه مبارزه و رفع ظلم شناخته شده است، مرزهاي وطني و مذهبي را در نورديده و به عنوان يك ضرورت، ميان كليه جوامع تحت سلطه مطرح مي گردد. هر چند انديشه وحدت اسلامي از ديرباز در راس برنامه هاي اسلامي و آزادي خواهي مصلحان بزرگ اسلامي و پيشگامان نهضتهاي اسلامي قرار داشته است ؛ اما حضرت امام - رحمه الله - با اهتمام و تاكيد بر اين عنصر اساسي، نه تنها استراتژي وحدت را ميان ملل اسلامي دنبال نمود كه آن را در حوزه وسيعتر؛ يعني ملل مستضعف و تحت ستم، مورد تاكيد قرار داد.

[1] . روزنامه جمهوري اسلامي،19/11/1371.

[2] . حامد الگار، انقلاب اسلامي در ايران، ترجمه مرتضي اسعدي و حسن چيذري، انتشارات قلم. تهران، 1360، ص 145.

[3] . صحيفه نور، ج‏10، ص 115.

[4] . صحيفه نور، ج 4، ص 114.

[5] . صحيفه نور، ج 20، ص 118.

[6] . صحيفه نور، ج 11، ص‏266.

[7] . صحيفه نور، ج‏13، ص‏127.

[8] . صحيفه نور، ج 4، ص‏3.

[9] . صحيفه نور، ج‏17،ص‏249.