آورده اند كه رسول - صلي الله عليه و آله و سلم - انگشتري خود را به سلمان داد تا لا اله الا الله بر آن نقش كنند. سلمان بفرمود تا محمد رسول الله نيز به آن ضم كردند. چون به حضرت رسالت آورد، گفت : يا رسول الله ! تو لا اله الا الله فرمودي كه بر آنجا نقش كنند، من خواستم كه محمد رسول الله (نيز) به آن ضم كنند.
جبرئيل آمد كه يا رسول الله ! لا اله الا الله خواست تو بود، محمد رسول الله خواست سلمان بود كه من آن ضم كنم ؛ خواست ما نيز آن بود كه علي ولي الله به آن ضم كنيم كه بي ولايت علي كلمه شهادت مقبول نيست.
داستان عارفان / کاظم مقدم