مطبوعات به معناي وسايلي در ارتباطات جمعي و رسانه هاي گروهي، تركيب جديدي است كه در ادوار اخير و در پي تعامل و داد و ستد فرهنگي با غرب، به حوزه زبان و ادبيات فارسي راه يافته است. پيش از اين واژه رسانه در فارسي اصيل به معناي ستم، افسوس، اندوه و حسرت استعمال مي گرديد.[1] لكن امروزه اين كار كرد به فراموشي سپرده شده و عنوان رسانه هاي گروهي به وسايل ارتباط و عرضه فرهنگ و معلومات كه مخاطبين توده اي و غير معين دارند، اطلاق مي گردد. دير زماني است كه نوشتارها و مكتوبات بشري در قالب كتب و رسالات مختلف به عنوان وسيله ارتباط فكري ابناء بشر با يكديگر بكار مي آمدند، لكن آنچه امروزه مفهوم مطبوعات را نسبت به قبل متمايز مي سازد، نوع خاصي از فرهنگ سازي اين رسانه عمومي است كه تا پيش از اين هرگز اين چنين مطرح نبود.
اگر فرهنگ را مجموعه اي از آداب و رسوم، تمدن و ارزشهاي گوناگون موجود در يك جامعه بدانيم در آن صورت هر گونه فعاليتي كه از سوي رسانه هاي همگاني در جهت تبيين و تحليل زواياي مختلف اين موضوعات صورت پذيرد در كارنامه فعاليت هاي فرهنگي رسانه ها ثبت خواهد گرديد. به اجمال بايد پذيرفت كه رسانه هاي گروهي و بطور خاص مطبوعات مي توانند آداب و رسوم و ارزشهاي حاكم بر اجتماع را علاوه بر تبيين و توضيح براي مخاطبين خود، مورد نقد و بررسي نيز قرار دهند. آنچه در ادامه خواهد آمد بررسي كاركردهاي عمده اين رسانه گروهي و نيز رسالتي است كه عرصه فعاليت مطبوعات را در فرهنگ سازي جامعه مشخص مي كند.
مطبوعات در جوامع مختلف و با توجه به تمدن و آداب و رسوم حاكم بر مردم و نخبگان آن جامعه داراي كار كردهاي متفاوتي در شكل دهي به فرهنگ ملي است.يكي از ملموس ترين و عيني ترين كاركردهاي اجتماعي مطبوعات در جهانِ كنوني جهت دهي به فرهنگ سياسي جامعه بوده است. با يك نگاه گذرا به تاريخ سياسي معاصر به خوبي مي توان دريافت كه بسياري از منازعات و كشمكش هاي سياسي نوعاً با هدايت و پرچمداري مطبوعات تبديل به جريانات قوي سياسي شده و يا تعديل و حتي به خاموشي گرائيده اند.
از جمله مهمترين نقش مطبوعات در رشد و تعالي فرهنگ سياسي جامعه، نظارت بر امور جامعه و حكومت است. مطبوعات به عنوان ابزاري مرتبط با اجزاء و نهاد هاي اجتماعي، همواره ارتباطي دو سويه با نهاد حاكميت از يكسو و توده هاي اجتماعي از سوي ديگر برقرار ساخته اند. به تعبير ديگر ايجاد وسيله ارتباط جمعي از يكسو به عنوان چشم و گوش جامعه مي تواند از خوب و بد امور اطلاع يافته و از سوي ديگر به عنوان آيينه اي حقيقت نما و زبانِ گوياي جامعه، اطلاعات خود را در معرض افكار عمومي قرار دهد. در اين تعامل دو گانه، نقاط ضعف و يا قوت و صلاح نيز نمايان خواهند شد. نيل به اين مقصود زماني ميسر است كه مطبوعات ارائه اخبار و اطلاعات صحيح را در زمره مسئوليت و تعهد حساس خود به شمار آورده و از نشر اكاذيب و جنجال هاي سوء تبليغاتي بر حذر مانند.
تنها در اين صورت است كه اين رسانهي ارتباط جمعي خواهد توانست در چهره مصلحي ظاهر گردد كه از سر دوستي و شفقت بر همنوعان، بر بديها بخروشد و خوبيها را نمايان ساخته و مورد تشويق و تمجيد قرار دهد. اين نظارت دو سويهي مطبوعات بر نهاد حاكميت و توده هاي اجتماعي، جلوه اي از همان اهتمام به امور مسلمين است كه در روايات ما بر آن تاكيد بسيار رفته است.[2] و از اين حيث رسالت و تعهدي سنگين متوجه اين رسانه عمومي مي سازد.
