وقتي انسان وارد عالم برزخ مي شود و بايد تا قيامت در آنجا بماند، آيا اين مدت زمان طولاني و گذشت زمان را با روحش حس مي كند؟

نسخه متنی
نمايش فراداده

وقتي انسان وارد عالم برزخ مي شود و بايد تا قيامت در آنجا بماند، آيا اين مدت زمان طولاني و گذشت زمان را با روحش حس مي كند؟

پاسخ

انسان با انتقال به برزخ از حقائقي آگاه مي شود و آن حقائق را با روحش كه يك نحوه اتّحادي با بدن مثالي دارد ادراك مي كند. مثلاً در هنگام مرگ متوجه مي شود كه امور دنيوي و آن رسوم و عاداتي كه در دنيا به آنها مقيّد بود اوهامي بيش نبوده است آنچه را كه ملك خود و مال خود مي دانسته و بدان تفاخر مي كرد، همه پوچ و هيچ شده اند و هيچ گونه اثري براي او ندارد. اگر رياستي داشته و به واسطه آن رياست بر ديگران تكبر مي ورزيده، الآن همه و همه به يكباره از بين رفتند و هيچ چيزي از آن تفاخر و تكبّر و رياست براي او باقي نمانده است.[1]

چون عالم برزخ عالمي است مجرّد از ماده لذا نسبت به عالم ماده (دنيا) از لطافت بيشتري برخوردار است، تأثير عذاب و لذت نعمات بر جان آدمي در برزخ به مراتب قوي تر از عالم دنياست درست شبيه عالم خواب كه مناظر زيبايي كه آدمي در خواب و رؤيا مي بيند گاهي بر زبان نمي آيد و مناظر وحشتناكي هم كه در خواب ديده مي شود گاهي نظيري در عالم دنيا ندارند.[2]

پس انسان در عالم برزخ حقايقي را ادراك مي كند، حال به اين نكته مي رسيم كه آيا انسان برزخي زمان را هم حسّ مي كند به گونه اي كه اگر از جمله انسان هاي اوليه باشد برزخي طولاني را حسّ كند و اگر از جمله انسانهايي باشد كه در نزديكي قيامت مرده اند برزخي كوتاه را ادراك كنند؟ بالاخره طولاني بودن يا كوتاه بودن برزخ به چه صورتي است و آيا قابل ادراك آدم برزخي هست؟ طبق آيه اي از آيات قرآن استفاده مي شود كه كلّاً برزخ نسبت به قيامت خيلي كوتاه است يعني وقتي فرشتگان سؤال مي كنند: چقدر در زمين (مراد برزخ است) مكث داشته ايد؟

آنها در پاسخ مي گويند: «قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ» (يعني يك روز يا بعض روز)[3]

چون برزخ نسبت به خلود و جاودانگي قيامت كه سنجيده مي شود هر چه هم كه طولاني باشد كوتاه خواهد بود چون بالاخره به انتها مي رسد و آخري دارد، ولي مقام بحث ما اينست كه بدون توجه به قيامت آيا زمان برزخ براي كسي كه خيلي سابق از دنيا رفته واقعاً طولاني ادراك مي شود يا نه؟!

در جواب بايد گفت: طبق فرمايش امام راحل (ره) در كتاب چهل حديث ادراك طولاني بودن يا كوتاه بودن برزخ هر كسي بسته به عقايد، كردار و تعلقات او به دنياست اگر آدمي در دنيا تعلقش به دنيا كمتر باشد و گرفتار معاصي و عقايد فاسده نباشد مكث او در برزخ كمتر خواهد بود. به عبارت ديگر هر چه سبكبارتر باشد و بي توجه به اعتبارات دنيوي باشد برزخ او كوتاه تر خواهد بود.

امام راحل (ره) مي فرمايد: «... خود تعلق به دنيا و محبت به آن اسباب گرفتاري است بلكه ميزان در طول كشيدن عالم قبر و برزخ همين تعلقات است هرچه آنها كمتر باشد برزخ و قبر انسان روشن تر و گشاده تر و مكث انسان در آن كمتر است و لهذا براي اولياء بيشتر از سه روز ـ چناچه در بعضي روايات است ـ عالم قبر نيست آن هم براي همان علاقه طبيعي و تعلق جبلي است[4].

براي آشنايي بيشتر به اين كتابها مراجعه شود:

1. معاد در قرآن، آيت الله جوادي آملي.

2. معاد، آيت الله دستغيب.

3. معاد شناسي، علامه طهراني.

4. منازل الآخره، شيخ عباس قمي.

5. حيات پس از مرگ، علامه طباطبايي.

در آخر به عنوان حُسن ختام حديثي از احاديث حضرت امير المؤمنين را متذكر مي شويم:

قال اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ:

انّ لله مَلَكاً ينادي في كل يومٍ، لِدُوْا لِلْمَوْت و اجمَعُوا لِلفناء و ابْنُوْا لِلخراب.

خداي را فرشته اي است كه هر روز ندا بركشد و گويد (شما اي مردمي كه دلباخته مال و خانه و فرزند جهان هستيد) بزائيد براي مرگ و گردآوريد براي نابودي و بنا كنيد براي ويران شدن.

نهج البلاغه، حكمت 128 .

[1] . ر.ك: انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبايي(ره)، ص 69، (ترجمه صادق لاريجاني، چاپ دوم، تابستان 1371، انتشارات الزهرا.

[2] . ر.ك: معاد، دستغيب، ص 31ـ35.

[3] . مؤمنون، 112 و 113.

[4] . چهل حديث، ص 124، امام خميني (ره)، (چاپ چهارم، بهار 73، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)).