در ابتدا لازم است معناي اخلاص ذکر شود «اخلاص صافي نمودن عمل است از هر خلطي»[1] بنابراين معناي اخلاص آن است كه نيت و قصد، از هر نوع آلودگي پاك و صاف باشد.
اكنون كه معناي اخلاص روشن گشت بايد به اين نكته نيز توجه شود كه عبادت و عمل از روي نياز آن گاه خالص است كه نيت و قصد آن نيز خالص و فقط براي خدا باشد ـ زيرا نيّت جان عمل است و همان طوري كه تن آدمي، شريف است به جان آدميت، شرافت عمل آدمي نيز بستگي به جان آن دارد، جان عمل اخلاص است؛ و مردم نيز بايد خداوند را با اخلاص عبادت كنند. قرآن كريم ميفرمايد: «وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»[2] همه دستور يافتهاند كه خدا را با اخلاص عبادت كنند. زيرا به فرمودة پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ خداوند به ظاهر شما نمينگرد بلكه به نيات و اعمال شما مينگرد.[3]
در روايات اسلامي عبادت بر اساس نيات اشخاص به چند قسم تقسيم شده است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «عبادت بر سه قسم است:
1. عدهاي خدا را از روي ترس و وحشت عبادت ميكنند. اين عبادت غلامان است؛
2. دستهاي براي ثواب خدا را ميپرستند، اين هم عبادت مزدوران است؛
3. جمعي خدا را از روي محبت عبادت ميكنند، اين عبادت آزادگان و بالاترين انواع عبادت است.[4]
امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز دربارة اقسام عبادت فرموده است: «گروهي خدا را از روي رغبت در ثواب و پاداش بندگي ميكنند و اين عبادت بازرگانان است. (كه سود و داد و ستد را در نظر دارند) و گروهي خدا را از روي ترس بندگي مينمايند و اين عبادت غلامان است (كه از بيم، فرمان مولائشان را انجام ميدهند.) و گروهي از روي سپاسگذاري خدا را بندگي ميكنند و اين عبادت آزادگان است (كه خدا را با معرفت واخلاص عبادت نموده و نظري ندارند جز آنكه او را شايستة عبادت و بندگي ميدانند.).[5]
و نيز فرموده اند: «الهي ما عبدتك خوفاً من عقابك و لا طمعاً في ثوابك و لكن وجدتك اهلاً للعبادة فعبدتك.»[6]
خدايا، از هراس دوزخ و طمع بهشت تو را ستايش و عبادت نميكنم بلكه عبادتم براي آن است كه تو را شايسته او و سزاوار پرستش ميدانم و اين عبادت، خالص خواهد بود.
گرچه اين عبارت هم قابل تمجيد است و با در نظر گرفتن كساني كه روح خويش را از دود گناه سياه ميكنند و هيچ وقت به پرستش خداوند قيام نمينمايند، ميتوان اشخاصي را كه فقط به ثواب وعقاب توجه دارند، در رديف خوبان به شمار آورد. ولي بدون ترديد بهره آنان از عباداتشان فوقالعاده كوچك و ناچيز است؛ چه خوش بود اگر نظر خود را از اين مرحله فراتر ميبردند و خدا را فقط به اين جهت كه سزاوار پرستش است ميپرستيدند... .
بنابراين، عبادت خالص و از روي نياز آن است كه با حضور قلب و نيت خالص، خداوند مورد پرستش قرار بگيرد. البته منظور اين نيست كه عبادت بدون حضور قلب و يا بداعي شوق نعمتهاي بهشتي و يا ترس از عذاب خدا، از نظر فقهي باطل است. زيرا مسلم است که از اين نظر ضرري به صحت عبادت نميرسد، اما نميتوان انكار كرد كه فقط با كمال عبوديت و خلوص سازش ندارد، پس ممكن است عبادتي كه با حضور قلب نباشد از نظر فقهي صحيح و مجزي باشد اما از جهت پذيرش عمل و تعلق گرفتن ثواب به آن مورد قبول حق نباشد. در هر تقدير عبادتي كه از روي نياز باشد هيچ منافاتي با خالص بودن آن عبادت ندارد زيرا به دليل فقر و احتياج تام انسان به ذات بينياز خداوند، اين خصوصيت نيازمندي تا ابد از وجود و ذات آدمي جدا نگشته و نمي گردد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رسالت اخلاق در تكامل انسان، مجتبي موسوي لاري، انتشارات جهانآراء.
2. منشور جاويد، آيت الله سبحاني، انتشارات توحيد، چاپخانه اسير، چاپ دوم، ج1.
[1] . امام خميني،شرح چهل حديث(اربعين حديث)،مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)،چاپ بيستم،1378،ص328. [2] . بينه/ 4. [3] . كاشاني،فيض،محجة البيضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامي،وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه،چاپ دوم،ج6،ص108. [4] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه مكارم شيرازي، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، چاپ چهارم، 1367، ج1، ص44. [5] . فيض الاسلام، شرح نهجالبلاغه، ص1192،حكمت 229؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ بيروت، ج41، ص14. [6] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، همان.