با توجه به كاركرد مهم مطبوعات مي توان آن را از عوامل اساسي در دگرگوني ارزشهاي فرهنگي و معيارهاي ملي به حساب آورد. اين ابزار اطلاع رساني قادر است با ارائه مطالب آموزنده و علمي، سطح فرهنگ اجتماع را ارتقاء بخشيده و آن را در مسير رشد و توسعه قرار دهد. ولي در مقابل، اين امكان نيز وجود دارد كه با پرداختن به مطالبي با محتواي گمراه كننده و نا سالم، خود مبدل به كانوني براي انتشار فساد، بي بند و باري و اعتقادات ناسالم گردد. بر اين اساس مي توان دو رسالت عمده و اساسي را از جمله حياتي ترين اهداف فعاليت اين رسانه عمومي برشمرد:
1. هدايت و رشد افكار عمومي؛ تنوير افكار عمومي و رشد مخاطبان از جمله وظايف و تعهداتي است كه در آيات و روايات اسلامي مسئوليت آن بر عهده نخبگان و عالمان جامعه قرار گرفته است.[3] مطبوعات نيز به عنوان ابزاري براي ارتباط دهي بين نخبگان و جامعه موظف مي گردند با ارائه مباحث و مطالب سودمند و راهگشا در زمينهي ارتقاء معارف و فرهنگ اجتماعي بكوشند.
2. مبارزه با انحرافات و جلوگيري از ناهنجاريها؛ برنامه ريزي صحيح و متقن در جهت ارائه برنامه هاي سرگرم كننده براي اوقات فراغت مخاطبين خصوصا جوانان مسئوليت سنگيني است كه بويژه در عصر حاضر و با رواج بيكاري و مشكلات گوناگون اجتماعي، خطير بودن آن بيشتر احساس مي گردد. توجه به اهميت نقش رسانه هاي گروهي در سالم سازي محيط اجتماع همواره سبب گرديده تا دلسوزان جامعه به اهميت اين جايگاه تاكيد نمايند.
حضرت امام خميني (رحمه الله عليه) مي فرمودند:
«مطبوعات بايد مثل معلميني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت نمايند.»[4]
و در جاي ديگر از مطبوعات به عنوان يك بنگاه هدايت ياد مي كنند كه همچون مدرسه اي سيّار موظف به اطلاع رساني دقيق و نيز جلوگيري از انحرافات مي باشند.[5] از ديدگاه بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران مطبوعات همچون ديگر ابزارهاي رسانه اي و عمومي رسالت بسيار سنگيني بر عهده دارند زيرا علمكرد آنان به مثابه تيغ دو دمي است كه هم مي تواند در جهت صلاح و هدايت و ارشاد جامعه عمل كند و هم در راستاي فساد، ظلالت و گمراهيِ آن گام بردارد.[6] ايشان رسالت مطبوعات را در مسير مردمي بودن، توجه به مصالح عمومي، پرهيز از گمراه سازي و توطئه پردازي، اجتناب از اهانت به مقدسات و همچنين با نقش انتقاد گري سازنده توام با حفظ وحدت ملي تبيين مي نمودند.[7]
نكته قابل توجه اين كه منظور از حفظ وحدت ملي الزاماً به معناي انكار اختلافات فكري و نظري و حتي ابراز مخالفت هاي سياسي نيست بلكه مراد آن است كه در مقام عمل و رفتار جمعي، مي بايست از تفرقه افكني و جداسازي صفوف پرهيز نمود. جامعه ايده آل اسلام جامعه اي است كه در آن همه افراد و گروهها با برخورداري از انواع آزادي هاي قانوني، آن گونه كه مي خواهند فكر كنند، آن طور كه مي پسندند رفتار نموده و سليقه خود را اعمال نمايند و حتي اعتراضات و انتقادات سازنده خود را نيز بيان نمايند، اما در عملِ جمعي بايد همگي از يك طريق ثابت پيروي نمايند و اين مسئوليتي است كه مطبوعات در تحقق و ساماندهي به آن داراي نقش موثري مي باشند.
در ارتباط با نقش مطبوعات در فرهنگ سازي جامعه نبايد از عملكرد هاي نادرست اين رسانه عمومي در شكل گيري نوع فرهنگ حاكم بر جامعه غافل ماند. دغدغه هاي اساسي يك جامعه اسلامي حفظ فرهنگ و ارزشهاي ديني جامعه از گزند آسيب ها و آفت هاي مختلف مي باشد. آفت هايي كه هر كدام از آنها مي توانند در استحاله و محو فرهنگ ديني بكار آيند. روشن است كه با توجه به اهميت جايگاه مطبوعات، اين رسانه خود از اولين مخاطباني است كه مي بايست در چارچوب قوانين و مقررات مصوب، به اصول و قوانين شناخته شده پايبند باشد، برخي از آسيب هايي كه مي تواننند عملكرد مطبوعات را در مسير نادرست سوق دهند به قرار ذيل مي باشد:
حضرت امام (رحمه الله عليه) براي پرهيز دادن مطبوعات از ابتلا به چنين آفتي، همواره آنها را به حركت در مسير اسلام دعوت مي نمودند: «خط مشي را اسلام معين كرده است و ما تابع اسلام هستيم و آن اين است كه كليه نشريات بايد اسلامي باشند و منزه از انحرافات... »[8]
مصداق اهانت مي تواند در هر نوع عملي خواه فعلي، قولي و يا نوشتاري تجلي يابد. حضرت امام ضمن تاكيد بر آزادي مطبوعات اهانت به مقدسات ديني را از حدود اين آزادي خارج مي دانستند.[9] و بر همين اساس بود كه ايشان نويسنده كتاب آيات شيطاني را كه مشتمل بر اهانت به رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود مستحق اعدام دانستند. ماده 513 از قانون مجازات اسلامي در ايران كه با برداشت از متون فقهي اسلام تدوين گشته است چنين تاكيد دارد: « هر كس به مقدسات اسلامي و يا هر يك از انبياء عظام، ائمه طاهرين و يا حضرت صديقه طاهره اهانت نمايد اگر مشمول حكم ساب النبي باشد اعدام مي شود و در غير اين صورت به حبس از يك تا پنج سال محكوم خواهد شد.»
هتك حرمت و تخريب شخصيت اشخاص محترم در رسانه هاي عمومي از جمله مطبوعات، علاوه بر تجاوز به حقوق افراد، امنيت اجتماعي را نيز به مخاطره مي اندازد. يكي از بارزترين مصاديق اهانت به مومنين و افراد محترم از ديدگاه حضرت امام (رحمه الله عليه) ، توهين به مقام مرجعيت و فقاهت بود. به گونه اي كه ايشان اين عمل را نه صرفاً توهين به يك شخص كه اهانت به يك جامعه اسلامي تلقي مي نمودند.[10]
خداوند در قرآن كريم اشاعه فحشا را عملي ناروا دانسته و دوستداران ترويج اين عمل را به عذابي دردناك وعده داده است.[11] در ماده 28 قانون مطبوعات آمده است: «انتشار عكسها، تصاوير و مطالب خلاف عفت عمومي ممنوع و موجب تعزير شرعي است و اصرار بر آن موجب تشديد، تغزير و لغو پروانه خواهد بود.» مواد 640 و 697 از قانون مجازات اسلامي نيز هر عنواني را كه مصداق اشاعه فحشا داشته باشد موجب تعزيز و مجازات دانسته است. زيرا حفظ سلامت رواني اجتماع به ويژه مراقبت و صيانت از بنياد مقدس خانواده ايجاب مي كند كه مسئولان و متصديان رسانه هاي جمعي نسبت به جلوگيري از مطالب موهن و خلاف عفت و اخلاق عمومي اهتمام جدي داشته باشند تا از اين طريق بتوان حفظ و سلامت فرهنگ ديني جامعه اسلامي را تضمين نمود.
[1] . لغت نامه دهخدا، ذيل واژه رسانه. [2] . اصول كافي، ج2، ص163-164. [3] . قرآن كريم: توبه/122. روايات: وسايل الشيعه، ج 11، باب 35، ابواب فعل المعروف، ص594، اصول كافي، ج2، ص166. [4] . صحيفه امام، ج7، ص323. [5] . همان، ج18، ص61. [6] . ر. ك: صحيفه نور، ج2، ص23. [7] . ر. ك: صحيفه نور، ج3، ص26- ج27، ص9 و 18ـ ج12، ص23ـ ج13،ص15ـ ج14، ص259 و... [8] . صحيفه امام، ج10، ص115. [9] . همان، ج7، ص536. [10] . صحيفهي امام، ج7، ص307ـ مواد 26، 27، 30 و همچنين بندهاي 7 و 8 از ماده 6 قانون مطبوعات نيز عملكرد فوق را از مصاديق جرايم مطبوعاتي و قابل پيگرد قانوني دانسته است. [11] . نور/19. محمد ملك زاده